۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ')د' به ') د') |
جز (جایگزینی متن - ')ب' به ') ب') |
||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''تنبيه وسنى العين بتنزة الحسن و الحسين في مفاخرة بنى السبطين''' اثر عربى [[عاملی موسوی، محمد بن علی| سيد محمد بن على بن حيدر بن محمد بن نجمالدين عاملى موسوى]]، نقد ديدگاهى است كه در كتاب «[[عمدة الطالب في أنساب آل ابي طالب]]» درباره ترجيح اولاد امام حسن(ع)بر اولاد امام حسين(ع)ارائه شده است. | '''تنبيه وسنى العين بتنزة الحسن و الحسين في مفاخرة بنى السبطين''' اثر عربى [[عاملی موسوی، محمد بن علی| سيد محمد بن على بن حيدر بن محمد بن نجمالدين عاملى موسوى]]، نقد ديدگاهى است كه در كتاب «[[عمدة الطالب في أنساب آل ابي طالب]]» درباره ترجيح اولاد امام حسن(ع) بر اولاد امام حسين(ع)ارائه شده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
| خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
هدف اصلى مؤلف، انتقاد از [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] به خاطر موضع او در ترجيح فرزندان امام حسن(ع)بر فرزندان امام حسين(ع)است. داستان اين ترجيح از خبر مربوط به ازدواج امام حسين(ع)با شهربانو آغاز مىشود. [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] با توجه به اخبار رسيده درباره شهربانو و انكار آن، مسأله را از روى انگيزه مذهبى زيدى و امامى بررسى تحليل كرده و بر آن است كه اماميه اين مسأله را با انگيزه ترجيح فرزندان امام حسين(ع)بر فرزندان امام حسن(ع)مطرح كردهاند. وى با اشاره به اين كه اين مطلب مورد انكار بسيارى از نسبشناسان و مورخان قرار گرفته، عبارتى را نقل مىكند كه دقيقا همان عبارت موضوع اصلى اين كتاب است. | هدف اصلى مؤلف، انتقاد از [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] به خاطر موضع او در ترجيح فرزندان امام حسن(ع) بر فرزندان امام حسين(ع)است. داستان اين ترجيح از خبر مربوط به ازدواج امام حسين(ع) با شهربانو آغاز مىشود. [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] با توجه به اخبار رسيده درباره شهربانو و انكار آن، مسأله را از روى انگيزه مذهبى زيدى و امامى بررسى تحليل كرده و بر آن است كه اماميه اين مسأله را با انگيزه ترجيح فرزندان امام حسين(ع) بر فرزندان امام حسن(ع)مطرح كردهاند. وى با اشاره به اين كه اين مطلب مورد انكار بسيارى از نسبشناسان و مورخان قرار گرفته، عبارتى را نقل مىكند كه دقيقا همان عبارت موضوع اصلى اين كتاب است. | ||
اين مطلب سبب شده است تا مؤلف در نخستين بخش كتاب درباره اصل خبر ازدواج امام حسين(ع)با شهربانو، گزارشى را ارائه كرده و سپس به سراغ ساير استدلالهاى [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] درباره عرب و عجم و ملوكيت برود.<ref>متن كتاب، ص47</ref> | اين مطلب سبب شده است تا مؤلف در نخستين بخش كتاب درباره اصل خبر ازدواج امام حسين(ع) با شهربانو، گزارشى را ارائه كرده و سپس به سراغ ساير استدلالهاى [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] درباره عرب و عجم و ملوكيت برود.<ref>متن كتاب، ص47</ref> | ||
مؤلف به مناسبت آن كه يكى از استدلالهاى اصلى [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] چنين است كه عرب، پادشاهى را فضيلت نمىشمرد، نادرستى آن را با ذكر برخى از نمونهها برشمرده و رفتن به دنبال سلطنت را يك فضيلت دانسته و به همين مناسبت، شروع به نقل رواياتى در فضيلت سلطان از منابع مختلف كرده است. وى مصداق اين روايت را نه تنها سلطان عادل متقى، بلكه سلطان غير اسلامى نيز دانسته و احترام به وى را لازم مىشمرد. جالب است بدانيم كه خود وى اشعارى در ستايش سلطان مراد عثمانى دارد. | مؤلف به مناسبت آن كه يكى از استدلالهاى اصلى [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] چنين است كه عرب، پادشاهى را فضيلت نمىشمرد، نادرستى آن را با ذكر برخى از نمونهها برشمرده و رفتن به دنبال سلطنت را يك فضيلت دانسته و به همين مناسبت، شروع به نقل رواياتى در فضيلت سلطان از منابع مختلف كرده است. وى مصداق اين روايت را نه تنها سلطان عادل متقى، بلكه سلطان غير اسلامى نيز دانسته و احترام به وى را لازم مىشمرد. جالب است بدانيم كه خود وى اشعارى در ستايش سلطان مراد عثمانى دارد. | ||
| خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
نويسنده سپس به سراغ نكته بعدى [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] مىرود. او گفته بود: اگر اين امر فضيلت باشد، براى بنى الحسن هم هست؛ زيرا فاطمه بنت الحسين(ع)كه گفته مىشود با على بن الحسين(ع)از يك مادر بودهاند، مادر اولاد حسن بن حسن بن على بن ابى طالب(ع) است. نويسنده مىگويد: اكنون روشن شد كه او نيز اصرار دارد تا اولاد امام حسن(ع)را هم داخل در ولادت از كسرى نمايد. | نويسنده سپس به سراغ نكته بعدى [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] مىرود. او گفته بود: اگر اين امر فضيلت باشد، براى بنى الحسن هم هست؛ زيرا فاطمه بنت الحسين(ع)كه گفته مىشود با على بن الحسين(ع)از يك مادر بودهاند، مادر اولاد حسن بن حسن بن على بن ابى طالب(ع) است. نويسنده مىگويد: اكنون روشن شد كه او نيز اصرار دارد تا اولاد امام حسن(ع)را هم داخل در ولادت از كسرى نمايد. | ||
اما آخرين مطلب [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]]، به گونهاى است كه بحث مفاضله را به سوى امام حسن(ع)و امام حسين(ع)برده و گفت كه حسن(ع)امام برادرش حسين(ع)بوده، اما عكس آن نبوده است. مؤلف كه يك شيعه امامى است و حد امامت را بسيار والا مىداند، معتقد است اين مطالب درباره اولاد امام حسن(ع)و امام حسين(ع)رواست، اما طرح آن، درباره خود آن دو بزرگوار، چه از سوى زيدى يا امامى، جسارت است. | اما آخرين مطلب [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]]، به گونهاى است كه بحث مفاضله را به سوى امام حسن(ع)و امام حسين(ع) برده و گفت كه حسن(ع)امام برادرش حسين(ع) بوده، اما عكس آن نبوده است. مؤلف كه يك شيعه امامى است و حد امامت را بسيار والا مىداند، معتقد است اين مطالب درباره اولاد امام حسن(ع)و امام حسين(ع)رواست، اما طرح آن، درباره خود آن دو بزرگوار، چه از سوى زيدى يا امامى، جسارت است. | ||
مؤلف هنگامى كه به شرح آخرين نكته [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] مىرسد، وارد بحث تازهاى مىشود كه اشاره به سخنى از [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] در مقايسه ميان رفتار امام حسن(ع)و امام حسين(ع) در قيام و عدم قيام است. [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] مىگويد كه امام حسين(ع)به دليل قيامش ولو بدون ياور، سبب شد تا قدرش نزد مردم بالا رفته و كسانى او را بر امام حسن(ع) ترجيح دهند. سپس خودش مىافزايد: از نظر ما هر دو مساوى هستند. زيرا يكى به آيه '''«الا ان تتقوا منهم تقاة»''' عمل كرده و ديگرى به «اعزاز دين» پرداخته است<ref>همان، ص70</ref>و<ref>شرح نهج البلاغه:65</ref>مؤلف با اشاره به سخن [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]]، اشاره به آن دارد كه بسا كسانى، اگر مفاضلهاى باشد، امام حسين(ع)را بر برادرش ترجيح دهند. وى حتى بعد از نقل استدلال [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] در مساوات، آن را مورد انتقاد هم قرار داده است. | مؤلف هنگامى كه به شرح آخرين نكته [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] مىرسد، وارد بحث تازهاى مىشود كه اشاره به سخنى از [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] در مقايسه ميان رفتار امام حسن(ع)و امام حسين(ع) در قيام و عدم قيام است. [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] مىگويد كه امام حسين(ع) به دليل قيامش ولو بدون ياور، سبب شد تا قدرش نزد مردم بالا رفته و كسانى او را بر امام حسن(ع) ترجيح دهند. سپس خودش مىافزايد: از نظر ما هر دو مساوى هستند. زيرا يكى به آيه '''«الا ان تتقوا منهم تقاة»''' عمل كرده و ديگرى به «اعزاز دين» پرداخته است<ref>همان، ص70</ref>و<ref>شرح نهج البلاغه:65</ref>مؤلف با اشاره به سخن [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]]، اشاره به آن دارد كه بسا كسانى، اگر مفاضلهاى باشد، امام حسين(ع)را بر برادرش ترجيح دهند. وى حتى بعد از نقل استدلال [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] در مساوات، آن را مورد انتقاد هم قرار داده است. | ||
نويسنده اين نكته [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] كه گفته بود امام حسن، امام برادرش حسين بوده نه به عكس را با استفاده از مطلبى از «البحر الزخار» درباره يكى از امامان زيدى و برادرش، چنين توجيه مىكند كه تقدم زمانى امامت امام حسن(ع)، دليل بر فضل نيست.<ref>ص 71</ref>طبعا در اينجا بحثهاى ديگرى هم مطرح شده كه به صرف اين كه در مباحث كلامى شيعه تازه است، اهميت داشته و براى تفصيل، بايد اصل كتاب را مطالعه كرد. | نويسنده اين نكته [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] كه گفته بود امام حسن، امام برادرش حسين بوده نه به عكس را با استفاده از مطلبى از «البحر الزخار» درباره يكى از امامان زيدى و برادرش، چنين توجيه مىكند كه تقدم زمانى امامت امام حسن(ع)، دليل بر فضل نيست.<ref>ص 71</ref>طبعا در اينجا بحثهاى ديگرى هم مطرح شده كه به صرف اين كه در مباحث كلامى شيعه تازه است، اهميت داشته و براى تفصيل، بايد اصل كتاب را مطالعه كرد. | ||
| خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
بحث بعدى وى درباره قيام امام حسين(ع)و علت آن است. اشاره شد كه اصل اين بحث به خاطر نكتهاى بود كه [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] گفته بود و آن اين كه هر دو امام ياورى نداشتند. يكى قيام كرد و ديگرى نكرد. مؤلف كه قائل به عصمت است، در بخش قبل كوشيد تا علت صلح را نشان دهد. در اين بحث، علت قيام امام حسين(ع) شرح داده مىشود. وى بحث را با عبارات سيد مرتضى در «تنزية الانبياء و الائمة»، درباره علت قيام امام حسين(ع)آغاز كرده و سپس كوشيده است تا با استفاده از مآخذ تاريخى، ديدگاه خود را اثبات