۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عسگرى' به 'عسکرى') |
جز (جایگزینی متن - ')د' به ') د') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
قلم صدوق، قلم علمى و دينى بوده برخلاف ديگر نويسندگان كه قلم ادبى را برگزيده بودند.نمونههايى از اين سبك ساده داستان تألیف [[من لايحضره الفقيه]]، [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی)|عيون اخبار الرضا]] و خطبههاى [[من لايحضره الفقيه]] و التوحيد است كه جملههاى كوتاه و بسيار بليغ و شيوا آورده است.فصل دوم روش و نظام تعليم و تربيت دينى در مكتب [[شيخ صدوق]] است كه روش او طريقه پيغمبر(ص) و ائمه(ع)و بزرگان صدر اسلام مىباشد. | قلم صدوق، قلم علمى و دينى بوده برخلاف ديگر نويسندگان كه قلم ادبى را برگزيده بودند.نمونههايى از اين سبك ساده داستان تألیف [[من لايحضره الفقيه]]، [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی)|عيون اخبار الرضا]] و خطبههاى [[من لايحضره الفقيه]] و التوحيد است كه جملههاى كوتاه و بسيار بليغ و شيوا آورده است.فصل دوم روش و نظام تعليم و تربيت دينى در مكتب [[شيخ صدوق]] است كه روش او طريقه پيغمبر(ص) و ائمه(ع)و بزرگان صدر اسلام مىباشد. | ||
او كليه مطالب و شرائع مذهب اسلام را با همان زبان آورنده شريعت و اوصياى او تعليم مىداد زيرا اين روش در خور فهم همه افراد بود و بر همگان تأثير داشت زيرا اگر روش متكلمين و فيلسوفان در تعليم تربيت و هدايت مردم مؤثرتر و كارسازتر بود آن طريق را پيامبر و اوصياى او بكار مىبردند.اين انتخاب صدوق(ره) در روش تعليم و تربيت بخاطر عجز او از استدلالات منطقى و فلسفى نبوده و نه از روى اخبارگرى بلكه فيلسوفى دينى و مجتهدى عالىمقام است و اختلاف او با سايرين يك اختلاف مبنايى است، گواه اين تحقيقات علمى شرح حديث منزلت و غدير در معانى الاخبار است.فصل سوم:اساس دعوت پيامبران الهى توليد عقيده و ايمان در افراد بشر است و شاهكار اسلام و عظمت پيامبر(ص)همه اين بود كه در مدّت كوتاه مردان و زنانى با عقيده و ايمان تربيت كرد.1-آيا پيامبر(ص) براى دميدن روح ايمان و تربيت آنها از فلسفه و از روش مشائيل، اشراقيون و مسلك تصوف و عرفان استفاده نمود بر اسلام براى تربيت بشر، زبانى ساده و عموم فهم ابتكار كرد كه مصدر و مبداء آن قرآن مجيد و سپس بيانات پيامبر(ص)، امامان(ع)و پس از غيبت امام عصر(عج) توضيحات و بيان علماى بزرگ اسلام در شرح و تحليل همان روش قرآن مىباشد.پس روش مكتب صدوق(ره)هم در بيان هر موضوع از موضوعات دينى به همان تعبير و بيانى است كه زبان قرآن و اخبار اداء كرده است، مانند اخبار كتاب التوحيد كه احتجاجاتى است كه امام(ع)در برابر مادىگرايان دوره خود در اثبات عقايد اسلام اظهار داشته است.فصل چهارم:حكم الهى و فتواى شرع مقدس را چگونه بايد بيان نمود؟آية ا...كمرهاى پاسخ ميدهد افتاء سه دوره را طى كرده اول از عصر پيامبر(ص) تا اوائل عصر غيبت كه دوره اصول اربعمائه نام دارد.دوم دوره مجامع(مدرسه كلينى)كه طول غيبت صغرى بود، دوره جمعآورى و تنظيم اصول اربعمائه.سوم دوره خلاصهنويسى مجامع و كتب بزرگ احكام از اواخر دوره غيبت صغرى شروع و در آغاز غيبت كبرى توسط [[شيخ صدوق]] رسمى گرديد.در تمام اين دورهها و نزد همه علماى مذهب از زبان پيامبر(ص) تا دوره صدوق اين اصل مسلّم بود كه بايد حكم خدا را با زبان و تعبير معصوم(ع) ادا كرد.ادله اين حكم يكى تعبيرات خود ائمه معصومين(ع)براى عموم مكلفين رساتر و مفهومتر است.دوم دستور خصوصى از جمله حديث اللهم ارحم خلفائى ثلاثا قيل يا رسول الله و من خلفاؤك قال الذين ياتون بعدى يروون حديثى و سنّتى و توقيع معروف بخط امام عصر(عج)بتوسط محمد بن عثمان براى اسحاق بن يعقوب صادر شده است و ديگر سوال حسين بن روح از امام عسکرى(ع) و دليل آخر اجماع و سيرة تمام فقهاء تا اوائل قرن 4 هجرى.و اين روش در مقام بيان احكام كه همان نقل روايت و نصوص صادره اكتفاء مىشد همان روش در مكتب [[شيخ صدوق]](ره)جارى است.انحراف از اين روش و نظام چه موقع شروع و تا كجا كشيد و چه آثارى بوجود آورد؟سؤالاتى است كه آیتاللهكمرهاى در كتاب به آنها پاسخ مناسب داده است.