۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
فصل اول، مشتمل بر بيان علل و انگيزهها در شكلگيرى انقلاب اسلامى: انگيزه دينى، انگيزه سياسى، انگيزه اقتصادى و اجتماعى، مرورى بر تلاش و فعاليتهاى سيد جمال الدين اسدآبادى، قضيه تنباكو و رهبرى روحانيت شيعه، اوضاع نابسامان ايران در قرن اخير و بسته شدن معاهدات و قراردادهاى ذلتبار و اسارتآور بهوسيله قاجاريه و دودمان ننگين پهلوى، مسئله كاپيتالاسيون، كودتاى 1299 و روى كار آمدن رضاخان ميرپنج، قضيه نفت و ملى شدن آن، كودتاى 28 مرداد 1332 و بازگشت محمدرضاى خائن، قضيه انجمنهاى ايالتى و ولايتى در 1341 و شروع مبارزات [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) عليه رژيم، كشتار 15 خرداد، زندانى شدن امام و قضيه تبعيد امام به تركيه است.<ref>همان، صفحه آخر</ref> | فصل اول، مشتمل بر بيان علل و انگيزهها در شكلگيرى انقلاب اسلامى: انگيزه دينى، انگيزه سياسى، انگيزه اقتصادى و اجتماعى، مرورى بر تلاش و فعاليتهاى سيد جمال الدين اسدآبادى، قضيه تنباكو و رهبرى روحانيت شيعه، اوضاع نابسامان ايران در قرن اخير و بسته شدن معاهدات و قراردادهاى ذلتبار و اسارتآور بهوسيله قاجاريه و دودمان ننگين پهلوى، مسئله كاپيتالاسيون، كودتاى 1299 و روى كار آمدن رضاخان ميرپنج، قضيه نفت و ملى شدن آن، كودتاى 28 مرداد 1332 و بازگشت محمدرضاى خائن، قضيه انجمنهاى ايالتى و ولايتى در 1341 و شروع مبارزات [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) عليه رژيم، كشتار 15 خرداد، زندانى شدن امام و قضيه تبعيد امام به تركيه است.<ref>همان، صفحه آخر</ref> | ||
نويسنده در ابتداى اين فصل، عنوان كتاب را اينگونه توضيح مىدهد: «منظور از ريشههاى انقلاب، علل و انگيزههايى است كه باعث به حركت درآمدن مردم گرديد و آنها را به طغيان و عصيان عليه حاكميت موجود وادار كرد تا انقلاب، محقق و پيروز گرديد» | نويسنده در ابتداى اين فصل، عنوان كتاب را اينگونه توضيح مىدهد: «منظور از ريشههاى انقلاب، علل و انگيزههايى است كه باعث به حركت درآمدن مردم گرديد و آنها را به طغيان و عصيان عليه حاكميت موجود وادار كرد تا انقلاب، محقق و پيروز گرديد» .<ref>متن كتاب، ص67</ref> | ||
وى معتقد است كه در رأس همه انگيزهها، بهخطرافتادن دين و مبانى احكام دين مردم بود كه بر اثر جريحهدار شدن عواطف دينى و احساس خطر جدى مردم بر دين و حاكميت دينى، مردم را به طغيان و عصيان واداشت.<ref>همان، ص68</ref> | وى معتقد است كه در رأس همه انگيزهها، بهخطرافتادن دين و مبانى احكام دين مردم بود كه بر اثر جريحهدار شدن عواطف دينى و احساس خطر جدى مردم بر دين و حاكميت دينى، مردم را به طغيان و عصيان واداشت.<ref>همان، ص68</ref> |
ویرایش