پرش به محتوا

ابن حبیب، محمد بن حبیب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '؛خ' به '؛ خ'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '؛خ' به '؛ خ')
خط ۳۸: خط ۳۸:
در نيمۀ اول سدۀ 3 ق9/ م، كار گردآورى آثار و اخبار و ادب عربى به اوج رسيده و كار تدوين نگارش و ابداع آغاز شده بود. ميان دو مرحلۀ گردآورى و تدوين، ابن حبيب و برخى از هم‌عصران وى حلقۀ پيوند به شمار مى‌آيند. از فهرست کتابهاى او كه پس از اين خواهد آمد، چنين برمى‌آيد كه وى هم به جمع آورى اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف کتابهايى كه از نوآورى تهى نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه مى‌كنيم كه وى در ميان بزرگ‌ترين راويان زمان خويش جاى دارد. او خود از ابن كلبى (د 206 ق821/ م)، ابن اعرابى (د 225 ق840/ م)، قطرب (د 306 ق918/ م)، ابوعبيده (د 211 ق826/ م) و ديگران روايت كرده و مردانى چون سكّرى (د 275 ق888/ م) و محمد بن احمد بن ابى عرابه از او روايت كرده‌اند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط [[خطيب بغدادى]] و سمعانى آورده‌اند). وى همچنين با ثعلب (د 291 ق904/ م) روابط دوستى داشت.
در نيمۀ اول سدۀ 3 ق9/ م، كار گردآورى آثار و اخبار و ادب عربى به اوج رسيده و كار تدوين نگارش و ابداع آغاز شده بود. ميان دو مرحلۀ گردآورى و تدوين، ابن حبيب و برخى از هم‌عصران وى حلقۀ پيوند به شمار مى‌آيند. از فهرست کتابهاى او كه پس از اين خواهد آمد، چنين برمى‌آيد كه وى هم به جمع آورى اشعار و اخبار شعرا همت گماشته، هم به تاريخ و انساب پرداخته و هم خود به تأليف کتابهايى كه از نوآورى تهى نيست، دست زده است. همچنين ملاحظه مى‌كنيم كه وى در ميان بزرگ‌ترين راويان زمان خويش جاى دارد. او خود از ابن كلبى (د 206 ق821/ م)، ابن اعرابى (د 225 ق840/ م)، قطرب (د 306 ق918/ م)، ابوعبيده (د 211 ق826/ م) و ديگران روايت كرده و مردانى چون سكّرى (د 275 ق888/ م) و محمد بن احمد بن ابى عرابه از او روايت كرده‌اند (اين نامها در همۀ منابع كهن مذكورند، جز نام محمد بن احمد كه فقط [[خطيب بغدادى]] و سمعانى آورده‌اند). وى همچنين با ثعلب (د 291 ق904/ م) روابط دوستى داشت.


حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابوالطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفته‌اند ([[خطيب بغدادى]]، [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود.
حكايت اين روابط، يكى از نادر رواياتى است كه دربارۀ ابن حبيب به دست ما رسيده است و نشان مى‌دهد كه وى، با آنكه چندين سال از ثعلب بزرگ‌تر بود، از حضور او در مجلس خويش بيمناك بود و از «املاء» خوددارى مى‌كرد، به خصوص كه يك بار وى در توضيح بيتى از حسّان فرو ماند و ثعلب به جاى او پاسخ گفت (ابوالطيب، 97؛ زبيدى، 153، 154؛ خطيب، 278/2). با اينهمه از اين روايات، هيچ بوى خصومت و رقابت به مشام نمى‌رسد و گويى هم حضور ثعلب در مجلس او و هم سكوت ابن حبيب، از باب احترام متقابل بوده است. اما نمى‌دانيم مجلس درس ابن حبيب چگونه بود. غالبا گفته‌اند ([[خطيب بغدادى]]، [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، همانجاها؛سيوطى، بغيه، 73) وى آموزگار بود.


ياقوت از ابن ابى روبه نقل مى‌كند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مى‌داده است و تنها شعرى كه از وى مى‌شناسيم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مى‌دهد (112/18). نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (د 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است (ياقوت، /18 114؛قس: /585 II , SAG).
ياقوت از ابن ابى روبه نقل مى‌كند كه وى در مكتب خود فرزندان عباس بن محمّد را درس مى‌داده است و تنها شعرى كه از وى مى‌شناسيم دو بيت در بيان حال نابسامان «معلم» است كه بر اثر معاشرت با كودكان عقل خود را نيز از دست مى‌دهد (112/18). نكتۀ جالب توجه آنكه وى با پدر ابن رومى (د 283 ق896/ م) دوستى داشت و شاعر نيز در جوانى نزد او درس خوانده است (ياقوت، /18 114؛قس: /585 II , SAG).


همگان (قفطى، 119/3؛خطيب، 277/2-278؛ [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهم‌تر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آورده‌اند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.
همگان (قفطى، 119/3؛ خطيب، 277/2-278؛ [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، سمعانى، همانجاها؛[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، 325/2؛ ابن تغرى بردى، 321/2 و از همه مهم‌تر سيوطى، بغيه، همانجا)، وى را عالم به أنساب و اخبار و راوى مورد اعتمادى دانسته‌اند، امّا در اين ميان مرزبانى كه از تكريم و تمجيد او فروگذار نكرده است (ياقوت، 112/18)، روايت شگفتى آورده مبنى بر اينكه وى آثار ديگران را مى‌گرفت و به نام خود مى‌ساخت و به عنوان نمونه از کتاب اسماعيل بن ابى عبدالله نام برده كه ابن حبيب آن را سراسر نقل كرده و سپس نام شعرايى را كه به بيتى از ابيات خود شهرت يافته‌اند، به آن افزوده و آن مجموعه را متعلق به خود خوانده است (ياقوت، 113/18). اين داستان را اگر چه [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] (326/2) و ابن قاضى شهبة (ص 81) و [[سيوطى]] (بغيه، همانجا) به اختصار آورده‌اند، اما گويى چندان مورد تأييد دانشمندان نيست، به خصوص كه مى‌بينيم غالب نويسندگان به روايات او استناد كرده‌اند، مثلا [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] (276/21-403) 17 روايت از روايات مربوط به فرزدق را از قول او نقل كرده است. قابل ذكر آنكه او خود اكثر اين روايات را از اصمعى (د 215 ق830/ م) كه در شمار استادان او ياد نكرده‌اند، اخذ كرده است.


نمى‌دانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حميد الله («كلمة الختام»، 509) به استناد اينكه وى نام عائشه و ابوبكر و عمر را با عبارت «رحمه الله» و نام خديجه و على(ع) را با «رضى الله عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهايى به عمر نسبت داده، وى را شيعى مذهب پنداشته است.
نمى‌دانيم كه ابن حبيب به چه مذهب بوده است. با اينهمه حميد الله («كلمة الختام»، 509) به استناد اينكه وى نام عائشه و ابوبكر و عمر را با عبارت «رحمه الله» و نام خديجه و على(ع) را با «رضى الله عنه» همراه كرده و گاه نيز خطاهايى به عمر نسبت داده، وى را شيعى مذهب پنداشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش