۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در مقدمه محقق به معنا و تاریخچه شیعه، اهمیت پرداختن به موضوع مورد بحث کتاب، مقایسه این کتاب با دیگر کتب همنام و همموضوع و بیان مزایای این کتاب، زندگینامه مؤلف و روش تحقیق اشاره شده است. | در مقدمه محقق به معنا و تاریخچه شیعه، اهمیت پرداختن به موضوع مورد بحث کتاب، مقایسه این کتاب با دیگر کتب همنام و همموضوع و بیان مزایای این کتاب، زندگینامه مؤلف و روش تحقیق اشاره شده است. | ||
مؤلف در مقدمه به اهمیت موضوع کتاب و دلیل نامگذاری آن به اربعین اشاره کرده است و میگوید: برترین چیزی که باعث قرب به خداوند متعال میشود بعد از شناخت خداوند و پیامبرش، شناخت ائمه دوازدهگانه است؛ بنابراین معرفت و شناخت آنها مهمترین اصل از اصول دین بشمار میرود و چون این کتاب مشتمل بر چهل دلیل بر امامت ائمه دوازدهگانه بعد از پیامبر است، بنابراین کتاب را به نام «الأربعين في إمامة الأئمة الطاهرين» نامگذاری کردم | مؤلف در مقدمه به اهمیت موضوع کتاب و دلیل نامگذاری آن به اربعین اشاره کرده است و میگوید: برترین چیزی که باعث قرب به خداوند متعال میشود بعد از شناخت خداوند و پیامبرش، شناخت ائمه دوازدهگانه است؛ بنابراین معرفت و شناخت آنها مهمترین اصل از اصول دین بشمار میرود و چون این کتاب مشتمل بر چهل دلیل بر امامت ائمه دوازدهگانه بعد از پیامبر است، بنابراین کتاب را به نام «الأربعين في إمامة الأئمة الطاهرين» نامگذاری کردم.<ref>ر.ک، مقدمه مؤلف، ص31</ref> | ||
کتاب دربردارنده متون و جملاتی از منابع اهل سنت درباره امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است. در لابهلای این متون شبهاتی نیز مطرح شده که مؤلف به آنها پاسخ داده است. | کتاب دربردارنده متون و جملاتی از منابع اهل سنت درباره امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است. در لابهلای این متون شبهاتی نیز مطرح شده که مؤلف به آنها پاسخ داده است. | ||
برخی از اهل سنت درباره فضائل [[امام على(ع)]] لب به سخن گشوده و برخی از فضائل آن حضرت را در کتب خود بازگو نمودهاند. در این بین کسانی چون ابن عبدالبر گفته است که ما از حصر فضائل آن حضرت عاجز هستیم | برخی از اهل سنت درباره فضائل [[امام على(ع)]] لب به سخن گشوده و برخی از فضائل آن حضرت را در کتب خود بازگو نمودهاند. در این بین کسانی چون ابن عبدالبر گفته است که ما از حصر فضائل آن حضرت عاجز هستیم.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص32</ref>و برخی دیگر از آنها چون ابن جریر، ابن شاهین، ابن شیبه، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و بسیاری دیگر، فضائل آن حضرت را در یک یا چند جلد کتاب گردآوری نمودهاند.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>و در این زمینه آن شاعر چه خوب گفته است: | ||
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنی سرانگشت و صفحه بشماری | کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنی سرانگشت و صفحه بشماری.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
در این عرصه، علمای شیعه نیز بیکار ننشسته و فضائل آن حضرت را از منابع اهل سنت استخراج نموده و بهصورت کتاب منتشر نمودهاند؛ کسانی چون [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] که کتاب «العمدة»، [[اربلی، علی بن عیسی|علی بن عیسی اربلی]] کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة في معرفة الأئمة]] » و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] کتاب «الألفين»، «نهج الحق و كشف الصدق» و «منهاج الكرامة» را نگاشته است | در این عرصه، علمای شیعه نیز بیکار ننشسته و فضائل آن حضرت را از منابع اهل سنت استخراج نموده و بهصورت کتاب منتشر نمودهاند؛ کسانی چون [[ابن بطریق، یحیی بن حسن|ابن بطریق]] که کتاب «العمدة»، [[اربلی، علی بن عیسی|علی بن عیسی اربلی]] کتاب «[[كشف الغمة في معرفة الأئمة (اربلی)|كشف الغمة في معرفة الأئمة]] » و [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] کتاب «الألفين»، «نهج الحق و كشف الصدق» و «منهاج الكرامة» را نگاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص34 و 35</ref> | ||
اولین دسته از روایاتی که مؤلف درباره حقانیت [[امام على(ع)]] مطرح میکند، روایاتی است که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را وصی رسول خدا و خلیفه او معرفی نموده است. ایشان با رجوع به کتب اهل سنت، همچون [[فضائل الصحابة]] [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]، کامل [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، إحقاق الحق، المناقب ابن مغزلی، مستدرک حاکم، شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید و... تفسیر و شأن نزول آیاتی را که درباره خلافت بلافصل [[امام على(ع)]] نقل شده، استخراج نموده و بهصورت مستند نقل نموده و در پایان میگوید: چطور ممکن است که پیامبر(ص) از دنیا رفته باشد و برای خود وصی و خلیفه انتخاب نکرده باشد؟! او همان کسی است که وقتی برای غزوه و جنگی از مدینه خارج میشد، برای خود در مدینه جانشین تعیین مینمود؛ حال چگونه است که او برای بعد از خود اهمال کرده و وصیای انتخاب نکرده است، درحالیکه خداوند به او فرموده است: «فبهداهم اقتده» (انعام: 90) و ما بهیقین میدانیم که پیامران بدون وصی و تعیین جانشین از این دنیا به سرای باقی عزیمت نمیکردند؛ پس طبق این آیه شریفه واجب است که پیامبر اسلام به انبیای قبل تاسی جسته، وصی و جانشین خود را تعیین نماید | اولین دسته از روایاتی که مؤلف درباره حقانیت [[امام على(ع)]] مطرح میکند، روایاتی است که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] را وصی رسول خدا و خلیفه او معرفی نموده است. ایشان با رجوع به کتب اهل سنت، همچون [[فضائل الصحابة]] [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاریخ طبری]]، کامل [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثیر]]، [[الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف|الطرائف]]، إحقاق الحق، المناقب ابن مغزلی، مستدرک حاکم، شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید و... تفسیر و شأن نزول آیاتی را که درباره خلافت بلافصل [[امام على(ع)]] نقل شده، استخراج نموده و بهصورت مستند نقل نموده و در پایان میگوید: چطور ممکن است که پیامبر(ص) از دنیا رفته باشد و برای خود وصی و خلیفه انتخاب نکرده باشد؟! او همان کسی است که وقتی برای غزوه و جنگی از مدینه خارج میشد، برای خود در مدینه جانشین تعیین مینمود؛ حال چگونه است که او برای بعد از خود اهمال کرده و وصیای انتخاب نکرده است، درحالیکه خداوند به او فرموده است: «فبهداهم اقتده» (انعام: 90) و ما بهیقین میدانیم که پیامران بدون وصی و تعیین جانشین از این دنیا به سرای باقی عزیمت نمیکردند؛ پس طبق این آیه شریفه واجب است که پیامبر اسلام به انبیای قبل تاسی جسته، وصی و جانشین خود را تعیین نماید.<ref>ر.ک: همان، ص72 و 73</ref> | ||
مبحث بعدی، برشمردن روایاتی از پیامبر است که در آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نامیده شده است. مؤلف در این بخش از کتاب، روایات زیادی را در این موضوع آورده است و میگوید: شیعه اجماع دارند بر اینکه پیامبر(ص)، علی(ع) را امیرالمؤمنین خطاب کرده و این نامگذاری به اذن خداوند بوده است | مبحث بعدی، برشمردن روایاتی از پیامبر است که در آنها [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نامیده شده است. مؤلف در این بخش از کتاب، روایات زیادی را در این موضوع آورده است و میگوید: شیعه اجماع دارند بر اینکه پیامبر(ص)، علی(ع) را امیرالمؤمنین خطاب کرده و این نامگذاری به اذن خداوند بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص90</ref> | ||
دسته سوم اشاره به روایاتی دارد که در متن یا مضمون آنها «علي مع الحق» میباشد. نویسنده بعد از ذکر روایاتی چند در اینباره میگوید: بر هیچکس پوشیده و مخفی نیست که این روایت: «علي مع الحق و الحق معه»، متواتر است و دلیل روشنی است بر امامت آن حضرت و طاعت از او و بر هیچکس نیز پوشیده نیست که آن حضرت با خلافت خلیفه اول موافق نبوده، لذا بهگونهای ناخوشایند و اکراه از او بیعت گرفتند و اگر در قضایای بیعت، خلافت خلیفه اول حق بوده، سرپیچی [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] از بیعت و اطاعت، روی برگرداندن از حق بوده است، درحالیکه با توجه به روایت پیامبر(ص)، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] با حق است و حق با اوست؛ پس بیعت با خلیفه و خود خلیفه | دسته سوم اشاره به روایاتی دارد که در متن یا مضمون آنها «علي مع الحق» میباشد. نویسنده بعد از ذکر روایاتی چند در اینباره میگوید: بر هیچکس پوشیده و مخفی نیست که این روایت: «علي مع الحق و الحق معه»، متواتر است و دلیل روشنی است بر امامت آن حضرت و طاعت از او و بر هیچکس نیز پوشیده نیست که آن حضرت با خلافت خلیفه اول موافق نبوده، لذا بهگونهای ناخوشایند و اکراه از او بیعت گرفتند و اگر در قضایای بیعت، خلافت خلیفه اول حق بوده، سرپیچی [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] از بیعت و اطاعت، روی برگرداندن از حق بوده است، درحالیکه با توجه به روایت پیامبر(ص)، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] با حق است و حق با اوست؛ پس بیعت با خلیفه و خود خلیفه....<ref>ر.ک: همان، ص98</ref> | ||
مبحث بعدی به روایاتی اختصاص دارد که در آنها پیامبر اکرم(ص)، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را به هارون(ع) برادر و جانشین حضرت موسی(ع) تشبیه میکند. با توجه به روایت مذکور، هر چیزی که برای هارون ثابت است، برای [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نیز ثابت است، بهجز نبوت که در روایت به آن اشاره شده است؛ خلافت از مواردی است که برای هارون ثابت بوده است؛ زیرا خداوند در آیه 142 سوره اعراف میفرماید: «و قال موسی لأخيه هارون اخلفني في قومي» (اعراف: 142) | مبحث بعدی به روایاتی اختصاص دارد که در آنها پیامبر اکرم(ص)، [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] را به هارون(ع) برادر و جانشین حضرت موسی(ع) تشبیه میکند. با توجه به روایت مذکور، هر چیزی که برای هارون ثابت است، برای [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] نیز ثابت است، بهجز نبوت که در روایت به آن اشاره شده است؛ خلافت از مواردی است که برای هارون ثابت بوده است؛ زیرا خداوند در آیه 142 سوره اعراف میفرماید: «و قال موسی لأخيه هارون اخلفني في قومي» (اعراف: 142).<ref>ر.ک: همان، ص104</ref> | ||
دسته پنجم، شامل روایاتی در تفسیر آیه شریفه: «إنما وليكم الله و رسوله و الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون» (مائده: 55) میشود. نویسنده بعد از ذکر روایاتی در این موضوع به شبهه عدم جواز پرداخت زکات در اثنای نماز جواب میدهد | دسته پنجم، شامل روایاتی در تفسیر آیه شریفه: «إنما وليكم الله و رسوله و الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون» (مائده: 55) میشود. نویسنده بعد از ذکر روایاتی در این موضوع به شبهه عدم جواز پرداخت زکات در اثنای نماز جواب میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص108 و 109</ref> | ||
ششمین دسته روایات، به فرمایش پیامبر(ص) در روز غدیر: «من كنت مولاه فعلي مولاه» و یا «من كنت وليه فعلي وليه» اشاره دارد. نویسنده بعد از نقل روایت غدیر از منابع اهل سنت، میگوید: این روایت از حد تواتر نیز تجاوز کرده، بهگونهای که هیچکس نمیتواند در آن شک کند | ششمین دسته روایات، به فرمایش پیامبر(ص) در روز غدیر: «من كنت مولاه فعلي مولاه» و یا «من كنت وليه فعلي وليه» اشاره دارد. نویسنده بعد از نقل روایت غدیر از منابع اهل سنت، میگوید: این روایت از حد تواتر نیز تجاوز کرده، بهگونهای که هیچکس نمیتواند در آن شک کند.<ref>ر.ک: همان، ص122</ref>؛ لکن مغرضان و کسانی که قلبهایشان با حب دنیا و تبعیت از هوای نفس، کر و کور شده است، در این روایت شک کرده و شبهاتی مطرح کردهاند و مؤلف به تکتک آنها پاسخ داده است.<ref>ر.ک: همان، ص122 تا ص130</ref> | ||
بحث بعدی کتاب که یکی از مباحث طولانی آن بشمار میرود اجماع ساختگی برای خلافت ابوبکر است. در این بخش از کتاب به شبهات فراوانی پاسخ داده شده است. در این میان برخی از جوابهای مؤلف به شبهات مذکور، عقلی و بسیاری از آنها نقلی است. در ادامه به دلایل عدم بیعت مسلمانان با [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بعد از وفات پیامبر(ص) اشاره شده است. | بحث بعدی کتاب که یکی از مباحث طولانی آن بشمار میرود اجماع ساختگی برای خلافت ابوبکر است. در این بخش از کتاب به شبهات فراوانی پاسخ داده شده است. در این میان برخی از جوابهای مؤلف به شبهات مذکور، عقلی و بسیاری از آنها نقلی است. در ادامه به دلایل عدم بیعت مسلمانان با [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] بعد از وفات پیامبر(ص) اشاره شده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
جناب آقای [[رجایی، مهدی|مهدی رجایی]] از دو نسخه موجود در کتابخانه آیتالله مرعشی و در کتابخانه امام رضا(ع) در مشهد برای تحقیق این کتاب بهره برده است. ایشان برای نسخه اول رمز «ن» و برای نسخه دوم رمز «ق» را در نظر گرفته است | جناب آقای [[رجایی، مهدی|مهدی رجایی]] از دو نسخه موجود در کتابخانه آیتالله مرعشی و در کتابخانه امام رضا(ع) در مشهد برای تحقیق این کتاب بهره برده است. ایشان برای نسخه اول رمز «ن» و برای نسخه دوم رمز «ق» را در نظر گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص26</ref> | ||
پاورقیها به اختلاف نسخ و ذکر مستندات مطالب کتاب اختصاص یافته است. | پاورقیها به اختلاف نسخ و ذکر مستندات مطالب کتاب اختصاص یافته است. |
ویرایش