۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'مى كند' به 'مىكند') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#در اين کتاب در مورد آسيه چنين آمده است: همسر با ايمان فرعون مصر در زمان موسى(ع) و از زنان نمونه تاريخ. در قرآن به نام آسيه تصريح نشده؛ اما بهعنوان همسر فرعون دو بار از او ياد شده است... همسر فرعون به اتفاق مفسران، آسيه نام داشته است؛ روايات فراوانى نيز اين نظر را تأييد | #در اين کتاب در مورد آسيه چنين آمده است: همسر با ايمان فرعون مصر در زمان موسى(ع) و از زنان نمونه تاريخ. در قرآن به نام آسيه تصريح نشده؛ اما بهعنوان همسر فرعون دو بار از او ياد شده است... همسر فرعون به اتفاق مفسران، آسيه نام داشته است؛ روايات فراوانى نيز اين نظر را تأييد مىكند... آسيه با مشاهده معجزه عصاى موسى(ع) و غلبه وى بر ساحران به او ايمان آورد؛ ولى ايمان خود را اظهار نمىكرد تا زمانى كه همسر حزقيل (خزانهدار فرعون و آرايشگر دخترش) به سبب ايمانش به دست فرعون كشته شد؛ آنگاه، با اعتراض به فرعون و سرزنش وى، ايمان خود را آشكار ساخت.... پس از آنكه آسيه ايمانش را آشكار كرد، فرعون او را ديوانه خواند. آسيه گفت: من ديوانه نيستم. خداى من و تو و همه جهانيان كسى است كه آسمان، زمين، كوه و دريا را آفريد.... آسيه همدم خديجه در بهشت و از همسران بهشتى پيامبر(ص) دانسته شده است.<ref>ر. ك: متن کتاب، ج1، ص102- 108</ref> | ||
#در اثر حاضر در مورد «ابوطالب» چنين آمده است: ابوطالب، وقار و حكمت حكما، و هيبت ملوك را داشت و به گفته اكثم بن صيفى، حكيم عرب: حكمت، رياست و حلم در ابوطالب گرد آمده بود. به سبب ارتباط خويشاوندى نزديك ابوطالب با پيامبر(ص) و حمايتهاى بىدريغ او از حضرت، بخشهايى از زندگىاش كه با زندگى پيامبر(ص) ارتباط مستقيم دارد، بيشتر مورد توجه تاريخنويسان مسلمان قرار گرفته است.... جملات برجاى مانده از پيامبر(ص) كه هنگام ديدن جنازه ابوطالب بر زبان راند مىتواند تصويرى كامل و دقيق از ابوطالب در نگاه ايشان ترسيم كند: عمو! كودك بودم مرا پروراندى. يتيم بودم مرا سرپرستى كردى و در بزرگى مرا يارى نمودى. خداوند به جهت من تو را سزاى نيكو دهد.<ref>ر. ك: همان، ج 1، ص 459- 463</ref> | #در اثر حاضر در مورد «ابوطالب» چنين آمده است: ابوطالب، وقار و حكمت حكما، و هيبت ملوك را داشت و به گفته اكثم بن صيفى، حكيم عرب: حكمت، رياست و حلم در ابوطالب گرد آمده بود. به سبب ارتباط خويشاوندى نزديك ابوطالب با پيامبر(ص) و حمايتهاى بىدريغ او از حضرت، بخشهايى از زندگىاش كه با زندگى پيامبر(ص) ارتباط مستقيم دارد، بيشتر مورد توجه تاريخنويسان مسلمان قرار گرفته است.... جملات برجاى مانده از پيامبر(ص) كه هنگام ديدن جنازه ابوطالب بر زبان راند مىتواند تصويرى كامل و دقيق از ابوطالب در نگاه ايشان ترسيم كند: عمو! كودك بودم مرا پروراندى. يتيم بودم مرا سرپرستى كردى و در بزرگى مرا يارى نمودى. خداوند به جهت من تو را سزاى نيكو دهد.<ref>ر. ك: همان، ج 1، ص 459- 463</ref> | ||
#همچنين در کتاب حاضر در مورد اصحاب كهف چنين ذكر شده است: شمار اصحاب كهف، چنانكه از عنوان داستان در منابع مسيحى، يعنى «هفت خفتگان» پيداست، هفت نفر است.... نامهاى اصحاب كهف عبارت است از: مكسملينا، يلميخا، ديمومدس (ديموس)، امبليكوس، مرطونس، بيرونس، كشطونس.... قرآن هيچگونه تصريحى درباره اصحاب كهف ندارد و تنها بيان مىكند كه مردم در عدد اصحاب كهف اختلاف نظر داشتهاند برخى ايشان را با سگ همراهشان 4 تن و برخى 6 تن و برخى 8 تن دانستهاند: ''' «سَيَقُولُونَ ثَلاثَة رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَة سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَة وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُم...» '''.<ref>كهف/ 22</ref>و چون ''' «رَجْماً بِالْغَيْبِ» ''' را كه اشاره به بىدليل بودن سخن مردم است پس از دو قول اول ذكر كرده و قول سوم را بدون چنين تعبيرى آورده، برخى نتيجه گرفتهاند كه قرآن نظر سوم را تأييد مىكند.... علت شگفت بودن ماجراى اصحابى كهف، درنگ 309 ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ايشان در كمال سلامت بوده است.<ref>ر. ك: همان، ج 2، ص 278- 282</ref> | #همچنين در کتاب حاضر در مورد اصحاب كهف چنين ذكر شده است: شمار اصحاب كهف، چنانكه از عنوان داستان در منابع مسيحى، يعنى «هفت خفتگان» پيداست، هفت نفر است.... نامهاى اصحاب كهف عبارت است از: مكسملينا، يلميخا، ديمومدس (ديموس)، امبليكوس، مرطونس، بيرونس، كشطونس.... قرآن هيچگونه تصريحى درباره اصحاب كهف ندارد و تنها بيان مىكند كه مردم در عدد اصحاب كهف اختلاف نظر داشتهاند برخى ايشان را با سگ همراهشان 4 تن و برخى 6 تن و برخى 8 تن دانستهاند: ''' «سَيَقُولُونَ ثَلاثَة رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَة سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَة وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُم...» '''.<ref>كهف/ 22</ref>و چون ''' «رَجْماً بِالْغَيْبِ» ''' را كه اشاره به بىدليل بودن سخن مردم است پس از دو قول اول ذكر كرده و قول سوم را بدون چنين تعبيرى آورده، برخى نتيجه گرفتهاند كه قرآن نظر سوم را تأييد مىكند.... علت شگفت بودن ماجراى اصحابى كهف، درنگ 309 ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ايشان در كمال سلامت بوده است.<ref>ر. ك: همان، ج 2، ص 278- 282</ref> |
ویرایش