۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ')د' به ') د') |
جز (جایگزینی متن - ')ب' به ') ب') |
||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
#مناقب الائمّة و نقض المطاعن على سلف الأمّة(مقدمۀ احمد صقر، ص 48). | #مناقب الائمّة و نقض المطاعن على سلف الأمّة(مقدمۀ احمد صقر، ص 48). | ||
از كتب ديگر باقلاّنى كه در ترجمۀ حال او ذكر شده است اكنون در گنجينههاى فهرست شدۀ جهان اثرى ديده نمىشود.از بعضى از كتب او متأخران به مناسباتى نقل كردهاند.در اينجا بىمناسبت نيست كه گفته شود باقلاّنى كتابى داشته است به نام اكفار المتأوّلين كه خود در التمهيد(ص 186)به آن اشاره و | از كتب ديگر باقلاّنى كه در ترجمۀ حال او ذكر شده است اكنون در گنجينههاى فهرست شدۀ جهان اثرى ديده نمىشود.از بعضى از كتب او متأخران به مناسباتى نقل كردهاند.در اينجا بىمناسبت نيست كه گفته شود باقلاّنى كتابى داشته است به نام اكفار المتأوّلين كه خود در التمهيد(ص 186) به آن اشاره و | ||
بغدادى در [[الفرق بين الفرق و بيان فرقة الناجية منهم|الفرق بين الفرق]] (ص 133) از آن ياد مىكند و مىگويد در آن از «ضلالات نظّام» سخن به ميان آورده است. | بغدادى در [[الفرق بين الفرق و بيان فرقة الناجية منهم|الفرق بين الفرق]] (ص 133) از آن ياد مىكند و مىگويد در آن از «ضلالات نظّام» سخن به ميان آورده است. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
[[ابن خلدون]] در مقدمه (ج 2، ص 974) مىگويد:قاضى ابوبكر باقلاّنى علم كلام را از ايشان (شاگردان ابوالحسن | [[ابن خلدون]] در مقدمه (ج 2، ص 974) مىگويد:قاضى ابوبكر باقلاّنى علم كلام را از ايشان (شاگردان ابوالحسن | ||
اشعرى)فرا گرفت و در طريقۀ ايشان پيشوا شد و اين طريقه را تهذيب كرد و مقدمات عقليّهاى را كه نظرها و دلايل بر آن مبتنى است وضع كرد، مانند اثبات جوهر فرد و خلأ و اثبات اينكه عرض قايم به عرض نتواند بود و اينكه عرض در دو زمان (دو آن پشت سر هم)باقى نمىماند و جز اينها كه ادلۀ كلاميشان بر آن | اشعرى)فرا گرفت و در طريقۀ ايشان پيشوا شد و اين طريقه را تهذيب كرد و مقدمات عقليّهاى را كه نظرها و دلايل بر آن مبتنى است وضع كرد، مانند اثبات جوهر فرد و خلأ و اثبات اينكه عرض قايم به عرض نتواند بود و اينكه عرض در دو زمان (دو آن پشت سر هم) باقى نمىماند و جز اينها كه ادلۀ كلاميشان بر آن | ||
مباحث مبتنى است.باقلاّنى اين قواعد را، از حيث وجوب اعتقاد به آن، تابع عقايد ايمانى ساخت؛زيرا اين ادلّه بسته به آن قواعد است و اگر دليل باطل شود سبب بطلان حكم مىشود. | مباحث مبتنى است.باقلاّنى اين قواعد را، از حيث وجوب اعتقاد به آن، تابع عقايد ايمانى ساخت؛زيرا اين ادلّه بسته به آن قواعد است و اگر دليل باطل شود سبب بطلان حكم مىشود. | ||
ویرایش