۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابونعيم' به 'ابونعيم ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
سپس محقق، روشهاى پژوهشى در مساله امام زمان(ع) را دو گونه تقسيمبندى مىنمايد. يكى روش شك آوران كه در وجود و قيام امام زمان(ع)، پيوسته در صدد شكاندازى و ايجاد شبهه و ترديد بودهاند، و ديگرى روش موافقان كه از دو روش عقلى و نقلى پيروى مىكنند. | سپس محقق، روشهاى پژوهشى در مساله امام زمان(ع) را دو گونه تقسيمبندى مىنمايد. يكى روش شك آوران كه در وجود و قيام امام زمان(ع)، پيوسته در صدد شكاندازى و ايجاد شبهه و ترديد بودهاند، و ديگرى روش موافقان كه از دو روش عقلى و نقلى پيروى مىكنند. | ||
در مورد اول اين گونه استدلال مىكند كه روش اسلام، روشى متكى بر عقل، منطق و فطرت است و از لوازم مهم آن ضرورت ايمان به غيبت است. ايمان به ملائكه، جن، عذاب قبر، نكير و منكر، برزخ و ديگر مسائلى كه در قرآن هست يا پيامبر اكرم(ص)، بيان فرموده و يا افراد موثق و امين نقل كردهاند. همگى از اين قبيل هستند. و از آن جا كه جريان حضرت مهدى(ع) به همين انكار تصديق به غيب مربوط مىشود، از اين رو منكران اعتقاد به مهدى(ع) براى گريز از اصل ايمان به غيب و دور كردن خودشان از پيامد اين باور به ايجاد شك و ترديد در صحت اخبار مربو به آن و تضعيف اسناد آن مىپردازند. همان روشى كه [[ابن خلدون]] در فصل 52 تاريخ خود كه درباره فاطميان است، در پيش گرفته است و همچنين على حسين السائح از كشور ليبى كه از وى پيروى نموده است و مىتوان از عدهاى كه پرچمدار انديشه باطل انكار ولادت مبارك آن حضرت شدهاند، نيز نام برد. در مورد روش دوم (روش موافقان) مىنويسد: كسانى كه در گذشته و حال درباره حضرت مهدى(ع) مطلب نوشتهاند، از افراد زيادى مىتوان نام برد. برخى از آنها كتابى مستقل نگاشته و برخى يك فصل يا چند فصل اثر خود را به آن اختصاص دادهاند. اين دسته از عالمان اسلامى در برابر منكران بيشتر به ادله نقلى تكيه كرده و صحت احاديث مهدى را از طريق اهل سنت و شيعه، اثبات نمودهاند و همچنين تعدد طرق روايت و كثرت راويان از صحابه و تابعين و تابعين تابعين را يادآور شدهاند. از جمله عبدالمحسن عبّاد در پژوهش خود در مجله الجامعة الاسلامية كه در مدينه منتشر مىشود. وى بيش از ده تن از مؤلفان بزرگ اهل سنت را در اين فرضيه بر مىشمارد. او از حافظ [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]] ، سيوطى، حافظ [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، على متقى هندى، صاحب كنز العمّال، ابن حجر مكى در كتاب القول فى المختصر فى علامات المهدى المنتظر، مرعى بن يوسف حنبلى در اثر فوائد الفكر فى ظهور المهدى المنتظر، قاضى محمد بن على شوكانى در اثر التوضيح فى تواتر ماجاء فى المهدى المنتظر و الدجال و المسيح نام مىبرد. و از كتب شيعيان مىتوان از؛ منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر آیتالله [[صافی گلپایگانی، لطفالله|صافى گلپايگانى]] و الزام النّاصب فى اثبات الحجة الغائب شيخ على يزدى حائرى نام برد. | در مورد اول اين گونه استدلال مىكند كه روش اسلام، روشى متكى بر عقل، منطق و فطرت است و از لوازم مهم آن ضرورت ايمان به غيبت است. ايمان به ملائكه، جن، عذاب قبر، نكير و منكر، برزخ و ديگر مسائلى كه در قرآن هست يا پيامبر اكرم(ص)، بيان فرموده و يا افراد موثق و امين نقل كردهاند. همگى از اين قبيل هستند. و از آن جا كه جريان حضرت مهدى(ع) به همين انكار تصديق به غيب مربوط مىشود، از اين رو منكران اعتقاد به مهدى(ع) براى گريز از اصل ايمان به غيب و دور كردن خودشان از پيامد اين باور به ايجاد شك و ترديد در صحت اخبار مربو به آن و تضعيف اسناد آن مىپردازند. همان روشى كه [[ابن خلدون]] در فصل 52 تاريخ خود كه درباره فاطميان است، در پيش گرفته است و همچنين على حسين السائح از كشور ليبى كه از وى پيروى نموده است و مىتوان از عدهاى كه پرچمدار انديشه باطل انكار ولادت مبارك آن حضرت شدهاند، نيز نام برد. در مورد روش دوم (روش موافقان) مىنويسد: كسانى كه در گذشته و حال درباره حضرت مهدى(ع) مطلب نوشتهاند، از افراد زيادى مىتوان نام برد. برخى از آنها كتابى مستقل نگاشته و برخى يك فصل يا چند فصل اثر خود را به آن اختصاص دادهاند. اين دسته از عالمان اسلامى در برابر منكران بيشتر به ادله نقلى تكيه كرده و صحت احاديث مهدى را از طريق اهل سنت و شيعه، اثبات نمودهاند و همچنين تعدد طرق روايت و كثرت راويان از صحابه و تابعين و تابعين تابعين را يادآور شدهاند. از جمله عبدالمحسن عبّاد در پژوهش خود در مجله الجامعة الاسلامية كه در مدينه منتشر مىشود. وى بيش از ده تن از مؤلفان بزرگ اهل سنت را در اين فرضيه بر مىشمارد. او از حافظ [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]]، سيوطى، حافظ [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، على متقى هندى، صاحب كنز العمّال، ابن حجر مكى در كتاب القول فى المختصر فى علامات المهدى المنتظر، مرعى بن يوسف حنبلى در اثر فوائد الفكر فى ظهور المهدى المنتظر، قاضى محمد بن على شوكانى در اثر التوضيح فى تواتر ماجاء فى المهدى المنتظر و الدجال و المسيح نام مىبرد. و از كتب شيعيان مىتوان از؛ منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر آیتالله [[صافی گلپایگانی، لطفالله|صافى گلپايگانى]] و الزام النّاصب فى اثبات الحجة الغائب شيخ على يزدى حائرى نام برد. | ||
محقق در رابطه با روش دوم كه روش عقلى است، مىگويد: [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] در بررسى مساله امام مهدى(ع) ابتدا اشكالات و سوالاتى را كه در اين زمنيه وارد شده است را مطرح، سپس با تكيه به دليل عقلى و دادههاى دانش و تمدن كنونى به بررسى عميق و دقيق آن مىپردازد. [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] مىگويد، مهدويّت در ديدگاه اسلام يك آرزو و خيال نيست كه احساسات را به بازى بگيرد و آرم بخشى براى دردها و رنجهاى روحى مسلمانان باشد، بلكه امام عصر(ع)، انسانى معيّن و زنده است كه با مردم زندگى مىكند و در درد و رنج ايشان شريك است و خود نيز همانند مردم، منتظر روز موعود است و [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] نام اين را دليل علمى مىگذارد. او اين دليل را براى اثبات وجود تاريخى امام مهدى(ع) بازگو مىكند. اين دليل همان گونه كه [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] مىنويسد: از يك تجربه واقعى مايه مىگيرد. تجربهاى كه دستهاى از مردم مدت هفتاد سال تقريبا با آن زندگى كردهاند؛ يعنى زمان غيبت صغرى، وى در اين جا نگرشى از غيبت به دست مىدهد و مبانى آن را بيان مىكند. وى نقش امام مهدى(ع) و نقش سفيران چهارگانه را توضيح مىدهد كه اين مسائل نشان دهنده وجود حتمى آن شخصيت مىباشد. بعد از ذكر اين شواهد قوى، متوجه استقراء و نظريه احتمال مىشوند تا مساله را تبيين و محكم نمايند. | محقق در رابطه با روش دوم كه روش عقلى است، مىگويد: [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] در بررسى مساله امام مهدى(ع) ابتدا اشكالات و سوالاتى را كه در اين زمنيه وارد شده است را مطرح، سپس با تكيه به دليل عقلى و دادههاى دانش و تمدن كنونى به بررسى عميق و دقيق آن مىپردازد. [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] مىگويد، مهدويّت در ديدگاه اسلام يك آرزو و خيال نيست كه احساسات را به بازى بگيرد و آرم بخشى براى دردها و رنجهاى روحى مسلمانان باشد، بلكه امام عصر(ع)، انسانى معيّن و زنده است كه با مردم زندگى مىكند و در درد و رنج ايشان شريك است و خود نيز همانند مردم، منتظر روز موعود است و [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] نام اين را دليل علمى مىگذارد. او اين دليل را براى اثبات وجود تاريخى امام مهدى(ع) بازگو مىكند. اين دليل همان گونه كه [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]] مىنويسد: از يك تجربه واقعى مايه مىگيرد. تجربهاى كه دستهاى از مردم مدت هفتاد سال تقريبا با آن زندگى كردهاند؛ يعنى زمان غيبت صغرى، وى در اين جا نگرشى از غيبت به دست مىدهد و مبانى آن را بيان مىكند. وى نقش امام مهدى(ع) و نقش سفيران چهارگانه را توضيح مىدهد كه اين مسائل نشان دهنده وجود حتمى آن شخصيت مىباشد. بعد از ذكر اين شواهد قوى، متوجه استقراء و نظريه احتمال مىشوند تا مساله را تبيين و محكم نمايند. |
ویرایش