كند. | بحث بعدى وى درباره قيام امام حسين(ع)و علت آن است. اشاره شد كه اصل اين بحث به خاطر نكتهاى بود كه [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحديد]] گفته بود و آن اين كه هر دو امام ياورى نداشتند. يكى قيام كرد و ديگرى نكرد. مؤلف كه قائل به عصمت است، در بخش قبل كوشيد تا علت صلح را نشان دهد. در اين بحث، علت قيام امام حسين(ع) شرح داده مىشود. وى بحث را با عبارات سيد مرتضى در «تنزية الانبياء و الائمة»، درباره علت قيام امام حسين(ع)آغاز كرده و سپس كوشيده است تا با استفاده از مآخذ تاريخى، ديدگاه خود را اثبات كند. | ||
عمده منبع اين بخش به لحاظ ديدگاهى، نظرات سيد مرتضى و به لحاظ تاريخى مطالبى است كه ذهبى يا [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] درباره وقايعى كه منجر به قيام كربلا شد آوردهاند. در لابلاى اين مباحث مىتوان ديدگاههاى تازهاى را كه متفاوت با برخى از نگاههاى رايج در اين زمينه، در ايران صفوى بوده ملاحظه كرد. به خصوص از زاويه تمسك به منابع عمومى تاريخى و نگاه معتدل نويسنده. اين بحث مىتواند ديدگاه جالبى را درباره واقعه عاشورا به دست دهد. نويسنده براى قانع كردن مخالفان، از قيام حره و قيام عبدالله بن زبير و اين كه شورش عليه يزيد جايز بوده استفاده كرده و بدين ترتيب ديدگاه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مالكى ناصبى را كه گفته بود امام حسين(ع)با شمشير جدش كشته شد، نقد كرده است.<ref>همان، ص153 148</ref> | عمده منبع اين بخش به لحاظ ديدگاهى، نظرات سيد مرتضى و به لحاظ تاريخى مطالبى است كه ذهبى يا [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] درباره وقايعى كه منجر به قيام كربلا شد آوردهاند. در لابلاى اين مباحث مىتوان ديدگاههاى تازهاى را كه متفاوت با برخى از نگاههاى رايج در اين زمينه، در ايران صفوى بوده ملاحظه كرد. به خصوص از زاويه تمسك به منابع عمومى تاريخى و نگاه معتدل نويسنده. اين بحث مىتواند ديدگاه جالبى را درباره واقعه عاشورا به دست دهد. نويسنده براى قانع كردن مخالفان، از قيام حره و قيام عبدالله بن زبير و اين كه شورش عليه يزيد جايز بوده استفاده كرده و بدين ترتيب ديدگاه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مالكى ناصبى را كه گفته بود امام حسين(ع) با شمشير جدش كشته شد، نقد كرده است.<ref>همان، ص153 148</ref> | ||
در ادامه، مرورى بر فضائل اهل بيت(ع) و ياد برخى از اعلام آنان، از جمله امامان اثناعشر(ع) شده است. اين بخش كتاب، بيش از همه منقول از «الصواعق المحرقة» و افزودههايى است كه مؤلف از منابع ديگر در اين زمينه دارد. منهاى آنچه كه از مآخذ مشهور در اين باره نقل كرده كه يكى از آنها، «ارشاد» [[مفید، محمد بن محمد|شيخ مفيد]] است كه گهگاه اشاراتى به شخصيتهاى معروف علوى و تاريخ زندگى آنان دارد كه بايد آنها را مطالب تازه اين بخش دانست. | در ادامه، مرورى بر فضائل اهل بيت(ع) و ياد برخى از اعلام آنان، از جمله امامان اثناعشر(ع) شده است. اين بخش كتاب، بيش از همه منقول از «الصواعق المحرقة» و افزودههايى است كه مؤلف از منابع ديگر در اين زمينه دارد. منهاى آنچه كه از مآخذ مشهور در اين باره نقل كرده كه يكى از آنها، «ارشاد» [[مفید، محمد بن محمد|شيخ مفيد]] است كه گهگاه اشاراتى به شخصيتهاى معروف علوى و تاريخ زندگى آنان دارد كه بايد آنها را مطالب تازه اين بخش دانست. | ||
ویرایش