۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر | |نام های دیگر | ||
| data-type="authorOtherNames" | ابوالقاسم | | data-type="authorOtherNames" | ابوالقاسم ثقةالدین علی بن حسن دمشقی | ||
ابن عساکر، ابوالقاسم | ابن عساکر، ابوالقاسم ثقةالدین علی بن الحسن | ||
ابن عساکر، علی بن الحسن | ابن عساکر، علی بن الحسن | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''ابوالقاسم، على بن حسن بن | '''ابوالقاسم، على بن حسن بن هبةالله شافعى'''، معروف به ابن عساكر، مورخ، محدث و سياح دمشقى، در سال 499ق، متولد شد. او، از بزرگان فقهاى شافعى است و صاحب اشعارى نيز هست، اما در اين زمينه چندان قوى نيست. ابن عساكر، به سبب حفظ و روايت احاديث بسيار، كثرت سفرهاى علمى و استفاده از مشايخ بزرگ در شهرهاى اسلامى و نيز تأليف اثر چشمگير خود ([[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])، در شمار يكى از بزرگترين حافظان حديث و نويسندگان تاريخ در روزگار خويش به شمار مىآيد. با توجه به سلسله نسب پدرش، احتمالا عنوان ابن عساكر مربوط به خانواده مادرى او بوده است. | ||
دوران زندگى او با انقراض سلاجقه شام و دوران حكمرانى نور الدين زنگى (569ق) و | دوران زندگى او با انقراض سلاجقه شام و دوران حكمرانى نور الدين زنگى (569ق) و صلاحالدين ايوبى (589 ق) بر مناطق شام همزمان بود. سياست اين پادشاهان، مبارزه با تبليغات فاطميون شيعىمذهب و حمايت از مذاهب اهل سنت بود، لذا گردآورى احاديث در اين زمان سخت بالا گرفت و ابن عساكر نيز در اين زمينه چهرهاى درخشان شد. | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در سال 521ق، به حج رفت و در مكه و مدينه نيز احاديث زيادى شنيد. پس از چهار سال به بغداد بازگشت و در آنجا در محضر اساتيدى چون ابوالقاسم هبة الله بن حصين، ابوالحسن على بن عبدالواحد دينورى و هبة الله شروطى استفاده كرد تا آنجا كه معلومات و محفوظات و بينش علمى او باعث شگفتى بغداديان شد. او، در طول اقامتش در بغداد به ساير شهرهاى عراق نيز سفر كرد و با محدثان و حافظان حديث گفت و شنود كرد، سپس به دمشق بازگشت و در آنجا ازدواج كرد و صاحب فرزند شد. او، در دومين سفر خود عازم ايران شد(سال 529ق) و به شهرهاى مختلفى در ايران سفر كرد و سفر او 4 سال به طول انجاميد. | در سال 521ق، به حج رفت و در مكه و مدينه نيز احاديث زيادى شنيد. پس از چهار سال به بغداد بازگشت و در آنجا در محضر اساتيدى چون ابوالقاسم هبة الله بن حصين، ابوالحسن على بن عبدالواحد دينورى و هبة الله شروطى استفاده كرد تا آنجا كه معلومات و محفوظات و بينش علمى او باعث شگفتى بغداديان شد. او، در طول اقامتش در بغداد به ساير شهرهاى عراق نيز سفر كرد و با محدثان و حافظان حديث گفت و شنود كرد، سپس به دمشق بازگشت و در آنجا ازدواج كرد و صاحب فرزند شد. او، در دومين سفر خود عازم ايران شد(سال 529ق) و به شهرهاى مختلفى در ايران سفر كرد و سفر او 4 سال به طول انجاميد. | ||
او، در خراسان با ابوسعد عبدالكريم | او، در خراسان با [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد|ابوسعد عبدالكريم سمعانى]]، صاحب کتاب [[الأنساب (سمعاني)|الانساب]] ديدار كرد و همراه او به نيشابور و هرات رفت. او، در اين سفر، کتاب «الاربعين» البدانية را مشتمل بر روايت 40 حديث از چهل محدث در 40 شهر نوشت. ابن عساكر پس از 13 سال سفرهاى علمى مختلف با كولهبارى از شنيدهها و نوشتهها و تجارب به دمشق بازگشت. شمار افرادى كه در زمينه حديث ملاقات كرده بود به 1300 مرد و 80 زن رسيده. او پس از اين سفرها، در سال 533ق، به تأليف و تصنيف و فعاليتهاى آموزشى پرداخت و اين امر تا روزهاى آخر زندگانى وى ادامه داشت. | ||
ابن عساكر، شاگردان زيادى داشت كه غالبا همه از فقيهان و بزرگان حديث در آن روزگار بودند. اگر چه ابن عساكر به حكومت بىاعتنا بود، اما به لحاظ رتبه علمى و تخصصش، مورد احترام شاهان بود. نور الدين زنگى، علاوه بر حمايت و تشويق ابن عساكر در جمعآورى [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]]، پس از تأسيس دار الحديث نوريه (اولين مركز تخصصى حديث)، سرپرستى آن را به وى واگذار نمود. ابن عساكر، در سال 571ق، در دمشق درگذشت و سلطان صلاح الدين ايوبى در تشييع جنازه وى حاضر شد و به امامت شيخ قطب الدين نيشابورى بر وى نماز خواند. | ابن عساكر، شاگردان زيادى داشت كه غالبا همه از فقيهان و بزرگان حديث در آن روزگار بودند. اگر چه ابن عساكر به حكومت بىاعتنا بود، اما به لحاظ رتبه علمى و تخصصش، مورد احترام شاهان بود. نور الدين زنگى، علاوه بر حمايت و تشويق ابن عساكر در جمعآورى [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]]، پس از تأسيس دار الحديث نوريه (اولين مركز تخصصى حديث)، سرپرستى آن را به وى واگذار نمود. ابن عساكر، در سال 571ق، در دمشق درگذشت و سلطان صلاح الدين ايوبى در تشييع جنازه وى حاضر شد و به امامت شيخ قطب الدين نيشابورى بر وى نماز خواند. |
ویرایش