پرش به محتوا

لاهیجی، عبدالرزاق بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۶۱: خط ۶۱:




پيوسته حكيمان صاحب نظر و متكلمان صاحب قلم از استقلال فكرى برخوردار بوده‌اند. در اين ميان حكيم لاهيجى نيز گرچه فيلسوف مشايى و شاگرد [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] است هيچگاه بدون تحقيق تابع آنها نبوده و در مسائل فلسفى و اعتقادى داراى بينش و طرز تفكر خاصى بوده است. از اين رو در كتاب الكلمات الطيبة ميان دو استادش در مورد اصالت وجود و اصالت ماهية داورى مى‌كند و گاهى ديگر با نقل مطالبى از [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير طوسى]]، [[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، عضدالدين ايجى امام الحرمين، گفتار آنان را نقد و بررسى مى‌نمايد.
پيوسته حكيمان صاحب نظر و متكلمان صاحب قلم از استقلال فكرى برخوردار بوده‌اند. در اين ميان حكيم لاهيجى نيز گرچه فيلسوف مشايى و شاگرد [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] است هيچگاه بدون تحقيق تابع آنها نبوده و در مسائل فلسفى و اعتقادى داراى بينش و طرز تفكر خاصى بوده است. از اين رو در كتاب الكلمات الطيبة ميان دو استادش در مورد اصالت وجود و اصالت ماهية داورى مى‌كند و گاهى ديگر با نقل مطالبى از [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير طوسى]]، [[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، عضدالدين ايجى امام الحرمين، گفتار آنان را نقد و بررسى مى‌نمايد.


در تمام نوشته‌هاى حكيم لاهيجى، آگاهى عميق وى به افكار و عقايد فلاسفه متكلمان و پيروان ملل و نحل، مذاهب و فرق اسلامى چون اشاعره، مفوضه، كيسانيه و... به طور آشكار به چشم مى‌خورد.  
در تمام نوشته‌هاى حكيم لاهيجى، آگاهى عميق وى به افكار و عقايد فلاسفه متكلمان و پيروان ملل و نحل، مذاهب و فرق اسلامى چون اشاعره، مفوضه، كيسانيه و... به طور آشكار به چشم مى‌خورد.  
خط ۸۲: خط ۸۲:
<ref>مفاخر الاسلام، ج7، ص28 - 27 با تلخيص.</ref>
<ref>مفاخر الاسلام، ج7، ص28 - 27 با تلخيص.</ref>


به علاوه حكيم لاهيجى در برهه‌اى از قرن يازدهم رئيس حوزه علميه قم شناخته شد و شاگردى مانند [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] تربيت كرد. كه مدتها قاضى بزرگ شهر مذهبى قم بوده است و همانگونه كه [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]](ره) در مورد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] فرموده: او با نوشتن تفسير و كتابهاى علمى و فلسفى مورد نياز جامعه، خود را قربانى كرده و گرنه مرجع تقليد مى‌شد.<ref>سخنرانى شهيد [[مطهری، مرتضی|آیت‌الله مطهرى]] در كتاب گفتار ماه سال سوم، ص47.</ref>حكيم ما نيز با سنگردارى در اين بعد اينگونه قربانى شده است.<ref>مقدمه طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص3.</ref>
به علاوه حكيم لاهيجى در برهه‌اى از قرن يازدهم رئيس حوزه علميه قم شناخته شد و شاگردى مانند [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] تربيت كرد. كه مدتها قاضى بزرگ شهر مذهبى قم بوده است و همانگونه كه [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خويى]](ره) در مورد [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] فرموده: او با نوشتن تفسير و كتابهاى علمى و فلسفى مورد نياز جامعه، خود را قربانى كرده و گرنه مرجع تقليد مى‌شد.<ref>سخنرانى شهيد [[مطهری، مرتضی|آیت‌الله مطهرى]] در كتاب گفتار ماه سال سوم، ص47.</ref>حكيم ما نيز با سنگردارى در اين بعد اينگونه قربانى شده است.<ref>مقدمه طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص3.</ref>


==ويژگى‌هاى اخلاقى و اجتماعى==
==ويژگى‌هاى اخلاقى و اجتماعى==
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
در قصص الخاقانى آمده است كه: ازجمله حكماى برهان آفرين افلاطون قرين، حضرت مولانا عبدالرزاق است كه فى مابين حكما و علماء در دانايى طاق و در فضيلت مشهور آفاق است. جناب معظم اليه لاهيجى الاصل و در فن حكمت دانى از اجله حكماى عصر صاحب قرانى (شاه عباس دوم) است. در علم شعر نيز كه شمه‌اى از كمالات اوست زبر دست است. از تخلص آن مرتاض در سخنورى فياض است..<ref>قصص الخاقانى، ج2 ولى قلى بيك شاملوى هر وى به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص23.</ref>
در قصص الخاقانى آمده است كه: ازجمله حكماى برهان آفرين افلاطون قرين، حضرت مولانا عبدالرزاق است كه فى مابين حكما و علماء در دانايى طاق و در فضيلت مشهور آفاق است. جناب معظم اليه لاهيجى الاصل و در فن حكمت دانى از اجله حكماى عصر صاحب قرانى (شاه عباس دوم) است. در علم شعر نيز كه شمه‌اى از كمالات اوست زبر دست است. از تخلص آن مرتاض در سخنورى فياض است..<ref>قصص الخاقانى، ج2 ولى قلى بيك شاملوى هر وى به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص23.</ref>


استاد [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] در باره ايشان چنين مى‌نويسد: يكى از اساتيد بزرگ فلسفه و حكمت و كلام در دوران اخير فيلسوف علامه و حكيم متأله آخوند ملا عبدالرزاق لاهيجى است كه از اعاظم تلاميذ آخوند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و از اجله محققان عصر خود در حكمت مشاء و اشراق و يكى از بزرگترين متكلمان در چهار قرن اخير بلكه يكى از محققترين متكلمان در دوره اسلامى مى‌باشد... در بين محققان بعد از خواجه به جز [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|مير داماد]] به عقيده نگارنده نظير ندارد ولى همانگونه كه استاد ما آقاى ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى فرموده است: مقامات و مراتب علمى و قدر اين فيلسوف مخفى مانده است.<ref>منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران، ج1، ص272.</ref>
استاد [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] در باره ايشان چنين مى‌نويسد: يكى از اساتيد بزرگ فلسفه و حكمت و كلام در دوران اخير فيلسوف علامه و حكيم متأله آخوند ملا عبدالرزاق لاهيجى است كه از اعاظم تلاميذ آخوند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و از اجله محققان عصر خود در حكمت مشاء و اشراق و يكى از بزرگترين متكلمان در چهار قرن اخير بلكه يكى از محققترين متكلمان در دوره اسلامى مى‌باشد... در بين محققان بعد از خواجه به جز [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|مير داماد]] به عقيده نگارنده نظير ندارد ولى همانگونه كه استاد ما آقاى ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى فرموده است: مقامات و مراتب علمى و قدر اين فيلسوف مخفى مانده است.<ref>منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران، ج1، ص272.</ref>


==آيا آن حكيم صوفى مشرب بود==
==آيا آن حكيم صوفى مشرب بود==




حكيم ملا عبدالرزاق لاهيجى به معنى واقعى عارف بود و بى بند و بارى در غالب قلندرى و مرشد و مريدى را سخت دشمن مى‌داشت. شهيد محراب آیت‌الله قاضى طباطبايى(ره) در مقدمه چاپ نشده‌اش به كتاب گوهر مراد ضمن توضيح اين مطلب مى‌گويد: همه عالمان ربانى، عارف و صوفى صافى بوده‌اند ولى در زمان دولت صفويه نظر به اينكه تصوف به معنى بى بند و بارى در قالب قلندرى و پيرى و مريدى و دريوزگى و شلختگى وضع ناهنجارى پيدا كرده بود گروهى از عالمان ظاهرى هر كس را كه حالت عارفانه و از غير خدا بريدن داشت به تصوف - به اين معين - متهم مى‌كردند چنانكه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و حكيم لاهيجى از اين گونه نسبتهاى ناروا در امان نماندند از آن جمله [[افندی، عبدالله بن عیسی‌بیگ|ميرزا عبدالله افندى]] مؤلف [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] درباره بسيارى از بزرگان چنين نسبتهايى داده و درباره حكيم لاهيجى نيز نوشته: او صوفى مشرب بود.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114.</ref>در صورتى كه او از علماى ربانى و جامع علوم ظاهر و باطنى و از عرفاى الهى است نه از صوفيه ساختگى و بازيچه اغراض شوم. آنگاه اضافه مى‌فرمايد: غرض ما از عرفا و صوفيه آن علماى ربانى و عرفاى الهى هستند كه به رياضات شرعى و مجاهدات نفسانى از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طريقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طريق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهاى حكمت و معارف را به رويشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور كرده و دلشان را مخزن علوم الهى نموده و ايشان هم از ما سوى الله صرفنظر كرده‌اند و فكر و ذكرشان به عير از خدا چيز ديگرى نيست.<ref>مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص10 - 9.</ref>
حكيم ملا عبدالرزاق لاهيجى به معنى واقعى عارف بود و بى بند و بارى در غالب قلندرى و مرشد و مريدى را سخت دشمن مى‌داشت. شهيد محراب آیت‌الله قاضى طباطبايى(ره) در مقدمه چاپ نشده‌اش به كتاب گوهر مراد ضمن توضيح اين مطلب مى‌گويد: همه عالمان ربانى، عارف و صوفى صافى بوده‌اند ولى در زمان دولت صفويه نظر به اينكه تصوف به معنى بى بند و بارى در قالب قلندرى و پيرى و مريدى و دريوزگى و شلختگى وضع ناهنجارى پيدا كرده بود گروهى از عالمان ظاهرى هر كس را كه حالت عارفانه و از غير خدا بريدن داشت به تصوف - به اين معين - متهم مى‌كردند چنانكه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و حكيم لاهيجى از اين گونه نسبتهاى ناروا در امان نماندند از آن جمله [[افندی، عبدالله بن عیسی‌بیگ|ميرزا عبدالله افندى]] مؤلف [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] درباره بسيارى از بزرگان چنين نسبتهايى داده و درباره حكيم لاهيجى نيز نوشته: او صوفى مشرب بود.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114.</ref>در صورتى كه او از علماى ربانى و جامع علوم ظاهر و باطنى و از عرفاى الهى است نه از صوفيه ساختگى و بازيچه اغراض شوم. آنگاه اضافه مى‌فرمايد: غرض ما از عرفا و صوفيه آن علماى ربانى و عرفاى الهى هستند كه به رياضات شرعى و مجاهدات نفسانى از هوا و هوس نفس رسته و دل در محبت خدا بسته و سر بر آستانه مطابعت طريقه محمد و آل محمد(ع) گذاشته و طريق مخالفان آنها را هشته و خداوند عالم درهاى حكمت و معارف را به رويشان گشوده و قلوبشان را به نور معرفت منور كرده و دلشان را مخزن علوم الهى نموده و ايشان هم از ما سوى الله صرفنظر كرده‌اند و فكر و ذكرشان به عير از خدا چيز ديگرى نيست.<ref>مقدمه چاپ نشده به گوهر مراد به نقل از طبع جديد گوهر مراد، آقاى قربانى، ص10 - 9.</ref>


==تأليفات==
==تأليفات==
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
#حاشيه بر شرح اشارات: متن آن تأليف [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و شرح آن از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير طوسى]] است استاد [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] اين تأليف را حاكى از عظمت مقام علمى مؤلف آن مى‌داند.
#حاشيه بر شرح اشارات: متن آن تأليف [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و شرح آن از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير طوسى]] است استاد [[آشتیانی، جلال‌الدین|سيد جلال‌الدين آشتيانى]] اين تأليف را حاكى از عظمت مقام علمى مؤلف آن مى‌داند.
#حواشى بر تعليقات حكيم خفرى بر الهيات شرح تجريد.
#حواشى بر تعليقات حكيم خفرى بر الهيات شرح تجريد.
#الكلمات الطيبه: در داورى ميان [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|مير داماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] نسبت به موضوع اصالت ماهيت و وجود.
#الكلمات الطيبه: در داورى ميان [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|مير داماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] نسبت به موضوع اصالت ماهيت و وجود.
#رسالة فى حدوث العالم.
#رسالة فى حدوث العالم.
#حاشيه جواهر و اعراض شرح تجريد [[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] .
#حاشيه جواهر و اعراض شرح تجريد [[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] .
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:




از جمله شاگردان فاضلى كه وى تربيت كرد يكى فرزند بزرگش آقا ميرزا حسن (مؤلف كتاب جمال الصالحين و حكيم [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114 - روضات الجنات، ج4، ص197.</ref>علامه تهرانى در مورد شاگردان آن بزرگوار مى‌گويد: پسرش ملا حسن مؤلف كتاب شمع اليقين و پسر ديگرش ملا محمد باقر از شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است كه آن را در سال 1083 در شاه جهان آباد(دهلى) نوشته و ديگر از شاگردان او [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است.<ref>الروضة النضرة. ص318 - 319 به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص30.</ref>به يقين ايشتان شاگردان ديگرى نيز تربيت كرده كه نامشان در تراجم ذكر نشده است.
از جمله شاگردان فاضلى كه وى تربيت كرد يكى فرزند بزرگش آقا ميرزا حسن (مؤلف كتاب جمال الصالحين و حكيم [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج3، ص114 - روضات الجنات، ج4، ص197.</ref>علامه تهرانى در مورد شاگردان آن بزرگوار مى‌گويد: پسرش ملا حسن مؤلف كتاب شمع اليقين و پسر ديگرش ملا محمد باقر از شاگردان پدر، مؤلف ترجمه بصائر است كه آن را در سال 1083 در شاه جهان آباد(دهلى) نوشته و ديگر از شاگردان او [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] است.<ref>الروضة النضرة. ص318 - 319 به نقل از مفاخر اسلام، ج7، ص30.</ref>به يقين ايشتان شاگردان ديگرى نيز تربيت كرده كه نامشان در تراجم ذكر نشده است.


==فرزندان==
==فرزندان==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش