۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#:{{ب|''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''|2=''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''}} | #:{{ب|''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''|2=''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''}} | ||
#:{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''|2=''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''}}{{پایان شعر}} | ||
#:بهحسب ربط، با هم دستبهگریبان آمده و صفت همان پاک، بیان کنند و اشاره | #: | ||
#: | |||
{| style="margin: 0 auto; " | |||
| class="b" |<span class="beyt">''در غم ما روزها بیگاه شد ''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''روزها با سوزها همراه شد''</span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt">''روزها گر رفت گو روْ باک نیست ''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''تو بمان اى آنکه چون تو پاک نیست''</span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt">''هرکه جز ماهى ز آبش سیر شد ''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''وآنکه بىروزیست، روزش دیر شد''</span> | |||
|} | |||
#:بهحسب ربط، با هم دستبهگریبان آمده و صفت همان پاک، بیان کنند و اشاره مىفرمایند که عشق بحرى است بىپایان؛ هر عاشقى که ماهى این دریاست، لبتشنه زندگی کند و لبتشنه بمیرد و روزش دیر شد؛ یعنى به غم و اندوه گذشت. بنا بر قاعده مشهور که گویند: هنگام شادى زود بگذرد و ایام غم دیر به سر آید و معنى بیت، قسم دیگر هم بیان مىشود و ماهى پیوسته در آب است و از دریافت حقیقت آب در حجاب. چنانکه حضرت مولوى در جاى دیگر مىفرماید: | |||
#:{{شعر}} | #:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''ماهى اندر آب جو و آبجو ''|2=''مىزند بر گوش چشمش آب جو''}} | #:{{ب|''ماهى اندر آب جو و آبجو ''|2=''مىزند بر گوش چشمش آب جو''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#:پس ماهى کنایت باشد از شخص غافل که از قرب حقّ بىخبر است و حاصل معنى آنکه، غیر غافل هرکه بهقدر آگاهى داشت، به کام دل رسید و آنکه بىروزیست، بىرو بىمروّت را گویند؛ یعنى، هر کاملى که مروّت با نفس نگردد، محکوم او نگردید و به پیروى زندگانى کرد، روزش دیر پایید؛ یعنى عمر باقى و حیات جاوید یافت<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده</ref>. | #:پس ماهى کنایت باشد از شخص غافل که از قرب حقّ بىخبر است و حاصل معنى آنکه، غیر غافل هرکه بهقدر آگاهى داشت، به کام دل رسید و آنکه بىروزیست، بىرو بىمروّت را گویند؛ یعنى، هر کاملى که مروّت با نفس نگردد، محکوم او نگردید و به پیروى زندگانى کرد، روزش دیر پایید؛ یعنى عمر باقى و حیات جاوید یافت<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده</ref>. | ||
# شارح براى جمعبندى سخن خود با کلماتى مانند: «یعنى»، «أي»، «حاصل کلام آنکه» و «مىگوید که»، شرح ابیات را آغاز کرده و به پایان رسانده است؛ البته اینگونه سبک و روش از دیرباز، بهویژه در نزد شارحان، | # شارح براى جمعبندى سخن خود با کلماتى مانند: «یعنى»، «أي»، «حاصل کلام آنکه» و «مىگوید که»، شرح ابیات را آغاز کرده و به پایان رسانده است؛ البته اینگونه سبک و روش از دیرباز، بهویژه در نزد شارحان، حواشىنویسان و مفسران شبه قاره هند، رسمى معهود بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
# شایان توجه است که شارح به تمامى نکات و دقایق ابیات، نظرى صائب و موشکافانه داشته و به آنها پرداخته است؛ چه آنجا که بیتى به آیهاى شریف اشارت دارد (اقتباس، حل، درج) یا به حدیثى (قدسى، نبوى)، چه آنجا که اصطلاحى عرفانى مطرح شده و وى آن را بهظرافت شکافته و شناسانده است، همه و همه دست به دست هم داده تا شرحى جاندار و پرمایه بر صفحه تاریخ نقش شود<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>. | # شایان توجه است که شارح به تمامى نکات و دقایق ابیات، نظرى صائب و موشکافانه داشته و به آنها پرداخته است؛ چه آنجا که بیتى به آیهاى شریف اشارت دارد (اقتباس، حل، درج) یا به حدیثى (قدسى، نبوى)، چه آنجا که اصطلاحى عرفانى مطرح شده و وى آن را بهظرافت شکافته و شناسانده است، همه و همه دست به دست هم داده تا شرحى جاندار و پرمایه بر صفحه تاریخ نقش شود<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>. | ||
# شارح در داستان برخاستن مخالفت و عداوت از میان نصارى...، از امام دوازدهم(ع)، سخن گفته و احتمال داده که مراد مولوی، ظهور حضرت صاحبالامر باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص452</ref>. | # شارح در داستان برخاستن مخالفت و عداوت از میان نصارى...، از امام دوازدهم(ع)، سخن گفته و احتمال داده که مراد مولوی، ظهور حضرت صاحبالامر باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص452</ref>. | ||
# همو در شرح بیتى دیگر، از [[امام سجاد(ع)|حضرت زینالعابدین(ع)]]، بهعنوان امام و سیدالمتقین یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده</ref>. | # همو در شرح بیتى دیگر، از [[امام سجاد(ع)|حضرت زینالعابدین(ع)]]، بهعنوان امام و سیدالمتقین یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده</ref>. | ||
# از آنجایى که متن از لحاظ قدمت زبانى، اهمیت چندانى نداشت و سبک کلامى مؤلف چون دیگر شارحان شبه قاره هند، قالبى و همانند بود، مصحح و محقق کتاب به مقابله کلمهبهکلمه متن نپرداخته و تنها در جایى که نیاز بوده، به نسخه دوم (گنجبخش پاکستان) مراجعه کرده، مثل: افتادگیها، افزونیها، ناخوانیها (جمله یا | # از آنجایى که متن از لحاظ قدمت زبانى، اهمیت چندانى نداشت و سبک کلامى مؤلف چون دیگر شارحان شبه قاره هند، قالبى و همانند بود، مصحح و محقق کتاب به مقابله کلمهبهکلمه متن نپرداخته و تنها در جایى که نیاز بوده، به نسخه دوم (گنجبخش پاکستان) مراجعه کرده، مثل: افتادگیها، افزونیها، ناخوانیها (جمله یا کلمهاى) و مانند آن. بههرروى، کارى که بر روى این متن شریف انجام گرفته، به قرار زیر است: مصحح، همه ابیاتى را که شارح برگزیده و آورده، با اصح و احسن نسخ [[مثنوی معنوی|مثنوى معنوى]]، یعنى نسخه قونیه مقابله کرده و در جایى که بیت، در نسخه قونیه نیامده و معمولا شارح آن را بهصورت یک مصرع آورده، براى روانى و روشنى شرح، به کتاب «از دریا به دریا» - از آثار [[جعفری تبریزی، محمدتقی|استاد محمدتقی جعفری]] - مراجعه و آن بیت با مثنوى چاپ استاد جعفرى یا رمضانى کامل گردیده است<ref>ر.ک: همان، صفحه پانزده - شانزده</ref>. | ||
# مصحح در ترجمه آیات قرآن کریم، از ترجمه قرآن [[آیتی، عبدالمحمد|استاد عبدالمحمد آیتى]] بهره گرفته است<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | # مصحح در ترجمه آیات قرآن کریم، از ترجمه قرآن [[آیتی، عبدالمحمد|استاد عبدالمحمد آیتى]] بهره گرفته است<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | ||
# شارح در داستان وصیت کردن رسول(ص) به على(ع)، این بیت را آورده: | # شارح در داستان وصیت کردن رسول(ص) به على(ع)، این بیت را آورده: |
ویرایش