۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نویسنده در معرفی میرزا علیمحمد باب، از وضعیت سیاسی آن زمان، زندگی او در تجارتخانه داییاش در بوشهر، شاگردی سید کاظم رشتی که بزرگ شیخیان و خود، شاگرد شیخ علی احسایی بود و ریاضتهای باب در آن زمان سخن میگوید. همچنین ذکر میکند که سفارت روسیه در تهران در دوره قاجار، با باب برای به قدرت رساندن او دست داشت. همچنین از زرینتاج، دختر ملا صالح برغانی قزوینی که بابیون به او لقب طاهره و قرةالعین داده بودند، بهعنوان یکی از شخصیتهای مؤثر و زبانآور نام میبرد که کشف حجاب کرد و قائل به انقضای حکم حجاب شد.<ref>ر.ک: همان، ص32-29</ref>استعفای باب از امام زمانی در پی زندانی شدن او در قلعه جهریق، اختلاف میرزا حسینعلی نوری و میرزا یحیی معروف به صبح ازل بر سر جانشینی باب پس از مرگ علیمحمد شیرازی، تبعید آنها به قبرس و عکا، اختلاف میان بابیان (که گروهی خود را بابی و گروهی ازلی خواندند) و جانشینی عباس افندی از میرزا حسینعلی نوری پس از مرگ وی، از دیگر مباحثی است که نویسنده از آنها یاد میکند.<ref>ر.ک: همان، ص37-36</ref> | نویسنده در معرفی میرزا علیمحمد باب، از وضعیت سیاسی آن زمان، زندگی او در تجارتخانه داییاش در بوشهر، شاگردی سید کاظم رشتی که بزرگ شیخیان و خود، شاگرد شیخ علی احسایی بود و ریاضتهای باب در آن زمان سخن میگوید. همچنین ذکر میکند که سفارت روسیه در تهران در دوره قاجار، با باب برای به قدرت رساندن او دست داشت. همچنین از زرینتاج، دختر ملا صالح برغانی قزوینی که بابیون به او لقب طاهره و قرةالعین داده بودند، بهعنوان یکی از شخصیتهای مؤثر و زبانآور نام میبرد که کشف حجاب کرد و قائل به انقضای حکم حجاب شد.<ref>ر.ک: همان، ص32-29</ref>استعفای باب از امام زمانی در پی زندانی شدن او در قلعه جهریق، اختلاف میرزا حسینعلی نوری و میرزا یحیی معروف به صبح ازل بر سر جانشینی باب پس از مرگ علیمحمد شیرازی، تبعید آنها به قبرس و عکا، اختلاف میان بابیان (که گروهی خود را بابی و گروهی ازلی خواندند) و جانشینی عباس افندی از میرزا حسینعلی نوری پس از مرگ وی، از دیگر مباحثی است که نویسنده از آنها یاد میکند.<ref>ر.ک: همان، ص37-36</ref> | ||
مؤلف در ادامه، به مواردی از بیسوادیهای بهاءالله اشاره میکند و متعجبانه میپرسد: چنین موجودی چگونه میتواند خدا باشد.<ref>ر.ک: همان، ص55-51</ref>وی با استناد به مطالب کتابهای خودِ بابیان و بهائیان، اعتقادات آنان را به نقد میکشد. او مینویسد: خداوند در نگاه باب و بهاء موجودی است موهوم، خیالی و مخلوقی محدود و ضعیف که حتی گاهی زندانی میشود. باب و بهاء میپندارند خودشان خدا هستند.<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>وی مینویسد: باب در ادعای نبوتش کتابی آورد که اسم آن «البيان» است. او نتوانست آن را تکمیل کند و این کار را به عهده یحیی (صبح ازل) گذاشت. اما پس از وی، بهاءالله ادعای نبوت نمود، بیآنکه به وصیت سلف خویش (باب) اعتنایی نماید. وی علیه برادر خویش (یحیی) جنگید و سرانجام او را مسموم کرد و به قتل رساند | مؤلف در ادامه، به مواردی از بیسوادیهای بهاءالله اشاره میکند و متعجبانه میپرسد: چنین موجودی چگونه میتواند خدا باشد.<ref>ر.ک: همان، ص55-51</ref>وی با استناد به مطالب کتابهای خودِ بابیان و بهائیان، اعتقادات آنان را به نقد میکشد. او مینویسد: خداوند در نگاه باب و بهاء موجودی است موهوم، خیالی و مخلوقی محدود و ضعیف که حتی گاهی زندانی میشود. باب و بهاء میپندارند خودشان خدا هستند.<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>وی مینویسد: باب در ادعای نبوتش کتابی آورد که اسم آن «البيان» است. او نتوانست آن را تکمیل کند و این کار را به عهده یحیی (صبح ازل) گذاشت. اما پس از وی، بهاءالله ادعای نبوت نمود، بیآنکه به وصیت سلف خویش (باب) اعتنایی نماید. وی علیه برادر خویش (یحیی) جنگید و سرانجام او را مسموم کرد و به قتل رساند.<ref>ر.ک: همان، ص60</ref> | ||
مؤلف در ذیل عنوانی دیگر از خاتمیت پیامبر(ص) سخن میگوید و برای اثبات این مدعا از قرآن و روایات کمک میگیرد.<ref>ر.ک: همان، ص72-61</ref> | مؤلف در ذیل عنوانی دیگر از خاتمیت پیامبر(ص) سخن میگوید و برای اثبات این مدعا از قرآن و روایات کمک میگیرد.<ref>ر.ک: همان، ص72-61</ref> |
ویرایش