۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
#همچنين مصحح به پديده تكرار در آثار [[سيوطى]] اشاره كرده و نوشته است: كسى كه آثار [[سيوطى]] در يك علم را مطالعه كند اين ويژگى را در آن مىيابد كه مطالب تكرار شده است؛ همانطوركه سخاوى معاصر و رقيب [[سيوطى]] اين نكته را يادآور شده است. او افزوده است وقتى به كتاب اكليل مراجعه كردم و دو مقدمهاش را خواندم ديدم كه اين دو مقدمه آشنا هستند و وقتى به كتاب «الإتقان» و «معترك الأقران» مراجعه كردم، آن دو مقدمه را بهطور كامل در آنجا يافتم، همراه با اندك افزودههايى... پس اگر ما مطالب علمى «الإكليل» را بر كتاب «[[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدر المنثور]]» و «لباب النقول» و «تفسير الجلالين» - كه [[سيوطى]] مصنّف بخش اولش است - عرضه كنيم براى ما روشن مىشود كه بيشتر استنباطات او در اين كتابها يكسان است و تكرار شده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/8|همان، ص8]]</ref> | #همچنين مصحح به پديده تكرار در آثار [[سيوطى]] اشاره كرده و نوشته است: كسى كه آثار [[سيوطى]] در يك علم را مطالعه كند اين ويژگى را در آن مىيابد كه مطالب تكرار شده است؛ همانطوركه سخاوى معاصر و رقيب [[سيوطى]] اين نكته را يادآور شده است. او افزوده است وقتى به كتاب اكليل مراجعه كردم و دو مقدمهاش را خواندم ديدم كه اين دو مقدمه آشنا هستند و وقتى به كتاب «الإتقان» و «معترك الأقران» مراجعه كردم، آن دو مقدمه را بهطور كامل در آنجا يافتم، همراه با اندك افزودههايى... پس اگر ما مطالب علمى «الإكليل» را بر كتاب «[[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدر المنثور]]» و «لباب النقول» و «تفسير الجلالين» - كه [[سيوطى]] مصنّف بخش اولش است - عرضه كنيم براى ما روشن مىشود كه بيشتر استنباطات او در اين كتابها يكسان است و تكرار شده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/8|همان، ص8]]</ref> | ||
#نويسنده در مقدمهاش يادآور شده عزم كردم كه كتابى تأليف كنم كه اهدافش پاك و روشهايش آشكار باشد و در آن هرچه را كه از قرآن استنباط يا با آن استدلال مىكنم، از مسائل فقهى يا اصولى و اعتقادى و... بياورم؛ همراه با تفسير آيه با ذكر گويندهاش، از صحابه و تابعيان و با استخراج از كتاب نقلكنندهاش، از پيشوايان معتبر؛ تا دستت با اين كتاب پُر شود و هرگز به خاطر كمى حجمش آن را كوچك مشمار كه هركس با قلب سليم به آن بنگرد، برايش ارزش علمى آن روشن مىشود و آن را «الإكليل في استنباط التنزيل» ناميدم.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/20|مقدمه كتاب، ص20]]</ref> | #نويسنده در مقدمهاش يادآور شده عزم كردم كه كتابى تأليف كنم كه اهدافش پاك و روشهايش آشكار باشد و در آن هرچه را كه از قرآن استنباط يا با آن استدلال مىكنم، از مسائل فقهى يا اصولى و اعتقادى و... بياورم؛ همراه با تفسير آيه با ذكر گويندهاش، از صحابه و تابعيان و با استخراج از كتاب نقلكنندهاش، از پيشوايان معتبر؛ تا دستت با اين كتاب پُر شود و هرگز به خاطر كمى حجمش آن را كوچك مشمار كه هركس با قلب سليم به آن بنگرد، برايش ارزش علمى آن روشن مىشود و آن را «الإكليل في استنباط التنزيل» ناميدم.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/20|مقدمه كتاب، ص20]]</ref> | ||
#نويسنده مفسر، در تفسير سوره حمد از جمله اينگونه توضيح داده است: قول خداى تعالى ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» '''، در آن اثبات صانع و حدوث عالم است و كسى كه معتقد است آن بليغترين صيغه حمد است، به اين نكته استدلال كرده است كه سوره حمد با اين جمله شروع شده است؛ برخلاف كسى كه بر آن است كه جمله فعليه بليغتر است. بلقينى گفته است: روشنترين صيغه حمد، عبارت است از: ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» '''؛ چون آغازگر كتاب خداى تعالى است و پايانبخش سخن بهشتيان | #نويسنده مفسر، در تفسير سوره حمد از جمله اينگونه توضيح داده است: قول خداى تعالى ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» '''، در آن اثبات صانع و حدوث عالم است و كسى كه معتقد است آن بليغترين صيغه حمد است، به اين نكته استدلال كرده است كه سوره حمد با اين جمله شروع شده است؛ برخلاف كسى كه بر آن است كه جمله فعليه بليغتر است. بلقينى گفته است: روشنترين صيغه حمد، عبارت است از: ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» '''؛ چون آغازگر كتاب خداى تعالى است و پايانبخش سخن بهشتيان.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/25|ر.ك: متن كتاب، ص25]]</ref> | ||
#نويسنده در مورد اين آيه ''' «قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ» '''.<ref>يوسف: 55</ref>، چنين نوشته: با اين آيه استدلال شده بر جواز طلب ولايت مانند قضاء و... براى كسى كه به خودش اطمينان دارد كه مىتواند حقّ آن را بهجا آورد و مصلحت را رعايت كند و متولى هر كارى بايد آگاه به آن و باهوش باشد و همچنين با اين آيه بر جواز پذيرش ولايت از جانب كافر و ظالم استدلال شده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/155|ر.ك: همان، ص155]]</ref> | #نويسنده در مورد اين آيه ''' «قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ» '''.<ref>يوسف: 55</ref>، چنين نوشته: با اين آيه استدلال شده بر جواز طلب ولايت مانند قضاء و... براى كسى كه به خودش اطمينان دارد كه مىتواند حقّ آن را بهجا آورد و مصلحت را رعايت كند و متولى هر كارى بايد آگاه به آن و باهوش باشد و همچنين با اين آيه بر جواز پذيرش ولايت از جانب كافر و ظالم استدلال شده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/155|ر.ك: همان، ص155]]</ref> | ||
#نويسنده در مورد اين آيه ''' «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» '''.<ref>يوسف: 101</ref>، اينگونه نوشته: كسى كه تمنا و آرزو كردن مرگ را مكروه نمىداند، با اين آيه استدلال كرده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/156|همان، ص156]]</ref> | #نويسنده در مورد اين آيه ''' «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» '''.<ref>يوسف: 101</ref>، اينگونه نوشته: كسى كه تمنا و آرزو كردن مرگ را مكروه نمىداند، با اين آيه استدلال كرده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20356/1/156|همان، ص156]]</ref> |
ویرایش