پرش به محتوا

خصال شيخ صدوق: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)' به 'عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌) '
جز (جایگزینی متن - 'محمد باقر' به 'محمدباقر')
جز (جایگزینی متن - 'عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)' به 'عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌) ')
خط ۶۰: خط ۶۰:
يكى از ويژگيهاى مهم در مترجم اين است كه معمولا پس از اتمام كار، در مقدّمه كتاب به معرفى كتاب، مؤلف، نسخه‌هاى مورد اعتماد، نحوه تحقيق و شيوه ترجمه مى‌پردازد.آية ا...كمره‌اى در جلد اوّل كه از دو مقدّمه و 4 فصل در 60 صفحه مى‌باشد، مباحث مهمّى از مكتب [[شيخ صدوق]] را مطرح كه قابل تامل و بررسى است.مقدمه اوّل به بيان اهميّت حسن اخلاق در جامعه بشرى اشاره مى‌كند و به تعليمات انبياء و روش آنها در تهذيب نفوس كه يك روش ابتكارى و نو بود مى‌پردازد كه هر انسانى كه يك دوره تربيت آنها را طى مى‌كرد داراى روحى مى‌شد كه او را از عالم زمينى جدا و به تمام فرشتگان ميرسيد.مقدمه دوم در شرح‌حال [[شيخ صدوق]] و روزگارى كه او در آن زيست ميكرده هم از لحاظ تاريخى و هم از لحاظ سياسى و چگونگى همكارى شيخ با سياستمداران دوران خود.فصل اوّل روش نگارش شيخ در بيان تاريخ و داستان‌نويسى كه از سه روش رومانتيك، كلاسيك فلسفه تاريخى و كلاسيك تاريخ ساده، روش اخير را برمى‌گزيند.شيخ داستانهاى تاريخى را با عبارتى ساده مى‌نوشت همچنانكه بر زبان مى‌راند.كتب تاريخى صدر اسلام تا اواسط قرن 4 هجرى مانند [[السيرة النبوية|سيره ابن هشام]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و كامل [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گواه اين مطلب است.سبب اين نوع نگارش، وفورلغات كه در آن دوره دائر و معمول بوده و ديگر اصرار زياد خود صدوق و پدرش بر نصوص صادره از ائمه معصومين(ع)خصوصا نظر به اينكه اكثر تأليفات آنها جمع‌آورى متن روايات است و كمتر از خود بيانى آورده‌اند.
يكى از ويژگيهاى مهم در مترجم اين است كه معمولا پس از اتمام كار، در مقدّمه كتاب به معرفى كتاب، مؤلف، نسخه‌هاى مورد اعتماد، نحوه تحقيق و شيوه ترجمه مى‌پردازد.آية ا...كمره‌اى در جلد اوّل كه از دو مقدّمه و 4 فصل در 60 صفحه مى‌باشد، مباحث مهمّى از مكتب [[شيخ صدوق]] را مطرح كه قابل تامل و بررسى است.مقدمه اوّل به بيان اهميّت حسن اخلاق در جامعه بشرى اشاره مى‌كند و به تعليمات انبياء و روش آنها در تهذيب نفوس كه يك روش ابتكارى و نو بود مى‌پردازد كه هر انسانى كه يك دوره تربيت آنها را طى مى‌كرد داراى روحى مى‌شد كه او را از عالم زمينى جدا و به تمام فرشتگان ميرسيد.مقدمه دوم در شرح‌حال [[شيخ صدوق]] و روزگارى كه او در آن زيست ميكرده هم از لحاظ تاريخى و هم از لحاظ سياسى و چگونگى همكارى شيخ با سياستمداران دوران خود.فصل اوّل روش نگارش شيخ در بيان تاريخ و داستان‌نويسى كه از سه روش رومانتيك، كلاسيك فلسفه تاريخى و كلاسيك تاريخ ساده، روش اخير را برمى‌گزيند.شيخ داستانهاى تاريخى را با عبارتى ساده مى‌نوشت همچنانكه بر زبان مى‌راند.كتب تاريخى صدر اسلام تا اواسط قرن 4 هجرى مانند [[السيرة النبوية|سيره ابن هشام]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و كامل [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] گواه اين مطلب است.سبب اين نوع نگارش، وفورلغات كه در آن دوره دائر و معمول بوده و ديگر اصرار زياد خود صدوق و پدرش بر نصوص صادره از ائمه معصومين(ع)خصوصا نظر به اينكه اكثر تأليفات آنها جمع‌آورى متن روايات است و كمتر از خود بيانى آورده‌اند.


قلم صدوق، قلم علمى و دينى بوده برخلاف ديگر نويسندگان كه قلم ادبى را برگزيده بودند.نمونه‌هايى از اين سبك ساده داستان تألیف [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]، [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] و خطبه‌هاى [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] و التوحيد است كه جمله‌هاى كوتاه و بسيار بليغ و شيوا آورده است.فصل دوم روش و نظام تعليم و تربيت دينى در مكتب [[شيخ صدوق]] است كه روش او طريقه پيغمبر(ص) و ائمه(ع)و بزرگان صدر اسلام مى‌باشد.
قلم صدوق، قلم علمى و دينى بوده برخلاف ديگر نويسندگان كه قلم ادبى را برگزيده بودند.نمونه‌هايى از اين سبك ساده داستان تألیف [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]، [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)
|عيون اخبار الرضا]] و خطبه‌هاى [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] و التوحيد است كه جمله‌هاى كوتاه و بسيار بليغ و شيوا آورده است.فصل دوم روش و نظام تعليم و تربيت دينى در مكتب [[شيخ صدوق]] است كه روش او طريقه پيغمبر(ص) و ائمه(ع)و بزرگان صدر اسلام مى‌باشد.


او كليه مطالب و شرائع مذهب اسلام را با همان زبان آورنده شريعت و اوصياى او تعليم مى‌داد زيرا اين روش در خور فهم همه افراد بود و بر همگان تأثير داشت زيرا اگر روش متكلمين و فيلسوفان در تعليم تربيت و هدايت مردم مؤثرتر و كارسازتر بود آن طريق را پيامبر و اوصياى او بكار مى‌بردند.اين انتخاب صدوق(ره) در روش تعليم و تربيت بخاطر عجز او از استدلالات منطقى و فلسفى نبوده و نه از روى اخبارگرى بلكه فيلسوفى دينى و مجتهدى عالى‌مقام است و اختلاف او با سايرين يك اختلاف مبنايى است، گواه اين تحقيقات علمى شرح حديث منزلت و غدير در معانى الاخبار است.فصل سوم:اساس دعوت پيامبران الهى توليد عقيده و ايمان در افراد بشر است و شاهكار اسلام و عظمت پيامبر(ص)همه اين بود كه در مدّت كوتاه مردان و زنانى با عقيده و ايمان تربيت كرد.1-آيا پيامبر(ص) براى دميدن روح ايمان و تربيت آنها از فلسفه و از روش مشائيل، اشراقيون و مسلك تصوف و عرفان استفاده نمود بر اسلام براى تربيت بشر، زبانى ساده و عموم فهم ابتكار كرد كه مصدر و مبداء آن قرآن مجيد و سپس بيانات پيامبر(ص)، امامان(ع)و پس از غيبت امام عصر(عج) توضيحات و بيان علماى بزرگ اسلام در شرح و تحليل همان روش قرآن مى‌باشد.پس روش مكتب صدوق(ره)هم در بيان هر موضوع از موضوعات دينى به همان تعبير و بيانى است كه زبان قرآن و اخبار اداء كرده است، مانند اخبار كتاب التوحيد كه احتجاجاتى است كه امام(ع) در برابر مادى‌گرايان دوره خود در اثبات عقايد اسلام اظهار داشته است.فصل چهارم:حكم الهى و فتواى شرع مقدس را چگونه بايد بيان نمود؟آية ا...كمره‌اى پاسخ ميدهد افتاء سه دوره را طى كرده اول از عصر پيامبر(ص) تا اوائل عصر غيبت كه دوره اصول اربعمائه نام دارد.دوم دوره مجامع(مدرسه كلينى)كه طول غيبت صغرى بود، دوره جمع‌آورى و تنظيم اصول اربعمائه.سوم دوره خلاصه‌نويسى مجامع و كتب بزرگ احكام از اواخر دوره غيبت صغرى شروع و در آغاز غيبت كبرى توسط [[شيخ صدوق]] رسمى گرديد.در تمام اين دوره‌ها و نزد همه علماى مذهب از زبان پيامبر(ص) تا دوره صدوق اين اصل مسلّم بود كه بايد حكم خدا را با زبان و تعبير معصوم(ع) ادا كرد.ادله اين حكم يكى تعبيرات خود ائمه معصومين(ع) براى عموم مكلفين رساتر و مفهوم‌تر است.دوم دستور خصوصى از جمله حديث اللهم ارحم خلفائى ثلاثا قيل يا رسول الله و من خلفاؤك قال الذين ياتون بعدى يروون حديثى و سنّتى و توقيع معروف بخط امام عصر(عج) بتوسط محمد بن عثمان براى اسحاق بن يعقوب صادر شده است و ديگر سوال حسين بن روح از امام عسکرى(ع) و دليل آخر اجماع و سيرة تمام فقهاء تا اوائل قرن 4 هجرى.و اين روش در مقام بيان احكام كه همان نقل روايت و نصوص صادره اكتفاء مى‌شد همان روش در مكتب [[شيخ صدوق]](ره)جارى است.انحراف از اين روش و نظام چه موقع شروع و تا كجا كشيد و چه آثارى بوجود آورد؟سؤالاتى است كه آیت‌‌‌الله‌كمره‌اى در كتاب به آنها پاسخ مناسب داده است.جلد دوم هم يك مقدمه 90 صفحه‌اى دارد كه مباحث امامت و خلافت اسلامى از نظر نصوص و هم از منظر لياقت و شايستگى حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] بررسى شخصيت ابوطالب، فداكاريها و كوششهاى او براى اسلام و پيامبر(ص)نقل قصيده ابوطالب از [[السيرة النبوية|سيره ابن هشام]] و دستور العمل حكومتى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به مالك اشتر.
او كليه مطالب و شرائع مذهب اسلام را با همان زبان آورنده شريعت و اوصياى او تعليم مى‌داد زيرا اين روش در خور فهم همه افراد بود و بر همگان تأثير داشت زيرا اگر روش متكلمين و فيلسوفان در تعليم تربيت و هدايت مردم مؤثرتر و كارسازتر بود آن طريق را پيامبر و اوصياى او بكار مى‌بردند.اين انتخاب صدوق(ره) در روش تعليم و تربيت بخاطر عجز او از استدلالات منطقى و فلسفى نبوده و نه از روى اخبارگرى بلكه فيلسوفى دينى و مجتهدى عالى‌مقام است و اختلاف او با سايرين يك اختلاف مبنايى است، گواه اين تحقيقات علمى شرح حديث منزلت و غدير در معانى الاخبار است.فصل سوم:اساس دعوت پيامبران الهى توليد عقيده و ايمان در افراد بشر است و شاهكار اسلام و عظمت پيامبر(ص)همه اين بود كه در مدّت كوتاه مردان و زنانى با عقيده و ايمان تربيت كرد.1-آيا پيامبر(ص) براى دميدن روح ايمان و تربيت آنها از فلسفه و از روش مشائيل، اشراقيون و مسلك تصوف و عرفان استفاده نمود بر اسلام براى تربيت بشر، زبانى ساده و عموم فهم ابتكار كرد كه مصدر و مبداء آن قرآن مجيد و سپس بيانات پيامبر(ص)، امامان(ع)و پس از غيبت امام عصر(عج) توضيحات و بيان علماى بزرگ اسلام در شرح و تحليل همان روش قرآن مى‌باشد.پس روش مكتب صدوق(ره)هم در بيان هر موضوع از موضوعات دينى به همان تعبير و بيانى است كه زبان قرآن و اخبار اداء كرده است، مانند اخبار كتاب التوحيد كه احتجاجاتى است كه امام(ع) در برابر مادى‌گرايان دوره خود در اثبات عقايد اسلام اظهار داشته است.فصل چهارم:حكم الهى و فتواى شرع مقدس را چگونه بايد بيان نمود؟آية ا...كمره‌اى پاسخ ميدهد افتاء سه دوره را طى كرده اول از عصر پيامبر(ص) تا اوائل عصر غيبت كه دوره اصول اربعمائه نام دارد.دوم دوره مجامع(مدرسه كلينى)كه طول غيبت صغرى بود، دوره جمع‌آورى و تنظيم اصول اربعمائه.سوم دوره خلاصه‌نويسى مجامع و كتب بزرگ احكام از اواخر دوره غيبت صغرى شروع و در آغاز غيبت كبرى توسط [[شيخ صدوق]] رسمى گرديد.در تمام اين دوره‌ها و نزد همه علماى مذهب از زبان پيامبر(ص) تا دوره صدوق اين اصل مسلّم بود كه بايد حكم خدا را با زبان و تعبير معصوم(ع) ادا كرد.ادله اين حكم يكى تعبيرات خود ائمه معصومين(ع) براى عموم مكلفين رساتر و مفهوم‌تر است.دوم دستور خصوصى از جمله حديث اللهم ارحم خلفائى ثلاثا قيل يا رسول الله و من خلفاؤك قال الذين ياتون بعدى يروون حديثى و سنّتى و توقيع معروف بخط امام عصر(عج) بتوسط محمد بن عثمان براى اسحاق بن يعقوب صادر شده است و ديگر سوال حسين بن روح از امام عسکرى(ع) و دليل آخر اجماع و سيرة تمام فقهاء تا اوائل قرن 4 هجرى.و اين روش در مقام بيان احكام كه همان نقل روايت و نصوص صادره اكتفاء مى‌شد همان روش در مكتب [[شيخ صدوق]](ره)جارى است.انحراف از اين روش و نظام چه موقع شروع و تا كجا كشيد و چه آثارى بوجود آورد؟سؤالاتى است كه آیت‌‌‌الله‌كمره‌اى در كتاب به آنها پاسخ مناسب داده است.جلد دوم هم يك مقدمه 90 صفحه‌اى دارد كه مباحث امامت و خلافت اسلامى از نظر نصوص و هم از منظر لياقت و شايستگى حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] بررسى شخصيت ابوطالب، فداكاريها و كوششهاى او براى اسلام و پيامبر(ص)نقل قصيده ابوطالب از [[السيرة النبوية|سيره ابن هشام]] و دستور العمل حكومتى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به مالك اشتر.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش