۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حلية المتقين' به 'حليةالمتقين') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
#نويسنده، چند دليل براى منع از تدوين حديث ذكر كرده است: 1- ترس از اختلاط قرآن با حديث؛ 2- ترس از ترك قرآن و مشغول شدن به كتب ديگر؛ 3- حافظه، انسان را مستغنى از کتابت مىكند؛ 4- اكثر اصحاب پيامبر(ص) قادر بر کتابت نبودند؛ 5- نهى پيامبر(ص) از نوشتن حديث؛ 6- جلوگيرى از تدوين حديث، عملى سياسى بوده است و براى منع از نشر فضائل [[امام على(ع)]]، حضرت فاطمه(ع) و ساير اهل بيت بوده است..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/13 متن کتاب ص13 تا 18]</ref>او درباره دليل اخير نوشته است كه گوينده اين نظر- جناب آقاى [[محمد رضا حسينى جلالى]]- در کتاب ارزشمند [[تدوين السنة الشريفة]] مىگويد: به نظر مىرسد دليل اصلى جلوگيرى از تدوين حديث، مخفى نگاه داشته شده و توجيهات ديگرى مطرح شده است چون دليل اصلى، قابل بيان نبوده و مورد قبول هم قرار نمىگرفته است. ولى بعد از گذشت مدت زمانى در حدود يك قرن، و فراموش شدن احاديث فضائل اهل بيت(ع)، مقصود حاصل شده و امر به تدوين حديث شده است. نويسنده با بيان اينكه نظر مؤلف کتاب تدوين السنة الشريفة بهترين نظر ارائه شده است كه اشكالات وارد بر توجيهات قبل را ندارد، افزوده است: مقصود كسانى كه از نوشتن و نقل حديث جلوگيرى كردند، علاوه بر عدم نشر فضائل اهل بيت(ع)، نفى حجيت كلام پيامبر(ص) و همچنين حجيت بخشيدن به نظرات ديگران بوده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/18 همان، ص 18- 19]</ref> | #نويسنده، چند دليل براى منع از تدوين حديث ذكر كرده است: 1- ترس از اختلاط قرآن با حديث؛ 2- ترس از ترك قرآن و مشغول شدن به كتب ديگر؛ 3- حافظه، انسان را مستغنى از کتابت مىكند؛ 4- اكثر اصحاب پيامبر(ص) قادر بر کتابت نبودند؛ 5- نهى پيامبر(ص) از نوشتن حديث؛ 6- جلوگيرى از تدوين حديث، عملى سياسى بوده است و براى منع از نشر فضائل [[امام على(ع)]]، حضرت فاطمه(ع) و ساير اهل بيت بوده است..<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/13 متن کتاب ص13 تا 18]</ref>او درباره دليل اخير نوشته است كه گوينده اين نظر- جناب آقاى [[محمد رضا حسينى جلالى]]- در کتاب ارزشمند [[تدوين السنة الشريفة]] مىگويد: به نظر مىرسد دليل اصلى جلوگيرى از تدوين حديث، مخفى نگاه داشته شده و توجيهات ديگرى مطرح شده است چون دليل اصلى، قابل بيان نبوده و مورد قبول هم قرار نمىگرفته است. ولى بعد از گذشت مدت زمانى در حدود يك قرن، و فراموش شدن احاديث فضائل اهل بيت(ع)، مقصود حاصل شده و امر به تدوين حديث شده است. نويسنده با بيان اينكه نظر مؤلف کتاب تدوين السنة الشريفة بهترين نظر ارائه شده است كه اشكالات وارد بر توجيهات قبل را ندارد، افزوده است: مقصود كسانى كه از نوشتن و نقل حديث جلوگيرى كردند، علاوه بر عدم نشر فضائل اهل بيت(ع)، نفى حجيت كلام پيامبر(ص) و همچنين حجيت بخشيدن به نظرات ديگران بوده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/18 همان، ص 18- 19]</ref> | ||
#نويسنده در معرفى [[ملامحسن فيض كاشانى]] (1007- 1091ق) نوشته است كه او مؤلف «[[الوافى]]» و از علماء بزرگ شيعه بود كه كتب بسيارى در علوم مختلف اسلامى نوشته و در حديث به شيوه اخبارىها عمل مىكرده است. در فلسفه و در عرفان، شاگرد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بوده است. همچنين در ادبيات فارسى، صاحب ذوق و قريحه مىباشد. اشعار زيباى فارسى او مشهور است. شيوه اخبارىگرى او، او را به مقابله با اصوليون- كه ركن اصلى فقهاء را تشكيل مىدهند- كشانده است. مخالفين او، ايشان را متهم به داشتن عقايد صوفيانه مىكردند. شايد حملات ايشان به اصوليون و رأى خاص فيض كاشانى در مورد جواز غناء، دليل اين اتهام باشد. لكن اين اتهام، واهى است. مرحوم فيض كاشانى، عارفى عالى مقام و محدثى زبر دست و مسلمانى متعهد و زاهد بوده است. از ويژگىهاى فيض كاشانى، عدم خلط علوم مختلف با همديگر است. او با وجودى كه استاد فلسفه و عرفان و حديث و... است، در كتب حديثى خود، محدّث محض است و در كتب تفسير، بحثهاى فلسفى را داخل نمىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/61 همان، ص 61- 62]</ref> | #نويسنده در معرفى [[ملامحسن فيض كاشانى]] (1007- 1091ق) نوشته است كه او مؤلف «[[الوافى]]» و از علماء بزرگ شيعه بود كه كتب بسيارى در علوم مختلف اسلامى نوشته و در حديث به شيوه اخبارىها عمل مىكرده است. در فلسفه و در عرفان، شاگرد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بوده است. همچنين در ادبيات فارسى، صاحب ذوق و قريحه مىباشد. اشعار زيباى فارسى او مشهور است. شيوه اخبارىگرى او، او را به مقابله با اصوليون- كه ركن اصلى فقهاء را تشكيل مىدهند- كشانده است. مخالفين او، ايشان را متهم به داشتن عقايد صوفيانه مىكردند. شايد حملات ايشان به اصوليون و رأى خاص فيض كاشانى در مورد جواز غناء، دليل اين اتهام باشد. لكن اين اتهام، واهى است. مرحوم فيض كاشانى، عارفى عالى مقام و محدثى زبر دست و مسلمانى متعهد و زاهد بوده است. از ويژگىهاى فيض كاشانى، عدم خلط علوم مختلف با همديگر است. او با وجودى كه استاد فلسفه و عرفان و حديث و... است، در كتب حديثى خود، محدّث محض است و در كتب تفسير، بحثهاى فلسفى را داخل نمىكند.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/61 همان، ص 61- 62]</ref> | ||
#نويسنده درباره زندگى و انديشه [[علامه مجلسى]] توضيحات ارزندهاى بيان كرده و از جمله نوشته است: علّامه مجلسى در امور اجتماعى نيز دخالت داشت. امام جمعه اصفهان بود و منصب شيخ الاسلامى اصفهان- كه بالاترين مقام مذهبى كشور بود- را نيز داشت. علاوه بر اين به وعظ و ارشاد هم مىپرداخت و مردمان زيادى در مجلس او حاضر مىشدند. تأليفات فارسى او نيز موجب گرايش جديدى به اسلام و شيعه شد. در زمان صفويه اين كار معمول شد و توسط [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] به اوج خود رسيد. «[[حيات القلوب]]» در زندگى انبياء و ائمه(ع)، «[[زاد المعاد]]» كه کتاب دعا و همانند [[مفاتيح الجنان]] بوده است، « | #نويسنده درباره زندگى و انديشه [[علامه مجلسى]] توضيحات ارزندهاى بيان كرده و از جمله نوشته است: علّامه مجلسى در امور اجتماعى نيز دخالت داشت. امام جمعه اصفهان بود و منصب شيخ الاسلامى اصفهان- كه بالاترين مقام مذهبى كشور بود- را نيز داشت. علاوه بر اين به وعظ و ارشاد هم مىپرداخت و مردمان زيادى در مجلس او حاضر مىشدند. تأليفات فارسى او نيز موجب گرايش جديدى به اسلام و شيعه شد. در زمان صفويه اين كار معمول شد و توسط [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] به اوج خود رسيد. «[[حيات القلوب]]» در زندگى انبياء و ائمه(ع)، «[[زاد المعاد]]» كه کتاب دعا و همانند [[مفاتيح الجنان]] بوده است، «[[حليةالمتقين]]» در اخلاق فردى و اجتماعى، از كتب فارسى مشهور او هستند. علّامه، با صوفيه- كه در آن زمان كارشان رواج يافته بود- مخالف بوده و اين مخالفت را در کتابهاى خود ابراز مىكند. مخالفت علامه با صوفيه، در حاليكه پادشاهان صفوى نيز سرسپرده صوفيان بودند حاكى از وظيفهشناسى علامه مجلسى و تبحر او در جمع بين منصب شيخ الاسلامى دولت و مبارزه با ضد ارزشها دارد. روش فكرى علّامه نيز، استنتاج مفاهيم از قرآن و حديث است و علوم عقلى را در اين زمينه بر نمىتابد.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/66 همان، ص 66- 67]</ref>نويسنده همچنين 22 نكته سودمند در مورد ويژگىهاى کتاب [[بحارالانوار]] ذكر كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/68 همان، ص 68- 72]</ref>ايشان از جمله نوشته است كه چاپ جديد بحارالانوار، تعليقاتى مفيد از [[علّامه طباطبائى]] بر هفت جلد اول را دارد كه بسيار مفيد و كارگشا است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/72 همان، ص 72]</ref> | ||
#بر طبق نظر نويسنده: [[سيوطى]] (845- 911ق) را مىتوان كثير التأليفترين مؤلف جهان اسلام دانست كه کتابهاى او را تا 600 عنوان بر شمردهاند. از مشهورترين کتابهاى او الدّر المنثور است كه به جمعآورى اقوال پيامبر(ص)، صحابه و تابعين درباره آيات قرآن پرداخته است. او همچنين [[الجامع الصغير]] و [[الجامع الكبير]] را تأليف كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/81 همان، ص 81]</ref> | #بر طبق نظر نويسنده: [[سيوطى]] (845- 911ق) را مىتوان كثير التأليفترين مؤلف جهان اسلام دانست كه کتابهاى او را تا 600 عنوان بر شمردهاند. از مشهورترين کتابهاى او الدّر المنثور است كه به جمعآورى اقوال پيامبر(ص)، صحابه و تابعين درباره آيات قرآن پرداخته است. او همچنين [[الجامع الصغير]] و [[الجامع الكبير]] را تأليف كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18659/1/81 همان، ص 81]</ref> | ||
ویرایش