۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد باقر' به 'محمدباقر') |
جز (جایگزینی متن - 'آنحضرت' به 'آن حضرت') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در مقدمه دوم، اعتقاد شیعه درباره غلات به نقل از الاعتقادات [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] (ره) ذکر شده است: شیعه درباره غلات و مفوضه معتقد به کفر آنهاست. همچنین معتقد است که غلات از یهود و نصارا و زرتشتیان و قدریه و حروریه و از جمیع بدعتگذاران بدترند<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص13</ref> | در مقدمه دوم، اعتقاد شیعه درباره غلات به نقل از الاعتقادات [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] (ره) ذکر شده است: شیعه درباره غلات و مفوضه معتقد به کفر آنهاست. همچنین معتقد است که غلات از یهود و نصارا و زرتشتیان و قدریه و حروریه و از جمیع بدعتگذاران بدترند<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص13</ref> | ||
نویسنده در مقدمهاش، ظهور عقیده غلو را از صدر اسلام دانسته است. زمانی که برخی فضائل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] مانند رد شمس، احیاء اموات، قهرمانیهای عجیب در جنگها و معجزات فراوان سبب شد که برخی قائل به الوهیت علی(ع) شدند. | نویسنده در مقدمهاش، ظهور عقیده غلو را از صدر اسلام دانسته است. زمانی که برخی فضائل [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] مانند رد شمس، احیاء اموات، قهرمانیهای عجیب در جنگها و معجزات فراوان سبب شد که برخی قائل به الوهیت علی(ع) شدند. آن حضرت از عقاید آنها ابراز برائت و دعوت به توبه و بارها موعظه کرد. اما آنها توبه نکردند و از گفته خود باز نگشتند. حرکت غلات در عصر امام باقر و صادق(ع) که علوم غریبه و فلسفه و ترجمه کتب یونانی منتشر شد، بار دیگر اوج گرفت. نویسنده در کتاب دیدگاه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در مقابل رؤسای غلات را ذکر کرده و تا حد امکان از سخنان ایشان در عبودیت خداوند متعال و نفی غلو و برائت از غلات را متعرض شده است<ref>ر.ک: مقدمه دوم، ص16-15</ref> | ||
اولین فصل کتاب با ذکر نامه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در پاسخ به مفضل آغاز شده است. در این نامه تفکر الوهیت پیامبر(ص) و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] ضلالت و گمراهی دانسته شده است. سپس با نفی شریک برای خداوند متعال، پیامبر خدا چنین معرفی شده که بنده آفریده و پرورشیافته خداست که او را برای رسالت و جانشینی خود در میان مردم برگزید. اطاعت از پیامبر(ص) اطاعت از خداوند است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-17</ref> همچنین در ادامه از پیامبر خدا(ص) چنین روایت شده است: مرا از آنچه حق من است بالاتر نبرید چراکه خداوند مرا پیش از آنکه به نبوت برگزیند به عبودیت برگزید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19-18</ref> | اولین فصل کتاب با ذکر نامه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در پاسخ به مفضل آغاز شده است. در این نامه تفکر الوهیت پیامبر(ص) و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] ضلالت و گمراهی دانسته شده است. سپس با نفی شریک برای خداوند متعال، پیامبر خدا چنین معرفی شده که بنده آفریده و پرورشیافته خداست که او را برای رسالت و جانشینی خود در میان مردم برگزید. اطاعت از پیامبر(ص) اطاعت از خداوند است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-17</ref> همچنین در ادامه از پیامبر خدا(ص) چنین روایت شده است: مرا از آنچه حق من است بالاتر نبرید چراکه خداوند مرا پیش از آنکه به نبوت برگزیند به عبودیت برگزید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19-18</ref> | ||
فصل دوم به [[امام على(ع)]] اختصاص یافته است. موضوعات مختلفی چون ولادت، عبودیت، برخورد با غلات، معرفت علی، نماز علی، خشوع و توجه | فصل دوم به [[امام على(ع)]] اختصاص یافته است. موضوعات مختلفی چون ولادت، عبودیت، برخورد با غلات، معرفت علی، نماز علی، خشوع و توجه آن حضرت به خداوند در نماز ازجمله موضوعاتی است که در این فصل در ضمن 95 روایت مطرح شده است. شمارهگذاری روایت در هر عنوان جداگانه نبوده و سلسلهوار تا انتهای فصل ادامه یافته است<ref>ر.ک: همان، ص92-34</ref> | ||
فصل سوم با ذکر روایت امام حسن(ع) در رابطه با عبادت مادرش فاطمه(س) آغاز شده است. در یک شب جمعه حضرت زهرا(س) تا صبح عبادت نمود و برای خود هیچ دعا نکرد و تنها برای مؤمنین و مؤمنات دعا نمود. سپس در پاسخ به پرسس فرزندش که چرا همانگونه که برای دیگران دعا میکنی برای خود دعا نمیکنی، فرمود: «فرزندم اول همسایه سپس خانه». این روایت از [[علل الشرایع]] [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص92</ref> در این فصل نیز چهار روایت ذکر است که آخرین آنها داستان تسبیح حضرت زهرا(س) در [[صحيح البخاري]] از علی(ع) نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> | فصل سوم با ذکر روایت امام حسن(ع) در رابطه با عبادت مادرش فاطمه(س) آغاز شده است. در یک شب جمعه حضرت زهرا(س) تا صبح عبادت نمود و برای خود هیچ دعا نکرد و تنها برای مؤمنین و مؤمنات دعا نمود. سپس در پاسخ به پرسس فرزندش که چرا همانگونه که برای دیگران دعا میکنی برای خود دعا نمیکنی، فرمود: «فرزندم اول همسایه سپس خانه». این روایت از [[علل الشرایع]] [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص92</ref> در این فصل نیز چهار روایت ذکر است که آخرین آنها داستان تسبیح حضرت زهرا(س) در [[صحيح البخاري]] از علی(ع) نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در بخشی از هشتمین فصل کتاب، موضوع عصمت انبیا و ائمه(ع) از دیدگاه شیعه مطرح شده است. [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] دراینباره چنین مینویسد: علمای امامیه بر عصمت انبیا و ائمه(ع) از گناهان صغیره و کبیره، از روی عمد، خطا و نسیان، قبل از نبوت و امامت و پسازآن بلکه از وقت ولادت تا زمان ملاقات پروردگار اجماع دارند؛ در این موضوع تنها [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] و استادش؛ ابن ولید، سهو از سوی پروردگار نه سهوی از سوی شیطان است را در غیر ابلاغ دین و بیان احکام جایز دانستهاند. مخالفت این دو تن به اجماع خللی وارد نمیکند<ref>ر.ک: همان، ص174</ref> | در بخشی از هشتمین فصل کتاب، موضوع عصمت انبیا و ائمه(ع) از دیدگاه شیعه مطرح شده است. [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] دراینباره چنین مینویسد: علمای امامیه بر عصمت انبیا و ائمه(ع) از گناهان صغیره و کبیره، از روی عمد، خطا و نسیان، قبل از نبوت و امامت و پسازآن بلکه از وقت ولادت تا زمان ملاقات پروردگار اجماع دارند؛ در این موضوع تنها [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] و استادش؛ ابن ولید، سهو از سوی پروردگار نه سهوی از سوی شیطان است را در غیر ابلاغ دین و بیان احکام جایز دانستهاند. مخالفت این دو تن به اجماع خللی وارد نمیکند<ref>ر.ک: همان، ص174</ref> | ||
در ابتدای یازدهمین فصل کتاب به روایت دیگری در نفی غلو و رد غلات از سوی ائمه(ع) اشاره شده است. در این روایت که محمد بن قولویه به اسنادش از علی بن مهزیار نقل کرده، امام جواد(ع) ابوالخطاب را که از او بهعنوان مؤسس فرقه خطابیه یاد میشود مورد لعن قرار داده است. در ادامه این فصل مناجات | در ابتدای یازدهمین فصل کتاب به روایت دیگری در نفی غلو و رد غلات از سوی ائمه(ع) اشاره شده است. در این روایت که محمد بن قولویه به اسنادش از علی بن مهزیار نقل کرده، امام جواد(ع) ابوالخطاب را که از او بهعنوان مؤسس فرقه خطابیه یاد میشود مورد لعن قرار داده است. در ادامه این فصل مناجات آن حضرت در طلب حج و نیز نماز خاصه ایشان که در هر رکعت یک مرتبه حمد و هفت مرتبه اخلاص خوانده میشود ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص247-245</ref> | ||
در ابتدای فصل چهاردهم، دیدگاه امام زمان(عج) درباره غلات در ضمن توقیعی که در جواب نامه محمد بن علی بن هلال کرخی نوشتهاند ذکر شده است. امام در این توقیع غلات را با تعبیر «جهلاء و حمقاء» یاد کرده است. [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] در توضیح بخشی از این توقیع، نفی علم غیب از انبیا و اولیا را به معنای غیر وحی و الهام دانسته است. وی معتقد است که نفی علم غیب از طریق وحی و الهام ممکن نیست چراکه بیشترین معجزات انبیا و اوصیا(ع) اخبار از غیب است<ref>ر.ک: همان، ص266-265</ref> | در ابتدای فصل چهاردهم، دیدگاه امام زمان(عج) درباره غلات در ضمن توقیعی که در جواب نامه محمد بن علی بن هلال کرخی نوشتهاند ذکر شده است. امام در این توقیع غلات را با تعبیر «جهلاء و حمقاء» یاد کرده است. [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] در توضیح بخشی از این توقیع، نفی علم غیب از انبیا و اولیا را به معنای غیر وحی و الهام دانسته است. وی معتقد است که نفی علم غیب از طریق وحی و الهام ممکن نیست چراکه بیشترین معجزات انبیا و اوصیا(ع) اخبار از غیب است<ref>ر.ک: همان، ص266-265</ref> |
ویرایش