۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR01902J1.jpg|بندانگشتی|التبيان في تفسير القرآن]] | [[پرونده:NUR01902J1.jpg|بندانگشتی|التبيان في تفسير القرآن]] | ||
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right" | ||
|+ | |+ | ||
|- | |- | ||
! نام کتاب!! data-type= | ! نام کتاب!! data-type="bookName" |التبيان في تفسير القرآن | ||
|- | |- | ||
|نام های دیگر کتاب | |نام های دیگر کتاب | ||
|data-type= | | data-type="otherBookNames" | | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type= | | data-type="authors" |[[عاملی، احمد حبیب]] (مصحح) | ||
[[طوسی، محمد بن حسن]] (نويسنده) | [[طوسی، محمد بن حسن]] (نويسنده) | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
|data-type= | | data-type="language" |عربی | ||
|- | |- | ||
|کد کنگره | |کد کنگره | ||
|data-type= | | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |BP 94 /ط9ت2 | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type= | | data-type="subject" |تفاسیر شیعه - قرن 5ق. | ||
|- | |- | ||
|ناشر | |ناشر | ||
|data-type= | | data-type="publisher" |دار إحياء التراث العربي | ||
|- | |- | ||
|مکان نشر | |مکان نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishPlace" |بیروت - لبنان | ||
|- | |- | ||
|سال نشر | |سال نشر | ||
|data-type= | | data-type="publishYear" | | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد اتوماسیون | |کد اتوماسیون | ||
|data-type= | | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE1902AUTOMATIONCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''التِبيان في تفسير القرآن'''، تفسيرى از [[طوسی، محمد بن حسن |محمد بن حسن طوسى]]، معروف به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، فقيه و محدّث و متكلم نامور امامى قرن پنجم. | '''التِبيان في تفسير القرآن'''، تفسيرى از [[طوسی، محمد بن حسن |محمد بن حسن طوسى]]، معروف به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، فقيه و محدّث و متكلم نامور امامى قرن پنجم. | ||
اين كتاب اولين تفسير كامل شيعى از قرآن كريم است كه مفسر آن، علاوه بر نقل روايات مأثور، با تكيه بر عقل و توجه به علوم مختلف به ارزيابى آراى تفسيرى گذشتگان و معاصران خود پرداخته است؛ ازينرو اين تفسير جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسير قرآن، همچون صرف و نحو و اشتقاق و معانى و بيان و حديث و فقه و كلام و تاريخ است .<ref>صدر، ص 339</ref> [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] خود در كتاب فهرست <ref>ص 288</ref> مىگويد كه كتابى بىنظير در تفسير قرآن دارد.<ref> براى داورىهاى علماى قديم و جديد طبرسى، ج 1، مقدمه، ص 75؛ بحر العلوم، ج 3، ص 228؛ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 3، ص 328؛ حكيم، ص 310-312</ref> پيش از اين تفسير، مفسران شيعه تنها به نقل روايات از صحابه يا ائمه عليهمالسلام و نيز اشاره به برخى نكات لغوى و گاه نقل اسرائيليات پرداختهاند .<ref> براى نمونه تفسير فرات كوفى، [[التفسير (عیاشی)|تفسير عياشى]]، تفسير على بن ابراهيم قمى</ref> از ميان مفسران اهل سنّت نيز تنها [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (متوفى 310) علاوه بر نقل اقوال، به نقد آنها و انتخاب رواياتى كه از نظر او اصحّ روايات بوده، پرداخته است .<ref>آل ياسين، ج 2، ص 23-25</ref> | == معرفى اجمالى == | ||
اين كتاب اولين تفسير كامل شيعى از قرآن كريم است كه مفسر آن، علاوه بر نقل روايات مأثور، با تكيه بر عقل و توجه به علوم مختلف به ارزيابى آراى تفسيرى گذشتگان و معاصران خود پرداخته است؛ ازينرو اين تفسير جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسير قرآن، همچون صرف و نحو و اشتقاق و معانى و بيان و حديث و فقه و كلام و تاريخ است .<ref>صدر، ص 339</ref> [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] خود در كتاب فهرست <ref>ص 288</ref> مىگويد كه كتابى بىنظير در تفسير قرآن دارد.<ref>براى داورىهاى علماى قديم و جديد طبرسى، ج 1، مقدمه، ص 75؛ بحر العلوم، ج 3، ص 228؛ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 3، ص 328؛ حكيم، ص 310-312</ref> پيش از اين تفسير، مفسران شيعه تنها به نقل روايات از صحابه يا ائمه عليهمالسلام و نيز اشاره به برخى نكات لغوى و گاه نقل اسرائيليات پرداختهاند .<ref>براى نمونه تفسير فرات كوفى، [[التفسير (عیاشی)|تفسير عياشى]]، تفسير على بن ابراهيم قمى</ref> از ميان مفسران اهل سنّت نيز تنها [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (متوفى 310) علاوه بر نقل اقوال، به نقد آنها و انتخاب رواياتى كه از نظر او اصحّ روايات بوده، پرداخته است .<ref>آل ياسين، ج 2، ص 23-25</ref> | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
التبيان في تفسير القرآن، تفسير كل قرآن به ترتيب سورههاى آن است و در ده جلد تدوين شده است. مفسر در آغاز هر سوره، به نامهاى آن و وجه تسميۀ آنها، مكى يا مدنى بودن سوره، و وجود آيۀ ناسخ و منسوخ در آن اشاره كرده، سپس به بررسى اختلاف قرائات، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، صرف، نحو و گاه نكات بلاغى آيات پرداخته و سرانجام، معناى كلى آيات را شرح و تفسير كرده است .<ref> براى اطلاع بيشتر از شيوۀ [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در پرداختن به مباحث تفسيرى اكبرآبادى، ج 2، ص 371-378؛ جعفر، ص 87-93</ref> شيوۀ بيان و ترتيب مطالب در تفسير وى عينا در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]] في تفسير القرآن [[طبرسی، فضل بن حسن|امين الاسلام طبرسى]] (متوفى 538) به كار گرفته شده است، با اين تفاوت كه | التبيان في تفسير القرآن، تفسير كل قرآن به ترتيب سورههاى آن است و در ده جلد تدوين شده است. مفسر در آغاز هر سوره، به نامهاى آن و وجه تسميۀ آنها، مكى يا مدنى بودن سوره، و وجود آيۀ ناسخ و منسوخ در آن اشاره كرده، سپس به بررسى اختلاف قرائات، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، صرف، نحو و گاه نكات بلاغى آيات پرداخته و سرانجام، معناى كلى آيات را شرح و تفسير كرده است .<ref>براى اطلاع بيشتر از شيوۀ [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در پرداختن به مباحث تفسيرى اكبرآبادى، ج 2، ص 371-378؛ جعفر، ص 87-93</ref> شيوۀ بيان و ترتيب مطالب در تفسير وى عينا در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]] في تفسير القرآن [[طبرسی، فضل بن حسن|امين الاسلام طبرسى]] (متوفى 538) به كار گرفته شده است، با اين تفاوت كه [[طبرسی، فضل بن حسن|طبرسى]]، مباحث لغت و اعراب و قرائات و شأن نزول و معناى آيه را به روشنى از يكديگر جدا كرده است. | ||
[[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مقدمۀ التبيان، با اشاره به انگيزۀ خويش از نوشتن اين تفسير، مىگويد كه هيچ يك از علماى شيعه را نديده است كه كتابى در تفسير تمام قرآن و مشتمل بر همۀ انواع علوم و معانى آن نوشته باشد؛ تنها برخى از ايشان به ذكر روايات موجود در كتب حديثى پرداختهاند، بىآنكه استقصا كنند يا در تفسير مبهمات آن بكوشند. | [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در مقدمۀ التبيان، با اشاره به انگيزۀ خويش از نوشتن اين تفسير، مىگويد كه هيچ يك از علماى شيعه را نديده است كه كتابى در تفسير تمام قرآن و مشتمل بر همۀ انواع علوم و معانى آن نوشته باشد؛ تنها برخى از ايشان به ذكر روايات موجود در كتب حديثى پرداختهاند، بىآنكه استقصا كنند يا در تفسير مبهمات آن بكوشند. | ||
وى عالمان اهل سنّت را در اين موضوع به سه دسته تقسيم مىكند: كسانى چون [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] كه به تطويل هر سخن منقولى را در تفسير قرآن گرد آوردهاند؛ كسانى كه به اختصار تنها به تفسير الفاظ غريب و مشكل قرآن پرداختهاند؛ و كسانى كه راه ميانه پيمودهاند و بيشتر به علومى توجه كردهاند كه خود در آن تبحر داشتهاند؛ مثلا زجّاج و فرّاء به صرف و نحو، مفضّل بن سلمة به واژگان و اشتقاق الفاظ، ابوعلى جبّائى به كلام و ابوالقاسم بلخى به فقه توجه كردهاند. طوسى فقط تفسير ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى (متوفى 320) و على بن عيسى رمّانى (متوفى 384)، هر دو از علماى معتزله، را بهترين مىداند؛ اما تذكر مىدهد كه ايشان نيز گاه به امور غير ضرورى پرداختهاند .<ref>براى موارد نقل [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از تفسير ابومسلم غياثى کرمانى، جاهاى متعدد؛ براى تشابه ميان بخشهايى از تفسير التبيان و تفسير رمّانى آيتاللّه زاده شيرازى، ج 2، ص 486-488</ref> | وى عالمان اهل سنّت را در اين موضوع به سه دسته تقسيم مىكند: كسانى چون [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] كه به تطويل هر سخن منقولى را در تفسير قرآن گرد آوردهاند؛ كسانى كه به اختصار تنها به تفسير الفاظ غريب و مشكل قرآن پرداختهاند؛ و كسانى كه راه ميانه پيمودهاند و بيشتر به علومى توجه كردهاند كه خود در آن تبحر داشتهاند؛ مثلا زجّاج و فرّاء به صرف و نحو، مفضّل بن سلمة به واژگان و اشتقاق الفاظ، ابوعلى جبّائى به كلام و ابوالقاسم بلخى به فقه توجه كردهاند. طوسى فقط تفسير [[ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر|ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى]] (متوفى 320) و على بن عيسى رمّانى (متوفى 384)، هر دو از علماى معتزله، را بهترين مىداند؛ اما تذكر مىدهد كه ايشان نيز گاه به امور غير ضرورى پرداختهاند .<ref>براى موارد نقل [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] از تفسير ابومسلم غياثى کرمانى، جاهاى متعدد؛ براى تشابه ميان بخشهايى از تفسير التبيان و تفسير رمّانى آيتاللّه زاده شيرازى، ج 2، ص 486-488</ref> | ||
بنابراين وى مىكوشد كه تفسيرش به اختصار همۀ فنون و علوم قرآنى را در بر گيرد، متشابهات قرآن را توضيح دهد، مباحث كلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ايشان را بيان و ادلۀ علماى شيعه بر حقانيت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آيات قرآن بازگو كند.<ref>التبيان، ج 1، مقدمه، ص 1-2</ref> | بنابراين وى مىكوشد كه تفسيرش به اختصار همۀ فنون و علوم قرآنى را در بر گيرد، متشابهات قرآن را توضيح دهد، مباحث كلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ايشان را بيان و ادلۀ علماى شيعه بر حقانيت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آيات قرآن بازگو كند.<ref>التبيان، ج 1، مقدمه، ص 1-2</ref> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
به سبب تبحر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه اماميه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نيز در تفسير وى مطرح شده است. وى در ذيل آيات الاحكام، با ذكر رأى فقهاى اماميه در اصل و فروع مسئلۀ مورد بحث، به اختلاف اين آرا با رأى ديگر مذاهب فقهى اهل سنّت اشاره كرده.<ref>ج 3، ص 307-308، 449-452، 512-514</ref> و غالبا تفصيل مباحث را به كتابهاى فقهى خود، همچون سه كتاب نهاية و مبسوط و خلاف، ارجاع داده است.<ref>براى نمونه دربارۀ قصاص ج 2، ص 103-104؛ دربارۀ اعتكاف ج 2، ص 136-137؛ دربارۀ حج ج 2، ص 154-160</ref> در پارهاى موارد كه اختلافى اساسى ميان فقه شيعه و اهل سنّت وجود دارد، وى با تفصيل بيشتر به بررسى ادلۀ فقهى ديگر مذاهب پرداخته و كوشيده است با تمسك به ظاهر آيه يا حتى با برگرفتن برخى مبانى ايشان، استدلالشان را به گونهاى جدلى مخدوش كند و رأى فقهى اماميه را اثبات كند.<ref>براى نمونه مسئلۀ صحت نكاح متعه، ج 3، ص 165-167؛ بطلان سه طلاق در يك جلسه، ج 2، ص 248؛بطلان قياس در شرع، ج 9، ص 560؛بطلان عول و تعصيب، ج 7، ص 106-107؛ و مسئلۀ ميراث پيامبران، ج 7، ص 106، ج 8، ص 82-83</ref> | به سبب تبحر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه اماميه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نيز در تفسير وى مطرح شده است. وى در ذيل آيات الاحكام، با ذكر رأى فقهاى اماميه در اصل و فروع مسئلۀ مورد بحث، به اختلاف اين آرا با رأى ديگر مذاهب فقهى اهل سنّت اشاره كرده.<ref>ج 3، ص 307-308، 449-452، 512-514</ref> و غالبا تفصيل مباحث را به كتابهاى فقهى خود، همچون سه كتاب نهاية و مبسوط و خلاف، ارجاع داده است.<ref>براى نمونه دربارۀ قصاص ج 2، ص 103-104؛ دربارۀ اعتكاف ج 2، ص 136-137؛ دربارۀ حج ج 2، ص 154-160</ref> در پارهاى موارد كه اختلافى اساسى ميان فقه شيعه و اهل سنّت وجود دارد، وى با تفصيل بيشتر به بررسى ادلۀ فقهى ديگر مذاهب پرداخته و كوشيده است با تمسك به ظاهر آيه يا حتى با برگرفتن برخى مبانى ايشان، استدلالشان را به گونهاى جدلى مخدوش كند و رأى فقهى اماميه را اثبات كند.<ref>براى نمونه مسئلۀ صحت نكاح متعه، ج 3، ص 165-167؛ بطلان سه طلاق در يك جلسه، ج 2، ص 248؛بطلان قياس در شرع، ج 9، ص 560؛بطلان عول و تعصيب، ج 7، ص 106-107؛ و مسئلۀ ميراث پيامبران، ج 7، ص 106، ج 8، ص 82-83</ref> | ||
در ميان مباحث اصولى، از همه مهمتر آنكه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] دلالت هيچ يك از آيات را بر حجيت خبر واحد نپذيرفته و استدلال به آيۀ نبأ .<ref>ج 9، ص 343-344</ref> و آيۀ نفر.<ref>ج 5، ص 322</ref> را رد كرده و حتى به برخى آيات، چون '''«لا تقف ما ليس لك به علم»''' (اسراء: 36</ref>، استناد كرده است تا نشان دهد كه خبر واحد، مفيد علم نيست و عمل بدان حجيتى ندارد.<ref>ج 6، ص 477؛ قس عدة الاصول، ج 1، ص 336-338 كه در آنجا دليل بر جواز عمل به خبر واحدى را كه راويان موثق اماميه روايت كردهاند، اجماع دانسته است</ref> وى همچنين نسخ قرآن را با سنّت جايز دانسته است .<ref>ج 1، ص 398</ref> وى استدلال قرآنى مخالفان خويش بر عدم جواز نسخ قرآن به سنّت - مثلا استدلال به آيۀ '''«قل ما يكون لى أن ابدّله من تلقاء نفسى»''' (يونس: 15) - را با ادلۀ خويش رد كرده است .<ref>ج 5، ص 350-351</ref> وى در موضوع تجرّى، عزم بر فسق را فسق دانسته و به آيۀ 19 سورۀ نور استناد كرده، زيرا در اين آيه خداوند به دوستدار شيوع فحشا وعدۀ عذاب داده است.<ref>ج 7، ص 419</ref> | در ميان مباحث اصولى، از همه مهمتر آنكه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] دلالت هيچ يك از آيات را بر حجيت خبر واحد نپذيرفته و استدلال به آيۀ نبأ .<ref>ج 9، ص 343-344</ref> و آيۀ نفر.<ref>ج 5، ص 322</ref> را رد كرده و حتى به برخى آيات، چون '''«لا تقف ما ليس لك به علم»''' (اسراء: 36<nowiki></ref></nowiki>، استناد كرده است تا نشان دهد كه خبر واحد، مفيد علم نيست و عمل بدان حجيتى ندارد.<ref>ج 6، ص 477؛ قس عدة الاصول، ج 1، ص 336-338 كه در آنجا دليل بر جواز عمل به خبر واحدى را كه راويان موثق اماميه روايت كردهاند، اجماع دانسته است</ref> وى همچنين نسخ قرآن را با سنّت جايز دانسته است .<ref>ج 1، ص 398</ref> وى استدلال قرآنى مخالفان خويش بر عدم جواز نسخ قرآن به سنّت - مثلا استدلال به آيۀ '''«قل ما يكون لى أن ابدّله من تلقاء نفسى»''' (يونس: 15) - را با ادلۀ خويش رد كرده است .<ref>ج 5، ص 350-351</ref> وى در موضوع تجرّى، عزم بر فسق را فسق دانسته و به آيۀ 19 سورۀ نور استناد كرده، زيرا در اين آيه خداوند به دوستدار شيوع فحشا وعدۀ عذاب داده است.<ref>ج 7، ص 419</ref> | ||
منازعات كلامى در عصر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به التبيان صبغۀ كلامى خاصى بخشيده است تا آنجا كه شايد بتوان همچون طباطبائى .<ref>ص 50-51</ref>، آن را تفسير كلامى خواند. پيش از اين اثر، تفاسير كلامى مختصر يا مبسوطى نوشته شده بود، از قبيل حقائق التأويل [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، دو كتاب متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعن قاضى عبدالجبّار معتزلى و مكتوبات تفسيرى چندى از ابوالقاسم بلخى، ابوعلى جبّائى، على بن عيسى رمّانى و ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى. همچنين استدلال پيروان هر يك از فِرَق كلامى به آيات متشابه قرآن، تفسير را عرصۀ جدلهاى ايشان در توجيه عقايد خويش ساخته بود. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] با اشاره به فراوانى و گستردگى اين مباحث كلامى و نيز اسامى پارهاى از متكلمان ياد شده، در مقدمۀ التبيان .<ref>ج 1، ص 1-2</ref> وعده مىدهد كه راجع به متشابهات قرآن سخن بگويد و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. از سوى ديگر همواره در تفسير خود «نظر» و تحقيق در دين را واجب، و تقليد در اين امر را باطل مىشمارد .<ref>ج 4، ص 39-40، ج 7، ص 16، ج 9، ص 192، ج 10، ص 69</ref> و بر حسن و صحت مجادله در اين امور دلايل و شواهدى از قرآن كريم اقامه مىكند.<ref>ج 4، ص 192، ج 7، ص 27، ج 8، ص 214</ref> | منازعات كلامى در عصر [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به التبيان صبغۀ كلامى خاصى بخشيده است تا آنجا كه شايد بتوان همچون طباطبائى .<ref>ص 50-51</ref>، آن را تفسير كلامى خواند. پيش از اين اثر، تفاسير كلامى مختصر يا مبسوطى نوشته شده بود، از قبيل حقائق التأويل [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، دو كتاب متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعن قاضى عبدالجبّار معتزلى و مكتوبات تفسيرى چندى از ابوالقاسم بلخى، ابوعلى جبّائى، على بن عيسى رمّانى و [[ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر|ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى]]. همچنين استدلال پيروان هر يك از فِرَق كلامى به آيات متشابه قرآن، تفسير را عرصۀ جدلهاى ايشان در توجيه عقايد خويش ساخته بود. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] با اشاره به فراوانى و گستردگى اين مباحث كلامى و نيز اسامى پارهاى از متكلمان ياد شده، در مقدمۀ التبيان .<ref>ج 1، ص 1-2</ref> وعده مىدهد كه راجع به متشابهات قرآن سخن بگويد و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. از سوى ديگر همواره در تفسير خود «نظر» و تحقيق در دين را واجب، و تقليد در اين امر را باطل مىشمارد .<ref>ج 4، ص 39-40، ج 7، ص 16، ج 9، ص 192، ج 10، ص 69</ref> و بر حسن و صحت مجادله در اين امور دلايل و شواهدى از قرآن كريم اقامه مىكند.<ref>ج 4، ص 192، ج 7، ص 27، ج 8، ص 214</ref> | ||
بر اين اساس، انبوهى از ردّيهها بر عقايد و آراى تناسخيه، حشويه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبيان آمده<ref>آل ياسين، ج 2، ص 38</ref>؛ اما مفسر تنها در موارد معدودى در مقام محاجّۀ كلامى با يهود و نصارا بر آمده است .<ref>-ج 1، ص 427، 487، ج 2، ص 472، ج 3، ص 497</ref> | بر اين اساس، انبوهى از ردّيهها بر عقايد و آراى تناسخيه، حشويه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبيان آمده<ref>آل ياسين، ج 2، ص 38</ref>؛ اما مفسر تنها در موارد معدودى در مقام محاجّۀ كلامى با يهود و نصارا بر آمده است .<ref>-ج 1، ص 427، 487، ج 2، ص 472، ج 3، ص 497</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
بخش زيادى از ردّيههاى كلامى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در التبيان به مجبّره و آراى عمومى اشاعره اختصاص دارد كه در اغلب آنها با معتزله همراهى مىكند. وى انتساب ضلالت و كفر و هدايت و ايمان را به خداوند .<ref>ج 5، ص 96، ج 8، ص 407، ج 9، ص 398</ref> مردود، و رؤيت خداوند را در دنيا و آخرت ناممكن مىداند.<ref>ج 4، ص 536</ref> همچنين بر ضد آرايى چون تكليف ما لا يطاق <ref>ج 2، ص 125-126، 257، ج 3، ص 177، ج 7، ص 379، 394، ج 10، ص 184-185</ref>، خلق همۀ افعال و معاصى بندگان <ref>ج 4، ص 141، ج 6، ص 237، 478، ج 8، ص 513</ref>، تعذيب اطفال به سبب گناه پدر و مادر <ref>ج 3، ص 66، ج 6، ص 228، 458، ج 9، ص 10</ref>، همراهى استطاعت با فعل<ref>ج 2، ص 120، 538، ج 10، ص 16، 271</ref> و عدم اشتمال نعمت خداوند بر كافران <ref>ج 1، ص 30، ج 2، ص 190، ج 6، ص 415، ج 7، ص 285</ref> مىآورد. | بخش زيادى از ردّيههاى كلامى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در التبيان به مجبّره و آراى عمومى اشاعره اختصاص دارد كه در اغلب آنها با معتزله همراهى مىكند. وى انتساب ضلالت و كفر و هدايت و ايمان را به خداوند .<ref>ج 5، ص 96، ج 8، ص 407، ج 9، ص 398</ref> مردود، و رؤيت خداوند را در دنيا و آخرت ناممكن مىداند.<ref>ج 4، ص 536</ref> همچنين بر ضد آرايى چون تكليف ما لا يطاق <ref>ج 2، ص 125-126، 257، ج 3، ص 177، ج 7، ص 379، 394، ج 10، ص 184-185</ref>، خلق همۀ افعال و معاصى بندگان <ref>ج 4، ص 141، ج 6، ص 237، 478، ج 8، ص 513</ref>، تعذيب اطفال به سبب گناه پدر و مادر <ref>ج 3، ص 66، ج 6، ص 228، 458، ج 9، ص 10</ref>، همراهى استطاعت با فعل<ref>ج 2، ص 120، 538، ج 10، ص 16، 271</ref> و عدم اشتمال نعمت خداوند بر كافران <ref>ج 1، ص 30، ج 2، ص 190، ج 6، ص 415، ج 7، ص 285</ref> مىآورد. | ||
شايد مهمترين موافقت وى با معتزله در موضوع خلق قرآن و حدوث كلام اللّه باشد. وى در مواضع متعدد<ref>ج 1، ص 399، 432-433، ج 3، ص 394، ج 4، ص 248، 423، ج 6، ص 92، 320، ج 7، ص 228، 255، ج 9، ص 178، 180</ref> رأى حنابله و اشاعره حاكى از قِدَم قرآن را مردود مىشمارد و در اين باره به ظاهر برخى آيات قرآن استناد مىكند. با اين همه، برخى از آراى معتزله را نيز نقد مىكند؛ في المثل مرتكب كبيره را در منزلت بين المنزلتين نمىداند <ref>ج 8، ص 388</ref> و احباط اعمال را رد مىكند.<ref>ج 2، ص 480، ج 9، ص 44، 341، ج 10، ص 394- 395</ref> وى برخلاف معتزله عارض شدن سهو و فراموشى بر انبيا را در محدودۀ اداى وظيفه و رسالت نبوى ايشان جايز نمىشمارد؛ اما به سبب اوصاف بشرى پيامبران، سهو و نسيان ايشان را در غير اين محدوده - مادام كه به اختلالى در كمال عقلانيشان نينجامد - جايز مىشمارد.<ref> ج 4، ص 165-166؛ براى نمونههايى ديگر از انتقادات طوسى بر معتزله و ديگر فرق كلامى؛ چون مرجئه، مجسّمه، مشبّهه، تناسخيه و جز آنها فاضل، ج 3، ص 542-564؛ حكيم، ص 233-309</ref> | شايد مهمترين موافقت وى با معتزله در موضوع خلق قرآن و حدوث كلام اللّه باشد. وى در مواضع متعدد<ref>ج 1، ص 399، 432-433، ج 3، ص 394، ج 4، ص 248، 423، ج 6، ص 92، 320، ج 7، ص 228، 255، ج 9، ص 178، 180</ref> رأى حنابله و اشاعره حاكى از قِدَم قرآن را مردود مىشمارد و در اين باره به ظاهر برخى آيات قرآن استناد مىكند. با اين همه، برخى از آراى معتزله را نيز نقد مىكند؛ في المثل مرتكب كبيره را در منزلت بين المنزلتين نمىداند <ref>ج 8، ص 388</ref> و احباط اعمال را رد مىكند.<ref>ج 2، ص 480، ج 9، ص 44، 341، ج 10، ص 394- 395</ref> وى برخلاف معتزله عارض شدن سهو و فراموشى بر انبيا را در محدودۀ اداى وظيفه و رسالت نبوى ايشان جايز نمىشمارد؛ اما به سبب اوصاف بشرى پيامبران، سهو و نسيان ايشان را در غير اين محدوده - مادام كه به اختلالى در كمال عقلانيشان نينجامد - جايز مىشمارد.<ref>ج 4، ص 165-166؛ براى نمونههايى ديگر از انتقادات طوسى بر معتزله و ديگر فرق كلامى؛ چون مرجئه، مجسّمه، مشبّهه، تناسخيه و جز آنها فاضل، ج 3، ص 542-564؛ حكيم، ص 233-309</ref> | ||
از تفسير التبيان دو منتخب بر جاى مانده است. نخستين آنها را[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى (543-598) تهيه كرده و المنتخب من تفسير القرآن و النّكت المستخرجة من كتاب التّبيان ناميده است. اين كتاب را «مختصر التبيان» يا «منتخب التبيان» نيز ناميدهاند.<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 184؛[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى، ج 1، مقدمۀ رجائى، ص 11</ref> [[شهيد ثانى]] و [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]]، كتاب ديگرى با عنوان التعليقات على التبيان به[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] نسبت دادهاند و آن را حواشى و ايرادات[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] بر تفسير التبيان دانستهاند.<ref>حرّ عاملى، قسم 2، ص 244؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 225</ref> اين انتساب صحيح نيست، زيرا هر دو كتاب يكى است و مراد از «تعليقات» اشكالات و ايرادات نيست، بلكه معناى لغوى آن؛ يعنى مسائل مرتبط با تفسير التبيان، است.<ref>قس [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 185</ref>[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] آغاز و پايان هر بخش كتاب المنتخب را «تعليق» ناميده است.<ref>براى نمونه ج 1، ص 140-141، 230-231، 330-331</ref> وى با آنكه نخستين كسى است كه با بسيارى از آراى فقهى و اصولى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مخالفت كرده، در اين كتاب با هيچ يك از آراى تفسيرى وى مخالفت نكرده است.<ref>بحر العلوم، ج 3، ص 229</ref> | از تفسير التبيان دو منتخب بر جاى مانده است. نخستين آنها را[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى (543-598) تهيه كرده و المنتخب من تفسير القرآن و النّكت المستخرجة من كتاب التّبيان ناميده است. اين كتاب را «مختصر التبيان» يا «منتخب التبيان» نيز ناميدهاند.<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 184؛[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى، ج 1، مقدمۀ رجائى، ص 11</ref> [[شهيد ثانى]] و [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حرّ عاملى]]، كتاب ديگرى با عنوان التعليقات على التبيان به[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] نسبت دادهاند و آن را حواشى و ايرادات[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] بر تفسير التبيان دانستهاند.<ref>حرّ عاملى، قسم 2، ص 244؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 225</ref> اين انتساب صحيح نيست، زيرا هر دو كتاب يكى است و مراد از «تعليقات» اشكالات و ايرادات نيست، بلكه معناى لغوى آن؛ يعنى مسائل مرتبط با تفسير التبيان، است.<ref>قس [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 185</ref>[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] آغاز و پايان هر بخش كتاب المنتخب را «تعليق» ناميده است.<ref>براى نمونه ج 1، ص 140-141، 230-231، 330-331</ref> وى با آنكه نخستين كسى است كه با بسيارى از آراى فقهى و اصولى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مخالفت كرده، در اين كتاب با هيچ يك از آراى تفسيرى وى مخالفت نكرده است.<ref>بحر العلوم، ج 3، ص 229</ref> |
ویرایش