۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'معليهالسلام' به 'م عليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'رعليهالسلام' به 'ر عليهالسلام') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==كنيه و لقب== | ==كنيه و لقب== | ||
كنيۀ آن حضرت «ابوالحسن» بوده است و چون [[امام على(ع)|حضرت | كنيۀ آن حضرت «ابوالحسن» بوده است و چون [[امام على(ع)|حضرت امير عليهالسلام]] نيز مكنى به ابوالحسن بودهاند حضرت رضاعليهالسلام را ابوالحسن ثانى گفتهاند. | ||
مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی)|عيون اخبار الرضا]] (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضي به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهمالسلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد. | مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی)|عيون اخبار الرضا]] (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضي به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهمالسلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
اين مطلب درست به نظر نمىرسد، زيرا مستلزم آن است كه مأمون شيعه باشد و امامان را تا حضرت رضا قبول داشته باشد و گرنه «قرار دادن خلافت در محلى كه خداوند قرار داده است» معنى ندارد. | اين مطلب درست به نظر نمىرسد، زيرا مستلزم آن است كه مأمون شيعه باشد و امامان را تا حضرت رضا قبول داشته باشد و گرنه «قرار دادن خلافت در محلى كه خداوند قرار داده است» معنى ندارد. | ||
اما اگر هم مأمون ارادتى به [[امام على(ع)|حضرت | اما اگر هم مأمون ارادتى به [[امام على(ع)|حضرت امير عليهالسلام]] و بعضى از اهل بيت داشته است دليل تشيع او به معنى دقيق كلمه (امام واقعى دانستن حضرت رضا) نمىشود. علاوه بر اين اگر مأمون خود را سزاوار خلافت نمىدانست دليلى نداشت كه با امين بر سر خلافت بجنگد و خود را اميرالمؤمنين بخواند. | ||
بعضى گفتهاند فضل بن سهل ذو الرياستين كه در حكم وزير مأمون بود او را بر اين كار واداشت. اما بايد ديد كه چه علتى موجب گرديد تا فضل بن سهل مأمون را بر اين كار وا بدارد؟ | بعضى گفتهاند فضل بن سهل ذو الرياستين كه در حكم وزير مأمون بود او را بر اين كار واداشت. اما بايد ديد كه چه علتى موجب گرديد تا فضل بن سهل مأمون را بر اين كار وا بدارد؟ |
ویرایش