۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
== معرفی اجمالی == | == معرفی اجمالی == | ||
'''الفتح الربانی و الفیض الرحمانی'''، تألیف عبدالقادر جیلانی (561-470ق)، با تحقیق احمد عبدالرحیم سایح و توفیق علی وهبه، کتابی است شامل تعدادی از مجالس وعظ نویسنده که در فاصله سالهای 545 و 546 ایراد کرده است | '''الفتح الربانی و الفیض الرحمانی'''، تألیف عبدالقادر جیلانی (561-470ق)، با تحقیق احمد عبدالرحیم سایح و توفیق علی وهبه، کتابی است شامل تعدادی از مجالس وعظ نویسنده که در فاصله سالهای 545 و 546 ایراد کرده است.<ref>ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص372</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه، به موضوع کتاب و انتساب آن به نویسنده، اشاره شده است | در مقدمه، به موضوع کتاب و انتساب آن به نویسنده، اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص5-7</ref> | ||
مواعظ کتاب، در موضوعات مختلف و گوناگونی عرضه شده که از جمله آنها، عبارتند از: عدم اعتراض بر خدا؛ فقر؛ توبه؛ خیرخواهی برای برادر دینی؛ صبر؛ ابتلای مؤمن؛ عدم تکلف؛ معرفت خدای عز و جل؛ نهی از نفاق؛ عمل به قرآن؛ جهاد با نفس و هوی و شیطان؛ قول بدون عمل؛ خروج حب دنیا از قلب؛ زهد در دنیا؛ نهی از کذب؛ اعتراف به نعمتهای الهی؛ غضب محمود و مذموم؛ ادای اوامر و اجتناب از نواهی؛ رؤیت خدا در قیامت؛ نهی از کبر؛ تفقه در دین؛ اخلاص در عمل؛ حب اولیای الهی و صالحین؛ تقوی؛ نفس اماره؛ عمل صالح؛ رضا به قضای الهی؛ صدق؛ خواطر انسان؛ توحید و... | مواعظ کتاب، در موضوعات مختلف و گوناگونی عرضه شده که از جمله آنها، عبارتند از: عدم اعتراض بر خدا؛ فقر؛ توبه؛ خیرخواهی برای برادر دینی؛ صبر؛ ابتلای مؤمن؛ عدم تکلف؛ معرفت خدای عز و جل؛ نهی از نفاق؛ عمل به قرآن؛ جهاد با نفس و هوی و شیطان؛ قول بدون عمل؛ خروج حب دنیا از قلب؛ زهد در دنیا؛ نهی از کذب؛ اعتراف به نعمتهای الهی؛ غضب محمود و مذموم؛ ادای اوامر و اجتناب از نواهی؛ رؤیت خدا در قیامت؛ نهی از کبر؛ تفقه در دین؛ اخلاص در عمل؛ حب اولیای الهی و صالحین؛ تقوی؛ نفس اماره؛ عمل صالح؛ رضا به قضای الهی؛ صدق؛ خواطر انسان؛ توحید و... | ||
خطابهها و مواعظی که در این کتاب جمع شده، بهترین قطعات عرفانی اسلامی است که در آنها، از لزوم محبت به کاینات و ترجیح نفوس دیگر بر نفس خویش، یعنی ایثار، سخن رفته است. صوفی کامل هرگز ترسی از آتش دوزخ ندارد. او در پی وصال است. صوفی کامل همه چیز را از خدا میبیند. بهشت و دوزخ به چشم او یکی است. آنچه میخواهد وصال دوست است. اما نویسنده بااینکه صوفی کاملی است و ادعا میکند که همه پردههای ظاهری از برابر چشمان او برداشته شده و او را بینایی کامل عطا گشته است، باز حفظ ظاهر را به مراد دل عوام سخن میگوید. او میکوشد که درهای دوزخ را به روی مسلمانان ببندد و به بهشتشان رهبری کند. وی در مواعظ خود، لغات و اصطلاحات علمی - عرفانی کم به کار میبرد، با همه اینها، یکی از مستمعان دایمی شیخ گفته که چیزی از مواعظ او نفهمیده است | خطابهها و مواعظی که در این کتاب جمع شده، بهترین قطعات عرفانی اسلامی است که در آنها، از لزوم محبت به کاینات و ترجیح نفوس دیگر بر نفس خویش، یعنی ایثار، سخن رفته است. صوفی کامل هرگز ترسی از آتش دوزخ ندارد. او در پی وصال است. صوفی کامل همه چیز را از خدا میبیند. بهشت و دوزخ به چشم او یکی است. آنچه میخواهد وصال دوست است. اما نویسنده بااینکه صوفی کاملی است و ادعا میکند که همه پردههای ظاهری از برابر چشمان او برداشته شده و او را بینایی کامل عطا گشته است، باز حفظ ظاهر را به مراد دل عوام سخن میگوید. او میکوشد که درهای دوزخ را به روی مسلمانان ببندد و به بهشتشان رهبری کند. وی در مواعظ خود، لغات و اصطلاحات علمی - عرفانی کم به کار میبرد، با همه اینها، یکی از مستمعان دایمی شیخ گفته که چیزی از مواعظ او نفهمیده است.<ref>ر.ک: عیوضی، رشید، 1352، ص379</ref> | ||
نویسنده بااینکه از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری میکند، ولی به هیچ وجه از تعلیم مقدمات تصوف روی گردان نیست. او میکوشد بفهماند که زخارف دنیایی، میان عاشق و معشوق - که جز خدا نیست - حجابیبیش نیست. انسان باید بکوشد تا این ححاب از میان برداشته شود. او مردم را به نیکی و احسان میخواند، ولو این احسان موجب ضرر ظاهری آنان باشد. او در عین فروتنی و تواضع، خود را محکی برای شناسایی خلق الله معرفی میکند و منظورش این است که او میتواند اشخاص مستعد را از غیر مستعد تشخیص دهد. اما گاهی ادعاهای بزرگی میکند و عبارات غیر متعارف بر زبان میآورد؛ مثلا میگوید که من مافوق عقول مردم هستم و هفتاد باب از علم لدنی به روی من گشاده شده که وسعت هریک از آن بابها به قدر مابین زمین و آسمان است؛ یا میگوید که کره ارض را به من مسلم داشتند، اینک مشرق و غرب و بر و بحر و جبال و صحاری و تمامی اقطار آن، مرا به قطبیت خطاب میکنند. به هرصورت وی بااینکه یکی از اقطاب بزرگ زمان خویش بود، ولی نظر تازه ای در تصوف نداشته است | نویسنده بااینکه از آوردن اصطلاحات عرفانی خودداری میکند، ولی به هیچ وجه از تعلیم مقدمات تصوف روی گردان نیست. او میکوشد بفهماند که زخارف دنیایی، میان عاشق و معشوق - که جز خدا نیست - حجابیبیش نیست. انسان باید بکوشد تا این ححاب از میان برداشته شود. او مردم را به نیکی و احسان میخواند، ولو این احسان موجب ضرر ظاهری آنان باشد. او در عین فروتنی و تواضع، خود را محکی برای شناسایی خلق الله معرفی میکند و منظورش این است که او میتواند اشخاص مستعد را از غیر مستعد تشخیص دهد. اما گاهی ادعاهای بزرگی میکند و عبارات غیر متعارف بر زبان میآورد؛ مثلا میگوید که من مافوق عقول مردم هستم و هفتاد باب از علم لدنی به روی من گشاده شده که وسعت هریک از آن بابها به قدر مابین زمین و آسمان است؛ یا میگوید که کره ارض را به من مسلم داشتند، اینک مشرق و غرب و بر و بحر و جبال و صحاری و تمامی اقطار آن، مرا به قطبیت خطاب میکنند. به هرصورت وی بااینکه یکی از اقطاب بزرگ زمان خویش بود، ولی نظر تازه ای در تصوف نداشته است.<ref>ر.ک: همان، ص379-380</ref> | ||
در انتهای کتاب، به حالات شیخ در زمان وفات و وصایای وی به فرزندان سخن رفته است | در انتهای کتاب، به حالات شیخ در زمان وفات و وصایای وی به فرزندان سخن رفته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص374-375</ref> | ||
== وضعیت کتاب == | == وضعیت کتاب == | ||
فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده است. | فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده است. | ||
در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است | در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است.<ref>ر.ک: پاورقی، ص08</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش