۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد حسن ' به 'محمدحسن') |
جز (جایگزینی متن - 'محمد حسن' به 'محمدحسن') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
محمدحسندر دوران طفوليت پدر خويش را از دست داد و دايىاش سيد ميرزا حسين موسوى معروف به مجد الأشراف عهدهدار سرپرستى او گرديد. از عبارات مكتوبى كه از مجد الأشراف بجاى مانده معلوم مىشود كه «ميرزا | محمدحسندر دوران طفوليت پدر خويش را از دست داد و دايىاش سيد ميرزا حسين موسوى معروف به مجد الأشراف عهدهدار سرپرستى او گرديد. از عبارات مكتوبى كه از مجد الأشراف بجاى مانده معلوم مىشود كه «ميرزا محمدحسن» زمانی كه فقط 4 سال از عمرش میگذشته شروع به تحصيل نموده است و ظرف مدت دو سال از قرائت و كتابت فارسى فارغ شده و شروع به آموزش علوم عربى نموده است. | ||
ميرزا در 8 سالگى مقدمات را به پايان برد و به سفارش مجد الأشراف، نزد بزرگترين خطيب شيراز بنام ميرزا ابراهيم به خواندن و حفظ كتاب ابواب الجنان قزوينى مشغول گشت. ميرزا پس از آن به خواندن كتب متعارف فقه و اصول اشتغال ورزيد. در 12 سالگى در درس شرح لمعۀ مرحوم شيخ محمدتقى شركت مىجست. و در پانزده سالگى به تدريس [[الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (2 جلدی)|لمعه]] پرداخت. | ميرزا در 8 سالگى مقدمات را به پايان برد و به سفارش مجد الأشراف، نزد بزرگترين خطيب شيراز بنام ميرزا ابراهيم به خواندن و حفظ كتاب ابواب الجنان قزوينى مشغول گشت. ميرزا پس از آن به خواندن كتب متعارف فقه و اصول اشتغال ورزيد. در 12 سالگى در درس شرح لمعۀ مرحوم شيخ محمدتقى شركت مىجست. و در پانزده سالگى به تدريس [[الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (2 جلدی)|لمعه]] پرداخت. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس [[شيخ انصارى]] قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت. | بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس [[شيخ انصارى]] قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت. | ||
[[شيخ انصارى]] نيز به اين استعداد و توانمندى فوق العادۀ علمى ميرزا پى برده و بارها گفته بود: من درس را براى 3 نفر ميگويم، ميرزا | [[شيخ انصارى]] نيز به اين استعداد و توانمندى فوق العادۀ علمى ميرزا پى برده و بارها گفته بود: من درس را براى 3 نفر ميگويم، ميرزا محمدحسن، ميرزا حبيب الله (رشتى) و آقا حسن تهرانى (آقا حسن نجمآبادى تهرانى). | ||
ميرزا در درس [[شيخ انصارى]] كم سخن مىگفت و هنگام سخن گفتن صدايش به اندازهاى آرام بود كه شيخ براى فهم آن، ناچار بدنش را بطرف او متمايل مىكرد. هرگاه ميرزا ارادۀ تكلم داشت، [[شيخ انصارى]] مجلس را ساكت كرده و مىفرمود: «جناب ميرزا سخن مىگويد» و پس از پايان كلام ميرزا، رو به ديگران نموده و مطالب او را براى سايرين بازگو مىكرد. | ميرزا در درس [[شيخ انصارى]] كم سخن مىگفت و هنگام سخن گفتن صدايش به اندازهاى آرام بود كه شيخ براى فهم آن، ناچار بدنش را بطرف او متمايل مىكرد. هرگاه ميرزا ارادۀ تكلم داشت، [[شيخ انصارى]] مجلس را ساكت كرده و مىفرمود: «جناب ميرزا سخن مىگويد» و پس از پايان كلام ميرزا، رو به ديگران نموده و مطالب او را براى سايرين بازگو مىكرد. |
ویرایش