۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صلّى اللّه عليه و آله و سلّم' به 'صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم') |
جز (جایگزینی متن - 'عليه السّلام' به 'عليهالسّلام') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
#فى اصول الكافى:عن ابى عبداللّه «عليهالسلام» قال:الانفال، ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه(ص) و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.» | #فى اصول الكافى:عن ابى عبداللّه «عليهالسلام» قال:الانفال، ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه(ص) و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.«ج دوم صفحۀ 118 ذيل آيه 1 سورۀ انفال.» | ||
#:در اينجا [[امام صادق]]«عليهالسلام» موارد انفال را بيان مىكند، اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مىتوان بهرهبردارى تفسيرى از آن نمود. | #:در اينجا [[امام صادق]]«عليهالسلام» موارد انفال را بيان مىكند، اين بيانات ممكن است در جلسۀ درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مىتوان بهرهبردارى تفسيرى از آن نمود. | ||
#اصول كافى از [[امام صادق]] | #اصول كافى از [[امام صادق]] عليهالسّلام: في الرجل يموت و لا وارث له و لا مولى؟قال:هو اهل هذه الآية'''يسئلونك عن الانفال'''.جلد دوم صفحۀ 118 حضرت در صدد تفسير و تبيين موضوع آيه نبودند بلكه فقط مصداقى را مشخص نمودند، امّا اين مىتواند در كشف معنا و مراد آيه ما را كمك نمايد. | ||
#در خصال از امام باقر عليهالسلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنیعشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام، خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور. | #در خصال از امام باقر عليهالسلام:ان اللّه تعالى خلق الشهور اثنیعشر شهرا و هى ثلثمأة و ستون يوما فحجر ستة ايام، خلق فيها السموات و الارض فمن ثم تقاصرت الشهور. | ||
#:اين روايت ذيل آيه 36 سوره توبه:'''ان عدة الشهور عند اللّه اثنا عشر شهرا في كتاب اللّه يوم خلق السموات و الارض'''ج 2 صفحۀ 216 آمده است، كه گرچه امام(ع) در صدد تفسير آيه نيست امّا براى روشن شدن آيه به ما كمك خواهد كرد. | #:اين روايت ذيل آيه 36 سوره توبه:'''ان عدة الشهور عند اللّه اثنا عشر شهرا في كتاب اللّه يوم خلق السموات و الارض'''ج 2 صفحۀ 216 آمده است، كه گرچه امام(ع) در صدد تفسير آيه نيست امّا براى روشن شدن آيه به ما كمك خواهد كرد. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
#:اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]] عليهالسلام از جد بزرگوارشان نقل مىشود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا. | #:اما در روايت 298 به نقل از كتاب خصال از [[امام صادق]] عليهالسلام از جد بزرگوارشان نقل مىشود كه:ان المسوخ من بنى آدم ثلثة عشر الى ان قال:و اما الزهرة فكانت امرأة فتنت هاروت و ماروت فمسخها اللّه كوكبا. | ||
#:مىفرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مىباشد و در مقام شمارش، زهره را نيز جزء آنها محسوب مىنمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مىشود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهماالسلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مىگردد. | #:مىفرمايد:انسانهاى مسخ شده، سيزده تن مىباشد و در مقام شمارش، زهره را نيز جزء آنها محسوب مىنمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مىشود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهماالسلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مىگردد. | ||
#:در حديث 304 كه از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] از امام باقر | #:در حديث 304 كه از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] از امام باقر «عليهالسّلام» نقل مىكند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليهالسّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن) از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نمايندهاى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد، قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى، فرود آمدند، با زنى زيبارو، زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند، دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند. | ||
#:در پاسخ آنان، زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد، صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند. | #:در پاسخ آنان، زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد، صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود:من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت،يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسانها، سحر آموختند. | ||
#:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليهالسلام آنها را تكذيب نموده بود. | #:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليهالسلام آنها را تكذيب نموده بود. | ||
#:نزديك به اين مضمون در كتب روائى و تفسيرى عامه از جمله تفسير روائى در المنثور [[سيوطى]] جلد 1 صفحۀ 97 تا 103 ذيل تفسير'''«هاروت و ماروت»'''آيه 102 سورۀ بقره روايات زيادى از حضرت علی | #:نزديك به اين مضمون در كتب روائى و تفسيرى عامه از جمله تفسير روائى در المنثور [[سيوطى]] جلد 1 صفحۀ 97 تا 103 ذيل تفسير'''«هاروت و ماروت»'''آيه 102 سورۀ بقره روايات زيادى از حضرت علی «عليهالسّلام»، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابن عمر، مجاهد و ديگران نقل شده است. | ||
#:[[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] نيز در تفسير خود جلد 1 ذيل آيه 102 سورۀ بقره آن روايات را از حضرت علی | #:[[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] نيز در تفسير خود جلد 1 ذيل آيه 102 سورۀ بقره آن روايات را از حضرت علی «عليهالسّلام»، [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابن مسعود، كعب الاحبار و ديگران نقل مىكند. | ||
#:از ديدگاه محققين اينگونه روايات، از جمله اسرائيليات محسوب مىشود كه در تفاسير قرآن از جمله تفاسير شيعى نيز رسوخ كرده است، و با اعتقاد اسلامى(كه برگرفته از قرآن است) عصمت ملائكه، منافات دارد. | #:از ديدگاه محققين اينگونه روايات، از جمله اسرائيليات محسوب مىشود كه در تفاسير قرآن از جمله تفاسير شيعى نيز رسوخ كرده است، و با اعتقاد اسلامى(كه برگرفته از قرآن است) عصمت ملائكه، منافات دارد. | ||
#:البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مىفرمايد: «مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه موارد، روايات معارض را نيز آوردهام.» | #:البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مىفرمايد: «مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه موارد، روايات معارض را نيز آوردهام.» | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
#قصۀ قتل جالوت توسط داود:آيه 251 سوره بقره.نشانى از اسرائيليات ندارد. | #قصۀ قتل جالوت توسط داود:آيه 251 سوره بقره.نشانى از اسرائيليات ندارد. | ||
#قصۀ مائدۀ حضرت عيسى(ع):آيات 112 تا 115 سورۀ مائده.چيزى از اسرائيليات در آن مشاهده نمىشود. | #قصۀ مائدۀ حضرت عيسى(ع):آيات 112 تا 115 سورۀ مائده.چيزى از اسرائيليات در آن مشاهده نمىشود. | ||
#قصۀ حضرت آدم | #قصۀ حضرت آدم «عليهالسّلام»آيه 36 و 35 سورۀ بقره.در نور الثقلين، در بعضى موارد اسرائيليات وارد شده است. | ||
#قصۀ قتل فرزند آدم و ماجراى جسد برادر:آيه 31 سورۀ مائده.در اين آيه مطلبى حاكى از وجود اسرائيليات به چشم نمىخورد. | #قصۀ قتل فرزند آدم و ماجراى جسد برادر:آيه 31 سورۀ مائده.در اين آيه مطلبى حاكى از وجود اسرائيليات به چشم نمىخورد. | ||
# قصۀ عظيم الخلقه بودن جبارين و خرافۀ عوج بن عوق:آيۀ 22 سورۀ مائدة. در اين آيه نيز، نقل اسرائيليات، به چشم نمىخورد. | # قصۀ عظيم الخلقه بودن جبارين و خرافۀ عوج بن عوق:آيۀ 22 سورۀ مائدة. در اين آيه نيز، نقل اسرائيليات، به چشم نمىخورد. | ||
# قصۀ سرگردانى بنى اسرائيل و حوادث آن:آيه 26 سورۀ مائده.در اينجا نيز روايات منقوله را مىتوان عارى از اسرائيليات برشمرد. | # قصۀ سرگردانى بنى اسرائيل و حوادث آن:آيه 26 سورۀ مائده.در اينجا نيز روايات منقوله را مىتوان عارى از اسرائيليات برشمرد. | ||
# قصۀ درخواست رؤيت پروردگار توسط حضرت موسی | # قصۀ درخواست رؤيت پروردگار توسط حضرت موسی «عليهالسّلام»:آيه 143 سورۀ اعراف. در اينجا مىتوان گفت به مقدار خيلى كمى، اسرائيليات وارد روايات شده است. | ||
# قصۀ الواح تورات:سوره اعراف آيه 145.در اين قصه نيز به مقدار خيلى كمى مىتوان رد پاى اسرائيليات را در روايات منقول مشاهده كرد. | # قصۀ الواح تورات:سوره اعراف آيه 145.در اين قصه نيز به مقدار خيلى كمى مىتوان رد پاى اسرائيليات را در روايات منقول مشاهده كرد. | ||
# قصۀ غضب موسی | # قصۀ غضب موسی «عليهالسّلام» و سبب آن.آيه 150 سورۀ اعراف.در اينجا اثرى از اسرائيليات را در مورد سبب غضب موسى(ع)نمىتوان ديد. | ||
# قصۀ خرافات بنى اسرائيل:آيه 159 سورۀ اعراف و 104 سورۀ اسراء. | # قصۀ خرافات بنى اسرائيل:آيه 159 سورۀ اعراف و 104 سورۀ اسراء. | ||
#در روايات منقول نور الثقلين اثرى از اسرائيليات مطرح شده در ذيل دو آيه در كتب عامه،يافت نمىشود. | #در روايات منقول نور الثقلين اثرى از اسرائيليات مطرح شده در ذيل دو آيه در كتب عامه،يافت نمىشود. | ||
# نسبت شرك به آدم(ع) و حواء:سورۀ اعراف 189-190 در نامگذارى فرزند خود به عبدالحارث در جلد دوم ص 108،ذيل آيه فوق، رد پاى اسرائيليات به چشم مىخورد. | # نسبت شرك به آدم(ع) و حواء:سورۀ اعراف 189-190 در نامگذارى فرزند خود به عبدالحارث در جلد دوم ص 108،ذيل آيه فوق، رد پاى اسرائيليات به چشم مىخورد. | ||
# قصۀ كشتى | # قصۀ كشتى نوح«عليهالسّلام»:آيات 37 تا 48 سورۀ هود.در جلد دوم صفحات 350 تا 370 نيز مىتوان به خوبى مطالبى از اسرائيليات را ديد. | ||
# قصۀ يوسفعليهالسلام:آيات 32-33-34-51، و آيه 4، در قصۀ سجدۀ ستارگان برهان رب، همّ بها، رگههايى از اسرائيليات را مىتوان مشاهده كرد. | # قصۀ يوسفعليهالسلام:آيات 32-33-34-51، و آيه 4، در قصۀ سجدۀ ستارگان برهان رب، همّ بها، رگههايى از اسرائيليات را مىتوان مشاهده كرد. | ||
# قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمىشود. | # قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمىشود. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
# قصۀ الياس:آيات 123 تا 132 صافات، كه عارى از اسرائيليات مىباشد. | # قصۀ الياس:آيات 123 تا 132 صافات، كه عارى از اسرائيليات مىباشد. | ||
# قصۀ داود عليهالسلام:آيات 21 تا 25 سورۀ «ص».در جلد 4 نور الثقلين در كنار رواياتى كه حضرت داود(ع)را از داستان همسر «أوريا بن حيان»، تبرئه مىنمايد، رواياتى نيز در اثبات آن از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] نقل مىكند.كه مشابه اسرائيليات بعض تفاسير عامه مىباشد. | # قصۀ داود عليهالسلام:آيات 21 تا 25 سورۀ «ص».در جلد 4 نور الثقلين در كنار رواياتى كه حضرت داود(ع)را از داستان همسر «أوريا بن حيان»، تبرئه مىنمايد، رواياتى نيز در اثبات آن از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] نقل مىكند.كه مشابه اسرائيليات بعض تفاسير عامه مىباشد. | ||
# قصۀ حضرت سليمان | # قصۀ حضرت سليمان «عليهالسّلام»:سورۀ ص آيه 34، در جلد 4 نور الثقلين به نقل از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] مىتوان اثر اسرائيليات را مشاهده كرد. | ||
# قصه حضرت ايوب | # قصه حضرت ايوب «عليهالسّلام»:سورۀ ص آيه 41 به بعد و انبياء 83-84. | ||
#:در جلد 4 صفحۀ 463 ذيل آيات سورۀ «ص» مطالبى از اسرائيليات راجع به وضعيت حضرت ايوب | #:در جلد 4 صفحۀ 463 ذيل آيات سورۀ «ص» مطالبى از اسرائيليات راجع به وضعيت حضرت ايوب «عليهالسّلام» به نقل از [[تفسير القمي|تفسير قمى]]، نقل نموده است.در جلد سوم ذيل آيات سورۀ انبياء ضمن ردّ اسرائيليات مطرح شده در مورد حضرت ايوب «ع»، مقدارى از اسرائيليات را مىتوان در بعضى روايات نقل شده، مشاهده كرد. | ||
# قصۀ «إرم ذات العماد»:سوره فجر آيات 6 تا 8.در اين آيات اثرى از اسرائيليات مطرح شده در داستان اين شهر و ساكنان آن، در روايات نور الثقلين به چشم نمىخورد. | # قصۀ «إرم ذات العماد»:سوره فجر آيات 6 تا 8.در اين آيات اثرى از اسرائيليات مطرح شده در داستان اين شهر و ساكنان آن، در روايات نور الثقلين به چشم نمىخورد. | ||
# در تفسير'''«ن و القلم»''':در تفسير «نون و القلم» نيز نمىتوان براحتى رد پايى از اسرائيليات را،يافت. | # در تفسير'''«ن و القلم»''':در تفسير «نون و القلم» نيز نمىتوان براحتى رد پايى از اسرائيليات را،يافت. | ||
خط ۲۳۵: | خط ۲۳۵: | ||
#رمز بودن:براى نمونه، در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليهالسلام «الم»فى اول البقرة: فمعناه انا اللّه الملك. | #رمز بودن:براى نمونه، در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 4 معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليهالسلام «الم»فى اول البقرة: فمعناه انا اللّه الملك. | ||
#اسم اعظم الهى:در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 5 معانى الاخبار از [[امام صادق]] | #اسم اعظم الهى:در معنای «الم»ج 1 صفحۀ 26 حديث 5 معانى الاخبار از [[امام صادق]] «عليهالسّلام» قال: «الم»هو حرف من حروف اسم اللّه الاعظم المقطّع في القرآن.الذى يؤلّفه النبی «صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم»، فاذا دعى به اجيب. | ||
#:از [[امام صادق]] | #:از [[امام صادق]]«عليهالسّلام» نقل مىشود كه: «الم» حرفى است از حروف مقطع اسم اعظم خداوند در قرآن مىباشد كه پيامبر(ص) با آن آشناست، و اگر با آن دعا شود، به استجابت خواهد رسيد. | ||
#اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقر عليهالسلام حديث 6 | #اشاره به بقاء امتها و عمر اقوام(با استفاده از حساب ابجد):مانند ج 1 صفحۀ 26 به نقل از معانى الاخبار از امام باقر عليهالسلام حديث 6 | ||
#اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام علی عليهالسلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم، فأتوا بمثله ان كنتم صادقين. | #اعجاز قرآن:جلد 1 صفحۀ 27، معانى الاخبار از امام علی عليهالسلام:يا محمد(ص)هذا الكتاب الذى انزلناه عليك هو الحروف المقطعة التى منها «الف، لام، ميم» و هى بلغتكم و حروف هجائكم، فأتوا بمثله ان كنتم صادقين. | ||
#:از حضرت علی | #:از حضرت علی «عليهالسّلام» نقل مىكند كه خداوند مىفرمايد:اى پيامبر(ص)قرآنى كه بر تو نازل كرديم از همين حروف مقطعهاى است كه «الف، لام و ميم»جزو آن مىباشند، همين لغت شماست كه متشكل از حروف الفباى زبان شماست، اگر مخالفان مىتوانند و راست مىگويند، مانندى براى آن بياورند. | ||
# از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليهالسلام» مىباشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] از حضرت امام علی | # از متشابهات است و علم آن نزد ائمه «عليهالسلام» مىباشد.ج 1 صفحۀ 30 حديث 8 به نقل از [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] از حضرت امام علی «عليهالسّلام»:لكل كتاب صفوة و صفوة هذا الكتاب حروف التهجى. | ||
# از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمالالدين و تمام النعمة از امام عصر «عج» قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص) به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت. | # از خبرهاى غيب:جلد 3 ص 319 حديث 3 از كمالالدين و تمام النعمة از امام عصر «عج» قال:هذه الحروف من انباء الغيب اطلع اللّه عبده زكريا عليها ثم قصها على محمد(ص) اين حروف از خبرهاى غيبى است كه خداوند(در مورد كهيعص) به حضرت زكريا(ع)آموخت سپس براى پيامبر اسلام(ص)قصۀ آن را برگفت. | ||
# اسم خاص در معنای «طه»:جلد سوم صفحۀ 367 حديث 8 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] | # اسم خاص در معنای «طه»:جلد سوم صفحۀ 367 حديث 8 از معانى الاخبار از [[امام صادق]]«عليهالسّلام» و امّا «طه»فاسم من اسماء النبى(ص) و معناه يا طالب الحق الهادي اليه. | ||
در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليهالسلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض. | در معنای «ق»:جلد 5 صفحۀ 104 حديث 3 از معانى الاخبار از [[امام صادق]] عليهالسلام: و امّا «ق»فهو الجبل المحيط بالارض. | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۷۷: | ||
ح)نسخ:بيان مصاديق و موارد نسخ آيات و احيانا رد برخى آنها كه بطور پراكنده در روايات وجود دارد. | ح)نسخ:بيان مصاديق و موارد نسخ آيات و احيانا رد برخى آنها كه بطور پراكنده در روايات وجود دارد. | ||
ط) بحث جرى و تطبيق دار بودن قرآن:جلد دوم صفحۀ 484 حديث 26 و 27 از عياشى از [[امام صادق]] | ط) بحث جرى و تطبيق دار بودن قرآن:جلد دوم صفحۀ 484 حديث 26 و 27 از عياشى از [[امام صادق]]«عليهالسّلام»:ان القرآن لم يمت و انه يجرى كما يجرى الليل و النهار و كما يجرى الشمس و القمر،يجرى على آخرنا كما يجرى على اولنا. | ||
از [[امام صادق]] عليهالسلام:ان القرآن حىّ لا يموت و الآية حية لا تموت. | از [[امام صادق]] عليهالسلام:ان القرآن حىّ لا يموت و الآية حية لا تموت. | ||
خط ۳۴۳: | خط ۳۴۳: | ||
# دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] انتشارات دوستان چاپ اول پاييز 1377 تهران. | # دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى به كوشش [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] انتشارات دوستان چاپ اول پاييز 1377 تهران. | ||
# دائرة المعارف تشيع جلد چهارم نشر سعيد محبى تهران به كوشش جمعى از انديشمندان حوزه و دانشگاه چاپ اوّل. | # دائرة المعارف تشيع جلد چهارم نشر سعيد محبى تهران به كوشش جمعى از انديشمندان حوزه و دانشگاه چاپ اوّل. | ||
# بينات فصلنامۀ مؤسسه معارف اسلامى امام رضا | # بينات فصلنامۀ مؤسسه معارف اسلامى امام رضا «عليهالسّلام» شمارۀ 24 زمستان 78 | ||
ویرایش