جلد دوم هم يك مقدمه 90 صفحهاى دارد كه مباحث امامت و خلافت اسلامى از نظر نصوص و هم از منظر لياقت و شايستگى حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] بررسى شخصيت ابوطالب، فداكاريها و كوششهاى او براى اسلام و پيامبر(ص)نقل قصيده ابوطالب از [[السيرة النبوية|سيره ابن هشام]] و دستور العمل حكومتى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به مالك اشتر. | او كليه مطالب و شرائع مذهب اسلام را با همان زبان آورنده شريعت و اوصياى او تعليم مىداد زيرا اين روش در خور فهم همه افراد بود و بر همگان تأثير داشت زيرا اگر روش متكلمين و فيلسوفان در تعليم تربيت و هدايت مردم مؤثرتر و كارسازتر بود آن طريق را پيامبر و اوصياى او بكار مىبردند.اين انتخاب صدوق(ره) در روش تعليم و تربيت بخاطر عجز او از استدلالات منطقى و فلسفى نبوده و نه از روى اخبارگرى بلكه فيلسوفى دينى و مجتهدى عالىمقام است و اختلاف او با سايرين يك اختلاف مبنايى است، گواه اين تحقيقات علمى شرح حديث منزلت و غدير در معانى الاخبار است.فصل سوم:اساس دعوت پيامبران الهى توليد عقيده و ايمان در افراد بشر است و شاهكار اسلام و عظمت پيامبر(ص)همه اين بود كه در مدّت كوتاه مردان و زنانى با عقيده و ايمان تربيت كرد.1-آيا پيامبر(ص) براى دميدن روح ايمان و تربيت آنها از فلسفه و از روش مشائيل، اشراقيون و مسلك تصوف و عرفان استفاده نمود بر اسلام براى تربيت بشر، زبانى ساده و عموم فهم ابتكار كرد كه مصدر و مبداء آن قرآن مجيد و سپس بيانات پيامبر(ص)، امامان(ع)و پس از غيبت امام عصر(عج) توضيحات و بيان علماى بزرگ اسلام در شرح و تحليل همان روش قرآن مىباشد.پس روش مكتب صدوق(ره)هم در بيان هر موضوع از موضوعات دينى به همان تعبير و بيانى است كه زبان قرآن و اخبار اداء كرده است، مانند اخبار كتاب التوحيد كه احتجاجاتى است كه امام(ع) در برابر مادىگرايان دوره خود در اثبات عقايد اسلام اظهار داشته است.فصل چهارم:حكم الهى و فتواى شرع مقدس را چگونه بايد بيان نمود؟آية ا...كمرهاى پاسخ ميدهد افتاء سه دوره را طى كرده اول از عصر پيامبر(ص) تا اوائل عصر غيبت كه دوره اصول اربعمائه نام دارد.دوم دوره مجامع(مدرسه كلينى)كه طول غيبت صغرى بود، دوره جمعآورى و تنظيم اصول اربعمائه.سوم دوره خلاصهنويسى مجامع و كتب بزرگ احكام از اواخر دوره غيبت صغرى شروع و در آغاز غيبت كبرى توسط [[شيخ صدوق]] رسمى گرديد.در تمام اين دورهها و نزد همه علماى مذهب از زبان پيامبر(ص) تا دوره صدوق اين اصل مسلّم بود كه بايد حكم خدا را با زبان و تعبير معصوم(ع) ادا كرد.ادله اين حكم يكى تعبيرات خود ائمه معصومين(ع)براى عموم مكلفين رساتر و مفهومتر است.دوم دستور خصوصى از جمله حديث اللهم ارحم خلفائى ثلاثا قيل يا رسول الله و من خلفاؤك قال الذين ياتون بعدى يروون حديثى و سنّتى و توقيع معروف بخط امام عصر(عج)بتوسط محمد بن عثمان براى اسحاق بن يعقوب صادر شده است و ديگر سوال حسين بن روح از امام عسکرى(ع) و دليل آخر اجماع و سيرة تمام فقهاء تا اوائل قرن 4 هجرى.و اين روش در مقام بيان احكام كه همان نقل روايت و نصوص صادره اكتفاء مىشد همان روش در مكتب [[شيخ صدوق]](ره)جارى است.انحراف از اين روش و نظام چه موقع شروع و تا كجا كشيد و چه آثارى بوجود آورد؟سؤالاتى است كه آیتاللهكمرهاى در كتاب به آنها پاسخ مناسب داده است.جلد دوم هم يك مقدمه 90 صفحهاى دارد كه مباحث امامت و خلافت اسلامى از نظر نصوص و هم از منظر لياقت و شايستگى حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] بررسى شخصيت ابوطالب، فداكاريها و كوششهاى او براى اسلام و پيامبر(ص)نقل قصيده ابوطالب از [[السيرة النبوية|سيره ابن هشام]] و دستور العمل حكومتى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به مالك اشتر. | ||
مرحوم كمرهاى در مقدّمه جلد اوّل بيان مىكند كه روات سند هر روايت را حذف نموده و سپس طرق شيخ را در روايات كتاب در آخر ضبط كرده و به ذكر متن احاديث و عنوانهاى مطالب اكتفاء شده تا دسترسى به آنها سهلتر و مفيدتر باشد و ايشان فهرستى از اساتيد [[شيخ صدوق]](ره) و روايات مسلسل كتاب خصال فراهم كرده و اسانيد هر طبقه و بابى را به ترتيب روايات كتاب درج نموده است. | مرحوم كمرهاى در مقدّمه جلد اوّل بيان مىكند كه روات سند هر روايت را حذف نموده و سپس طرق شيخ را در روايات كتاب در آخر ضبط كرده و به ذكر متن احاديث و عنوانهاى مطالب اكتفاء شده تا دسترسى به آنها سهلتر و مفيدتر باشد و ايشان فهرستى از اساتيد [[شيخ صدوق]](ره) و روايات مسلسل كتاب خصال فراهم كرده و اسانيد هر طبقه و بابى را به ترتيب روايات كتاب درج نموده است. |
ویرایش