پرش به محتوا

حق‌شناس، عبدالکریم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمد حسين' به 'محمدحسین'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'محمد حسين' به 'محمدحسین')
خط ۳۸: خط ۳۸:
ايشان همچنين دروس فقه و اصول را در هجرتى كه به سال 1358ق به قم داشت، از محضر بزرگانى چون آيت‌الله حجت، خوانسارى و بروجردى فرا گرفت. مدتى نيز از محضر فقه و اصول [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) بهره‌مند شد و البته مراوداتى در بحث اخلاق با امام راحل(ره) نيز داشت.
ايشان همچنين دروس فقه و اصول را در هجرتى كه به سال 1358ق به قم داشت، از محضر بزرگانى چون آيت‌الله حجت، خوانسارى و بروجردى فرا گرفت. مدتى نيز از محضر فقه و اصول [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) بهره‌مند شد و البته مراوداتى در بحث اخلاق با امام راحل(ره) نيز داشت.


وى اجازه اجتهاد خود را از بزرگانى چون آيت‌الله [[خویی، ابوالقاسم|سيد ابوالقاسم خويى]]، آيت‌الله سيد محمد حجت، شيخ [[عراقی، عبدالنبی|عبدالنبى عراقى]] و آيت‌الله شاه آبادى دريافت كرد.ايشان از شاگردان آيت‌الله سيد على حائرى، ميرزاى تنكابنى و شيخ محمد حسين زاهد بود. وى افزون بر زبان عربى، به زبان‌هاى فرانسه و انگليسى هم مسلط بود.
وى اجازه اجتهاد خود را از بزرگانى چون آيت‌الله [[خویی، ابوالقاسم|سيد ابوالقاسم خويى]]، آيت‌الله سيد محمد حجت، شيخ [[عراقی، عبدالنبی|عبدالنبى عراقى]] و آيت‌الله شاه آبادى دريافت كرد.ايشان از شاگردان آيت‌الله سيد على حائرى، ميرزاى تنكابنى و شيخ محمدحسین زاهد بود. وى افزون بر زبان عربى، به زبان‌هاى فرانسه و انگليسى هم مسلط بود.


در سال 1373ق كه جناب حاج شيخ محمد حسين زاهد تهرانى، معروف به زاهد نفت‌فروش كه در مسجد امين الدوله واقع در بازار وفات كردند، بنا به درخواست اهل مسجد و محل، [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]]، به آيت‌الله حق‌شناس دستور دادند تا براى حل مشكلات دينى و رسيدگى به امور شرعى آن مسجد، به تهران عزيمت كنند.  
در سال 1373ق كه جناب حاج شيخ محمدحسین زاهد تهرانى، معروف به زاهد نفت‌فروش كه در مسجد امين الدوله واقع در بازار وفات كردند، بنا به درخواست اهل مسجد و محل، [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]]، به آيت‌الله حق‌شناس دستور دادند تا براى حل مشكلات دينى و رسيدگى به امور شرعى آن مسجد، به تهران عزيمت كنند.  


در اين زمينه ايشان خود مى‌فرمايند: «مردم به قم آمدند و تقاضاى كسى را فرمودند. مرحوم [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) كه آن روز در محضر آقاى بروجردى بودند و نسبتشان به حقير چون پدرى به فرزند بود، به من فرمودند شما برويد و از [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] هم درخواست كردند كه ايشان هم حكم كنند. ايشان هم حكم فرمودند. حس كنجكاوى و مقام گستاخى فرزند به پدر باعث شد كه عرضه داشتم: آقا چرا خودتان تشريف نمى‌بريد؟ [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] (ره) فرمودند: مردم گفته‌اند عبدالكريم. (عين عبارت ايشان است) به جدّم اگر مى‌گفتند روح‌الله من پيشقدم مى‌شدم.»
در اين زمينه ايشان خود مى‌فرمايند: «مردم به قم آمدند و تقاضاى كسى را فرمودند. مرحوم [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) كه آن روز در محضر آقاى بروجردى بودند و نسبتشان به حقير چون پدرى به فرزند بود، به من فرمودند شما برويد و از [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]] هم درخواست كردند كه ايشان هم حكم كنند. ايشان هم حكم فرمودند. حس كنجكاوى و مقام گستاخى فرزند به پدر باعث شد كه عرضه داشتم: آقا چرا خودتان تشريف نمى‌بريد؟ [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] (ره) فرمودند: مردم گفته‌اند عبدالكريم. (عين عبارت ايشان است) به جدّم اگر مى‌گفتند روح‌الله من پيشقدم مى‌شدم.»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش