۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد حسن' به 'محمدحسن') |
جز (جایگزینی متن - 'زين العابدين' به 'زينالعابدين') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در 25 محرم 1295 پدر درگذشت و فرزندان ترك تحصيل نمودند. تا اينكه در غره ماه ذى حجه 1297 به عزم زيارت و حمل جنازه پدر با برادر خود مرحوم آقاى حاج ميرزا لطفعلى آقا عازم عتبات عاليات گرديد، برادر بزرگ ديگرش آقا ميرزا على اكبر كه در اين زمان در کرمانشاه به تحصيل اشتغال داشت در کرمانشاه به ايشان ملحق شده به كربلا رفتند. پس از ورود به كربلاى معلّى، حسب الوصيه جنازه پدر را در كفشدارى شرقى ايوان حضرت سيد الشهداء عليهالسلام دفن نمودند. برادران به علّت گرانى از اقامت و تحصيل منصرف شدند و قصد مراجعت به اردبيل نمودند و او تنها در روز تولّد حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى زيارت از كربلاى معلّى عازم نجف اشرف گرديد.عصر روز ورود، مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى از طرف مرحوم آیتالله آقاى حاج سيد حسين كوه كمرى با ايشان ملاقات نموده مىفرمايد: حسب الأمر حضرت آقا امروز از طرف ايشان با حضرت عالى ملاقات مىكنم و فردا خودم مىآيم كه با همديگر حضور آقاى كوهكمرى مشرّف شويم. فردا به محض شرفيابى، مرحوم كوهكمرى مىفرمايد توهم مثل برادرانت عازم اردبيل خواهى شد يا اينكه مشغول تحصيل مىشوى؟ عرض مىكند چندى به عنوان زيارت افتخار حضور دارم. گرفتارىهاى اردبيل و سرپرستى صغار پدرم مانع از اقامتم در عتبات عاليات است. پس از مذاكرات بسيار مرحوم كوهكمرى اجازۀ مسافرت نمىدهند و مىفرمايند در صورت تمرّد حكم به تحريم سفر شما خواهم داد. با اين مقدّمات پس از سه سال ترك تحصيل دوباره امكان تحصيل براى ايشان فراهم مىگردد. و مدّت يك سال در محضر درس مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى حاضر مىشود و به تحصيل مىپردازد ولى چون در اين سالها مرحوم شربيانى به علّت كثرت مشاغل و ادارۀ تمام امور شخصى حتى درس و بحث مرحوم كوهكمرى نمىتوانست به تدريس كاملاً مواظبت نمايد لذا از نجف به كربلا مهاجرت نموده و در آن جا رحل اقامت افكند. | در 25 محرم 1295 پدر درگذشت و فرزندان ترك تحصيل نمودند. تا اينكه در غره ماه ذى حجه 1297 به عزم زيارت و حمل جنازه پدر با برادر خود مرحوم آقاى حاج ميرزا لطفعلى آقا عازم عتبات عاليات گرديد، برادر بزرگ ديگرش آقا ميرزا على اكبر كه در اين زمان در کرمانشاه به تحصيل اشتغال داشت در کرمانشاه به ايشان ملحق شده به كربلا رفتند. پس از ورود به كربلاى معلّى، حسب الوصيه جنازه پدر را در كفشدارى شرقى ايوان حضرت سيد الشهداء عليهالسلام دفن نمودند. برادران به علّت گرانى از اقامت و تحصيل منصرف شدند و قصد مراجعت به اردبيل نمودند و او تنها در روز تولّد حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى زيارت از كربلاى معلّى عازم نجف اشرف گرديد.عصر روز ورود، مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى از طرف مرحوم آیتالله آقاى حاج سيد حسين كوه كمرى با ايشان ملاقات نموده مىفرمايد: حسب الأمر حضرت آقا امروز از طرف ايشان با حضرت عالى ملاقات مىكنم و فردا خودم مىآيم كه با همديگر حضور آقاى كوهكمرى مشرّف شويم. فردا به محض شرفيابى، مرحوم كوهكمرى مىفرمايد توهم مثل برادرانت عازم اردبيل خواهى شد يا اينكه مشغول تحصيل مىشوى؟ عرض مىكند چندى به عنوان زيارت افتخار حضور دارم. گرفتارىهاى اردبيل و سرپرستى صغار پدرم مانع از اقامتم در عتبات عاليات است. پس از مذاكرات بسيار مرحوم كوهكمرى اجازۀ مسافرت نمىدهند و مىفرمايند در صورت تمرّد حكم به تحريم سفر شما خواهم داد. با اين مقدّمات پس از سه سال ترك تحصيل دوباره امكان تحصيل براى ايشان فراهم مىگردد. و مدّت يك سال در محضر درس مرحوم آخوند ملاّ محمد فاضل شربيانى حاضر مىشود و به تحصيل مىپردازد ولى چون در اين سالها مرحوم شربيانى به علّت كثرت مشاغل و ادارۀ تمام امور شخصى حتى درس و بحث مرحوم كوهكمرى نمىتوانست به تدريس كاملاً مواظبت نمايد لذا از نجف به كربلا مهاجرت نموده و در آن جا رحل اقامت افكند. | ||
در كربلا متن [[فرائد الاصول (طبع انتشارات اسلامی)|رسائل]] را با مرحومين آقايان حاج [[حائری یزدی، عبدالکریم|شيخ عبدالكريم حائرى]] و آقاى سيد محمد اصفهانى و ثقة الإسلام شهيد آقا [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] در حوزۀ درس مرحوم آقاى شيخ على يزدى معروف به مدرس كه از اعاظم علما و مدرسين آن عصر بودند و اكابر طلاب از محضر درس ايشان مستفيد مىشدند تحصيل نمودند. در اين زمان نيز گرفتاريهاى اردبيل او را مجبور به ترك حوزه مىنمود كه مرحوم آقاى حاج شيخ | در كربلا متن [[فرائد الاصول (طبع انتشارات اسلامی)|رسائل]] را با مرحومين آقايان حاج [[حائری یزدی، عبدالکریم|شيخ عبدالكريم حائرى]] و آقاى سيد محمد اصفهانى و ثقة الإسلام شهيد آقا [[شیرازی، محمدتقی بن محبعلی|ميرزا محمدتقى شيرازى]] در حوزۀ درس مرحوم آقاى شيخ على يزدى معروف به مدرس كه از اعاظم علما و مدرسين آن عصر بودند و اكابر طلاب از محضر درس ايشان مستفيد مىشدند تحصيل نمودند. در اين زمان نيز گرفتاريهاى اردبيل او را مجبور به ترك حوزه مىنمود كه مرحوم آقاى حاج شيخ زينالعابدين مازندرانى مانع شده و با مكاتبات خود مانع از مراجعت او به اردبيل شدند. | ||
از سال 1301ق به درس خارج مرحومين آقاى آخوند ملا حسين اردكانى و آقاى حاج شيخ | از سال 1301ق به درس خارج مرحومين آقاى آخوند ملا حسين اردكانى و آقاى حاج شيخ زينالعابدين مازندرانى حاضر مىشدند تا اينكه در سال 1304ق در حالى كه تصديق اجتهاد از اساتيد فوق در دست داشتند به اردبيل مراجعت كردند، و تا سال 1309ق در اردبيل متوطن و در مسجد عالى قاپو به اقامۀ جماعت و وعظ مىپرداختند و در حسينيه مجتهد تدريس مىكردند و طلاب اردبيل از محضر درسشان مستفيد مىشدند. | ||
در همان سال از اردبيل عازم كربلا شد و تا سال 1314ق در كربلا ساكن و در همين سال از كربلا عازم نجف اشرف شده در آنجا رحل اقامت افكنده، و چندى در مجالس درس اساتيد بزرگ وقت آقايان شيخ محمدحسن مامقانى و حاج ميرزا حسينِ ميرزا خليل تهرانى و آخوند ملا محمد فاضل شربيانى و حاج شيخ عبدالله مازندرانى و آقاى [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمد كاظم يزدى]] و سايرين حضور يافته و بالأخره به درس فقه و اصول مرحوم آقاى آخوند محمّد كاظم خراسانى اكتفا نموده و دروس سايرين را ترك نمودند و تا آخر عمر مرحوم [[آخوند خراسانى]] نه تنها به درس فقه و اصول ايشان حاضر مىشدند، بلكه از محارم و مشاوران مرحوم آخوند شمرده مىشدند. اين معنى از مكاتبات موجود كاملاً روشن است. | در همان سال از اردبيل عازم كربلا شد و تا سال 1314ق در كربلا ساكن و در همين سال از كربلا عازم نجف اشرف شده در آنجا رحل اقامت افكنده، و چندى در مجالس درس اساتيد بزرگ وقت آقايان شيخ محمدحسن مامقانى و حاج ميرزا حسينِ ميرزا خليل تهرانى و آخوند ملا محمد فاضل شربيانى و حاج شيخ عبدالله مازندرانى و آقاى [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمد كاظم يزدى]] و سايرين حضور يافته و بالأخره به درس فقه و اصول مرحوم آقاى آخوند محمّد كاظم خراسانى اكتفا نموده و دروس سايرين را ترك نمودند و تا آخر عمر مرحوم [[آخوند خراسانى]] نه تنها به درس فقه و اصول ايشان حاضر مىشدند، بلكه از محارم و مشاوران مرحوم آخوند شمرده مىشدند. اين معنى از مكاتبات موجود كاملاً روشن است. |
ویرایش