۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جمعبندى' به 'جمعبندى') |
(لینک درون متنی) |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR11146J1.jpg|بندانگشتی|مکاشفات رضوی ]] | [[پرونده:NUR11146J1.jpg|بندانگشتی|مکاشفات رضوی ]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |مکاشفات رضوی | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[لاهوری، محمدرضا]] (نويسنده) | ||
[[منصوري، کوروش ]] (مصحح ) | [[منصوري، کوروش ]] (مصحح ) | ||
| خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" | فارسی | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |PIR 5301 /ل2م7 1377 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |شعر فارسی - قرن 7ق. - تاريخ و نقد | ||
مولوی، جلالالدین محمد بن محمد، 604 - 672ق. مثنوي - نقد و تفسير | مولوی، جلالالدین محمد بن محمد، 604 - 672ق. مثنوي - نقد و تفسير | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |روزنه | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" | ايران - تهران | ||
|- | |- | ||
||سال نشر | ||سال نشر | ||
|ata-type= | | ata-type="publishYear" |مجلد1: 1377ش , | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE11146AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''مکاشفات رضوی'''، اثر ادبی و عرفانی | '''مکاشفات رضوی'''، اثر ادبی و عرفانی «[[لاهوری، محمدرضا|مولوی محمدرضا لاهوری]]» – از عالمان قرن یازدهم هجری - و شرح ترتیبی بر [[مثنوی معنوی|مثنوی مولوی]] است. این شرح، یکى از شروح بسیار ممتاز و پرمایه و کهن شبه قاره هند است که در آن، مطالب [[مثنوی معنوی|مثنوی]] بهصورت کوتاه و روان شرح و گزارش و ابیات مشکل هر شش دفتر بهدقت بررسى و حلّ شده است. شرح مذکور، کامل است و شامل همه ابیات هر شش دفتر مثنوی میشود. | ||
مؤلف، شرحش بر مثنوى را برای تبرّک و تیمّن و بهرهمندی از برکات علمی و معنوی حضرت امام رضا(ع)، «مکاشفات رضوى» نامیده است. شایان توجه است که نویسنده در حال نگارش مکاشفات رضوی بود که مصیبتی به او روی آورد و پسرش - که بسیار دوستش میداشت و تنها فرزندش بود - درگذشت. این واقعه تلخ و غم جانکاه چنان شارح را منقلب و افسرده و عقل و هوشش را آواره و جامه صبرش را پارهپاره کرد که دیگر نتوانست آنچنانکه باید و شاید به شرح بقیه مثنوی بپردازد و خودش این واقعه سوزناک را در کتابش یادآوری کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص553</ref>. | مؤلف، شرحش بر [[مثنوی معنوی|مثنوى]] را برای تبرّک و تیمّن و بهرهمندی از برکات علمی و معنوی [[امام رضا(ع)|حضرت امام رضا(ع)]]، «مکاشفات رضوى» نامیده است. شایان توجه است که نویسنده در حال نگارش مکاشفات رضوی بود که مصیبتی به او روی آورد و پسرش - که بسیار دوستش میداشت و تنها فرزندش بود - درگذشت. این واقعه تلخ و غم جانکاه چنان شارح را منقلب و افسرده و عقل و هوشش را آواره و جامه صبرش را پارهپاره کرد که دیگر نتوانست آنچنانکه باید و شاید به شرح بقیه مثنوی بپردازد و خودش این واقعه سوزناک را در کتابش یادآوری کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص553</ref>. | ||
شگفت آنکه او در این هنگام در اواخر شرح دفتر سوم مثنوی بود و به حکایت «زنى که فرزندش | شگفت آنکه او در این هنگام در اواخر شرح دفتر سوم [[مثنوی معنوی|مثنوی]] بود و به حکایت «زنى که فرزندش نمىزیست»، رسیده بود. او هرچند سرانجام صبوری پیشه کرد و به قول خودش «رضا به قضا» داد و «سر بر خط فرمان» نهاد و چاره کار از [[مولوی، جلالالدین محمد|جناب جلالالدین محمد مولوی]] طلبید، ولکن دیگر آن نشاط و موشکافی سابق در کار نبود و در نتیجه، از اواخر دفتر سوم تا پایان دفتر ششم [[مثنوی معنوی|مثنوی]]، ابیات با بىحوصلگى و کمدقتى شرح شده و این کیفیت نامطلوب و نقیصه مهمّ، در دامنه مذکور دقیقا و کاملا آشکار است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه نه</ref>. | ||
کتاب، توسط کورش منصورى، تحقیق و تصحیح شده است. | کتاب، توسط کورش منصورى، تحقیق و تصحیح شده است. | ||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
