۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كليله و دمنه' به 'كليلة و دمنة ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در مقاله اول، نوشته دكتر احمد شرفالدين، تاريخ رياضيات در ايران از عهد صفوى تا تأسيس مدرسه دارالفنون، بررسى شده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/1 متن كتاب، ص 1]</ref> | در مقاله اول، نوشته دكتر احمد شرفالدين، تاريخ رياضيات در ايران از عهد صفوى تا تأسيس مدرسه دارالفنون، بررسى شده است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/1 متن كتاب، ص 1]</ref> | ||
آثار رياضىدانان عهد صفوى تا تأسيس مدرسه دارالفنون، چندان حايز اهميت نيست و اين مربوط به شرايط سياسى آن عهد است؛ ازاينرو، نويسنده در اين مقاله، صفحاتى را به شرح اوضاع سياسى آن دوران اختصاص داده است. همچنين چند صفحهاى را براى بحث در باره موسيقى عصر يادشده در نظر گرفته است؛ چراكه به اعتقاد وى، موسيقى جزئى از رياضيات محسوب مىشود و افزون بر اين، موسيقى يك عصر، اوضاع سياسى و فكرى آن عصر را كمابيش نشان مىدهد. ازاينروست كه سخن كنفوسيوس: «مقام تربيت هر قوم را از تأليفات موسيقايى آن قوم توان شناخت» و نيز سخن منسيوس (MENCIUS)، فيلسوف چينى قرن چهارم پيش از ميلاد: «اگر فرمانروايى موسيقى را از دلوجان دوست بدارد، كشور را بهتر اداره مىكند»، كاملا مورد توجه نويسنده اين سطور بوده و مثالهايى در تأييد اين سخنان آورده است، از جمله آنها اينكه انوشيروان كه دادگر بود، موسيقى را براى تجليل آورده شدن كتاب [[كليلة و دمنة]] | آثار رياضىدانان عهد صفوى تا تأسيس مدرسه دارالفنون، چندان حايز اهميت نيست و اين مربوط به شرايط سياسى آن عهد است؛ ازاينرو، نويسنده در اين مقاله، صفحاتى را به شرح اوضاع سياسى آن دوران اختصاص داده است. همچنين چند صفحهاى را براى بحث در باره موسيقى عصر يادشده در نظر گرفته است؛ چراكه به اعتقاد وى، موسيقى جزئى از رياضيات محسوب مىشود و افزون بر اين، موسيقى يك عصر، اوضاع سياسى و فكرى آن عصر را كمابيش نشان مىدهد. ازاينروست كه سخن كنفوسيوس: «مقام تربيت هر قوم را از تأليفات موسيقايى آن قوم توان شناخت» و نيز سخن منسيوس (MENCIUS)، فيلسوف چينى قرن چهارم پيش از ميلاد: «اگر فرمانروايى موسيقى را از دلوجان دوست بدارد، كشور را بهتر اداره مىكند»، كاملا مورد توجه نويسنده اين سطور بوده و مثالهايى در تأييد اين سخنان آورده است، از جمله آنها اينكه انوشيروان كه دادگر بود، موسيقى را براى تجليل آورده شدن كتاب [[كليلة و دمنة]] توسط برزويه طبيب از هند به ايران به كار برد، در صورتى كه ناصرالدين شاه كه مستبد بود، موسيقى را براى عياشى و خوشگذرانى شخصى مىخواست<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/1 همان]</ref> | ||
تكيه نويسنده اين مقاله بر سخن منسيوس از لحاظ نظام فكرى است كه موسيقى به وجود مىآورد. در اين زمينه؛ يعنى، به وجود آوردن نظام فكرى، رياضيات نقش بسيار مهمى دارد و فكر نظاميافته است كه خواهان نظم و عدل و احترام به قانون است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/2 همان، ص 2]</ref> | تكيه نويسنده اين مقاله بر سخن منسيوس از لحاظ نظام فكرى است كه موسيقى به وجود مىآورد. در اين زمينه؛ يعنى، به وجود آوردن نظام فكرى، رياضيات نقش بسيار مهمى دارد و فكر نظاميافته است كه خواهان نظم و عدل و احترام به قانون است<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/2 همان، ص 2]</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
به اعتقاد نويسنده، دانستن اين نكته جالب است كه در دوران اسلامى فراگيرى علوم، از جمله پزشكى، منحصر به فرزندان افراد ثروتمند و اعيان و اشراف نبوده است، بلكه برعكس، بسيارى از كسانى كه تحصيل علوم مىكردند، در نهايت فقر و فاقه بسرمىبردند و بعضى از آنها براى آنكه بتوانند خرج تحصيل خود را فراهم كنند، در ازاى دستمزدهاى ناچيز، از روى كتب، نسخهبردارى مىكردند. آزادى تحصيل به حدى بود كه حتى گاهى اوقات به فراشهاى مدرسه نيز اجازه داده مىشد، تا در كلاسهاى درس حضور پيدا كنند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/111 همان]</ref> | به اعتقاد نويسنده، دانستن اين نكته جالب است كه در دوران اسلامى فراگيرى علوم، از جمله پزشكى، منحصر به فرزندان افراد ثروتمند و اعيان و اشراف نبوده است، بلكه برعكس، بسيارى از كسانى كه تحصيل علوم مىكردند، در نهايت فقر و فاقه بسرمىبردند و بعضى از آنها براى آنكه بتوانند خرج تحصيل خود را فراهم كنند، در ازاى دستمزدهاى ناچيز، از روى كتب، نسخهبردارى مىكردند. آزادى تحصيل به حدى بود كه حتى گاهى اوقات به فراشهاى مدرسه نيز اجازه داده مىشد، تا در كلاسهاى درس حضور پيدا كنند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/111 همان]</ref> | ||
مقاله سوم، اثر دكتر على فروحى، به معرفى حكيم على گيلانى اختصاص يافته است. وى برادرزاده حكيمالملك شمسالدين گيلانى، شاگرد حكيم فتحالله شيرازى، از پزشكان مشهور اواخر قرن دهم و اوايل قرن يازدهم هجرى قمرى است. او در گيلان متولد شد و از پزشكانى بود كه پس از فتح گيلان توسط سپاهيان قزلباش شاه طهماسب صفوى و به زندان انداختن خان احمد خان و وزير و طبيب او، حكيم [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|عبدالرزاق لاهيجى]]، به هندوستان مهاجرت كردند. او از طريق گرگان وارد هندوستان شد و درحالىكه آهى در بساط نداشت، در دكن مستقر گرديد، اما بهزودى اكبر شاه (963 - 1014ق) وى را به دربار خود، دهلى، فراخواند و به سمت پزشك و نديم خود منصوب ساخت. حكيم على در دربار اكبر شاه به مقام و ثروت بسيارى دست يافت و به لقب «[[جالینوس]] | مقاله سوم، اثر دكتر على فروحى، به معرفى حكيم على گيلانى اختصاص يافته است. وى برادرزاده حكيمالملك شمسالدين گيلانى، شاگرد حكيم فتحالله شيرازى، از پزشكان مشهور اواخر قرن دهم و اوايل قرن يازدهم هجرى قمرى است. او در گيلان متولد شد و از پزشكانى بود كه پس از فتح گيلان توسط سپاهيان قزلباش شاه طهماسب صفوى و به زندان انداختن خان احمد خان و وزير و طبيب او، حكيم [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|عبدالرزاق لاهيجى]]، به هندوستان مهاجرت كردند. او از طريق گرگان وارد هندوستان شد و درحالىكه آهى در بساط نداشت، در دكن مستقر گرديد، اما بهزودى اكبر شاه (963 - 1014ق) وى را به دربار خود، دهلى، فراخواند و به سمت پزشك و نديم خود منصوب ساخت. حكيم على در دربار اكبر شاه به مقام و ثروت بسيارى دست يافت و به لقب «[[جالینوس]] الزمان» مفتخر گرديد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/137 همان، ص 137]</ref> | ||
در مقاله چهارم، نوشته دكتر على فروحى، مبانى طب قديم مورد بررسى قرار گرفته<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/155 همان، ص 155]</ref>و در مقاله پنجم، اثر هوشنگ ساعدلو، نگاهى تاريخى به فاصله زمانى تأليف دو كتاب إرشاد الزراعة 921ق و مفاتيح الأرزاق 1270ق، شده است. | در مقاله چهارم، نوشته دكتر على فروحى، مبانى طب قديم مورد بررسى قرار گرفته<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18789/2/155 همان، ص 155]</ref>و در مقاله پنجم، اثر هوشنگ ساعدلو، نگاهى تاريخى به فاصله زمانى تأليف دو كتاب إرشاد الزراعة 921ق و مفاتيح الأرزاق 1270ق، شده است. |
ویرایش