درباره روش خاصّ پدیدآور در شرح و گزارش ابیات مثنوى معنوى چند نکته گفتنی است: | درباره روش خاصّ پدیدآور در شرح و گزارش ابیات مثنوى معنوى چند نکته گفتنی است: | ||
# شارح، اولین نکتهاى را که در شرح ابیات مورد توجه و عنایت قرار داده، آن است که در بیشتر جاها پیش از شرح، بیان و توضیحی کوتاه از مقصود داستان مورد نظر بازگو مىکند و مقصد و هدف اصلی متن را بیان مىکند؛ بهطور مثال در «قصّه آن خلیفه که در کرم از حاتم طایى گذشته بود»، بیان کرده است که این داستان در استشهاد آن است که هرکس هرچه در راه حقّ تعالى بدهد، بهتر از آن بازستاند؛ چنانکه اعرابى اندک آب باران نزد خلیفه برد و با وجود آب شیرین که در شهر خلیفه مىگذشت، خلیفه آن اندک آب باران را پذیرفت و به اعرابى عطای بسیار فرمود و به او طلای رایگان داد... مراد از اعرابى درویش، عقل است و مقصود از زن، نفس مکاره... <ref>ر.ک: همان، صفحه نه - ده</ref>. | # شارح، اولین نکتهاى را که در شرح ابیات مورد توجه و عنایت قرار داده، آن است که در بیشتر جاها پیش از شرح، بیان و توضیحی کوتاه از مقصود داستان مورد نظر بازگو مىکند و مقصد و هدف اصلی متن را بیان مىکند؛ بهطور مثال در «قصّه آن خلیفه که در کرم از حاتم طایى گذشته بود»، بیان کرده است که این داستان در استشهاد آن است که هرکس هرچه در راه حقّ تعالى بدهد، بهتر از آن بازستاند؛ چنانکه اعرابى اندک آب باران نزد خلیفه برد و با وجود آب شیرین که در شهر خلیفه مىگذشت، خلیفه آن اندک آب باران را پذیرفت و به اعرابى عطای بسیار فرمود و به او طلای رایگان داد... مراد از اعرابى درویش، عقل است و مقصود از زن، نفس مکاره... <ref>ر.ک: همان، صفحه نه - ده</ref>. | ||
# مؤلف پس از توضیح هدف هر داستان و تمثیل، به فراخور ذوق و شوق مولوی، ابیات را شرح | # مؤلف پس از توضیح هدف هر داستان و تمثیل، به فراخور ذوق و شوق مولوی، ابیات را شرح مىنماید و به هیچ عنوان، چون بیشتر شارحان، افکار و عقاید [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] را وارد بحث نمىکند و تحت تأثیر او نیست<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
# گاه شارح، کلّ یک بیت را که با نشانه «قوله» | # گاه شارح، کلّ یک بیت را که با نشانه «قوله» نشانمند شده، آورده و به یکایک نکات و دقایق آن - از جهت قرآن و حدیث، لغت، اصطلاح، تاریخ و... - پرداخته و پس از آن، همان بیت را روان و یکدست و بیشتر اوقات در نهایت ایجاز شرح مىکند؛ بهطور مثال: قوله: | ||
#:«نام احمد چون حصارى شد حصین تا چه باشد ذات آن روح الامین»؛ | #:«نام احمد چون حصارى شد حصین تا چه باشد ذات آن روح الامین»؛ | ||
#:«روح، عبارت است از جوهر مدبّر بدن یا چیزى که در حکم بدن باشد؛ چنانکه قرآن را حقّ تعالى روح خواند، وجهش اینکه تدبیر امّت بدان حاصل است. پس مجموع امّت بهمنزله بدن باشد و قرآن بهمثابه روح مدبّر و تدبیر جوهر روح، چون مقارن خطا که آن خطا مانند خیانت باشد، نباشد، در کارخانه الهى به روح الامین موسوم مىگردد و اگر تدبیر آن جوهر به امورى که مافوق قدرت بشرى است تعلق شود، روح اللّه و روح القدس اسم یابد و شخص کامل که تدبیر او در عالم اشخاص بر این وجوه باشد، با وجود بدن عنصرى ملقّب شود به روح اللّه و روح القدس و روح الامین؛ اگرچه بشر است. از این جهت مولوى، حضرت رسالتپناه را روح الامین گفت و جبرئیل نیز به همین اعتبار روح القدس و روح الامین است و حضرت عیسى هم همچنین»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57</ref>. | #:«روح، عبارت است از جوهر مدبّر بدن یا چیزى که در حکم بدن باشد؛ چنانکه قرآن را حقّ تعالى روح خواند، وجهش اینکه تدبیر امّت بدان حاصل است. پس مجموع امّت بهمنزله بدن باشد و قرآن بهمثابه روح مدبّر و تدبیر جوهر روح، چون مقارن خطا که آن خطا مانند خیانت باشد، نباشد، در کارخانه الهى به روح الامین موسوم مىگردد و اگر تدبیر آن جوهر به امورى که مافوق قدرت بشرى است تعلق شود، روح اللّه و روح القدس اسم یابد و شخص کامل که تدبیر او در عالم اشخاص بر این وجوه باشد، با وجود بدن عنصرى ملقّب شود به روح اللّه و روح القدس و روح الامین؛ اگرچه بشر است. از این جهت مولوى، حضرت رسالتپناه را روح الامین گفت و جبرئیل نیز به همین اعتبار روح القدس و روح الامین است و حضرت عیسى هم همچنین»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57</ref>. | ||
| خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
# شایان توجه است که شارح به تمامى نکات و دقایق ابیات، نظرى صائب و موشکافانه داشته و به آنها پرداخته است؛ چه آنجا که بیتى به آیهاى شریف اشارت دارد (اقتباس، حل، درج) یا به حدیثى (قدسى، نبوى)، چه آنجا که اصطلاحى عرفانى مطرح شده و وى آن را بهظرافت شکافته و شناسانده است، همه و همه دست به دست هم داده تا شرحى جاندار و پرمایه بر صفحه تاریخ نقش شود<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>. | # شایان توجه است که شارح به تمامى نکات و دقایق ابیات، نظرى صائب و موشکافانه داشته و به آنها پرداخته است؛ چه آنجا که بیتى به آیهاى شریف اشارت دارد (اقتباس، حل، درج) یا به حدیثى (قدسى، نبوى)، چه آنجا که اصطلاحى عرفانى مطرح شده و وى آن را بهظرافت شکافته و شناسانده است، همه و همه دست به دست هم داده تا شرحى جاندار و پرمایه بر صفحه تاریخ نقش شود<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>. | ||
# شارح در داستان برخاستن مخالفت و عداوت از میان نصارى...، از امام دوازدهم(ع)، سخن گفته و احتمال داده که مراد مولوی، ظهور حضرت صاحبالامر باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص452</ref>. | # شارح در داستان برخاستن مخالفت و عداوت از میان نصارى...، از امام دوازدهم(ع)، سخن گفته و احتمال داده که مراد مولوی، ظهور حضرت صاحبالامر باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص452</ref>. | ||
# همو در شرح بیتى دیگر، از حضرت زینالعابدین(ع)، بهعنوان امام و سیدالمتقین یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده</ref>. | # همو در شرح بیتى دیگر، از [[امام سجاد(ع)|حضرت زینالعابدین(ع)]]، بهعنوان امام و سیدالمتقین یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پانزده</ref>. | ||
# از آنجایى که متن از لحاظ قدمت زبانى، اهمیت چندانى نداشت و سبک کلامى مؤلف چون دیگر شارحان شبه قاره هند، قالبى و همانند بود، مصحح و محقق کتاب به مقابله کلمهبهکلمه متن نپرداخته و تنها در جایى که نیاز بوده، به نسخه دوم (گنجبخش پاکستان) مراجعه کرده، مثل: افتادگیها، افزونیها، ناخوانیها (جمله یا کلمهاى) و مانند آن. بههرروى، کارى که بر روى این متن شریف انجام گرفته، به قرار زیر است: مصحح، همه ابیاتى را که شارح برگزیده و آورده، با اصح و احسن نسخ مثنوى | # از آنجایى که متن از لحاظ قدمت زبانى، اهمیت چندانى نداشت و سبک کلامى مؤلف چون دیگر شارحان شبه قاره هند، قالبى و همانند بود، مصحح و محقق کتاب به مقابله کلمهبهکلمه متن نپرداخته و تنها در جایى که نیاز بوده، به نسخه دوم (گنجبخش پاکستان) مراجعه کرده، مثل: افتادگیها، افزونیها، ناخوانیها (جمله یا کلمهاى) و مانند آن. بههرروى، کارى که بر روى این متن شریف انجام گرفته، به قرار زیر است: مصحح، همه ابیاتى را که شارح برگزیده و آورده، با اصح و احسن نسخ [[مثنوی معنوی|مثنوى معنوى]]، یعنى نسخه قونیه مقابله کرده و در جایى که بیت، در نسخه قونیه نیامده و معمولا شارح آن را بهصورت یک مصرع آورده، براى روانى و روشنى شرح، به کتاب «از دریا به دریا» - از آثار استاد محمدتقی جعفری - مراجعه و آن بیت با مثنوى چاپ استاد جعفرى یا رمضانى کامل گردیده است<ref>ر.ک: همان، صفحه پانزده - شانزده</ref>. | ||
# مصحح در ترجمه آیات قرآن کریم، از ترجمه قرآن استاد عبدالمحمد آیتى بهره گرفته است<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | # مصحح در ترجمه آیات قرآن کریم، از ترجمه قرآن [[آیتی، عبدالمحمد|استاد عبدالمحمد آیتى]] بهره گرفته است<ref>ر.ک: همان، صفحه شانزده</ref>. | ||
# شارح در داستان وصیت کردن رسول(ص) به على(ع)، این بیت را آورده: | # شارح در داستان وصیت کردن رسول(ص) به على(ع)، این بیت را آورده: | ||
«گفت پیغمبر على را کاى على شیرِ حقّى پهلوانِ پُردلى» | «گفت پیغمبر على را کاى على شیرِ حقّى پهلوانِ پُردلى» | ||
ویرایش