پرش به محتوا

اخوان الصفا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۱: خط ۵۱:




کتاب با مقدمه‌اى از دكتر [[طه حسین|طه حسين]] آغاز شده كه در آن به بررسى اوضاع سياسى و فرهنگى قرن چهارم هجرى پرداخته است. وى انحطاط سياسى و شكوفايى و اعتلاى عقلى در ميان مسلمانان قرن چهارم هجرى را دو پديده متناقض مى‌داند كه آثار فراوانى در پى داشته و شايد استوارترين و آشكارترين آنها «رسائل اخوان الصفا» باشد. کتاب مزبور به بهترين و نيرومندترين شكلى اين دو پديده متناقض را به تصوير مى‌كشد؛ از يك سوى، فساد حيات سياسى آن روزگار را تصوير مى‌كند؛ چه، نويسندگان اين رسائل جماعتى بودند كه هنوز هيچ‌يك از آنها را به‌درستى بازنمى‌شناسيم؛ زيرا در پرده كار مى‌كردند و قبل از هر چيز هدفى سياسى داشتند. آنها دشمن نظام سياسى بغداد بودند؛ همان‌طوركه نظام سياسى موجود در قاهره را نيز يارى نمى‌كردند و اخلاصى نسبت به آنها نداشتند. اهداف سياسى آنها افراطى بود. آنها از «غلات شيعه» بودند و شايد از اسماعيليان ....<ref>مقدمه، ص 13</ref>به اعتقاد وى «رسائل اخوان الصفا» شباهت بسيارى به يك دايرةالمعارف فلسفى - علمى دارد كه تمام آنچه يك فرد با فرهنگ آن روزگار مى‌بايست آن را تحصيل نمايد، در آن جمع‌آورى شده است ....<ref>مقدمه، ص 17</ref>
کتاب با مقدمه‌اى از دكتر [[طه حسین|طه حسين]] آغاز شده كه در آن به بررسى اوضاع سياسى و فرهنگى قرن چهارم هجرى پرداخته است. وى انحطاط سياسى و شكوفايى و اعتلاى عقلى در ميان مسلمانان قرن چهارم هجرى را دو پديده متناقض مى‌داند كه آثار فراوانى در پى داشته و شايد استوارترين و آشكارترين آنها «رسائل اخوان الصفا» باشد. کتاب مزبور به بهترين و نيرومندترين شكلى اين دو پديده متناقض را به تصوير مى‌كشد؛ از يك سوى، فساد حيات سياسى آن روزگار را تصوير مى‌كند؛ چه، نويسندگان اين رسائل جماعتى بودند كه هنوز هيچ‌يك از آنها را به‌درستى بازنمى‌شناسيم؛ زيرا در پرده كار مى‌كردند و قبل از هر چيز هدفى سياسى داشتند. آنها دشمن نظام سياسى بغداد بودند؛ همان‌طوركه نظام سياسى موجود در قاهره را نيز يارى نمى‌كردند و اخلاصى نسبت به آنها نداشتند. اهداف سياسى آنها افراطى بود. آنها از «غلات شيعه» بودند و شايد از اسماعيليان.<ref>مقدمه، ص 13</ref>به اعتقاد وى «رسائل اخوان الصفا» شباهت بسيارى به يك دايرةالمعارف فلسفى - علمى دارد كه تمام آنچه يك فرد با فرهنگ آن روزگار مى‌بايست آن را تحصيل نمايد، در آن جمع‌آورى شده است.<ref>مقدمه، ص 17</ref>


رسائل اخوان الصفا مجموعه‌اى است از موضوعات متنوع، اما غير منسجم. پنجاه و دو رساله باقى‌مانده از فرهيختگان ناشناخته اين رسائل را نمى‌توان در يك چارچوب واحد جاى داد. اين جماعت، پيگير موضوع واحدى نبودند و به‌تناسب نياز مخاطب يا شرايط فكرى - اجتماعى زمان، تحليل‌هايى بعضاً ابتكارى و شگفت‌آور در باب موضوعات مختلف از خود به جاى گذاشته‌اند. هدف اصلى اخوان الصفا، چنان‌كه از فحواى كلام ايشان برمى‌آيد، اصلاح فكرى جامعه به‌ويژه در حوزه عقلانيت دينى بوده است و به تعبير برخى از اخوان‌شناسان، اين گروه از زمانه خويش چند قرن پيش‌تر بودند ....<ref>عسكرى، سمانه، ص 4</ref>
رسائل اخوان الصفا مجموعه‌اى است از موضوعات متنوع، اما غير منسجم. پنجاه و دو رساله باقى‌مانده از فرهيختگان ناشناخته اين رسائل را نمى‌توان در يك چارچوب واحد جاى داد. اين جماعت، پيگير موضوع واحدى نبودند و به‌تناسب نياز مخاطب يا شرايط فكرى - اجتماعى زمان، تحليل‌هايى بعضاً ابتكارى و شگفت‌آور در باب موضوعات مختلف از خود به جاى گذاشته‌اند. هدف اصلى اخوان الصفا، چنان‌كه از فحواى كلام ايشان برمى‌آيد، اصلاح فكرى جامعه به‌ويژه در حوزه عقلانيت دينى بوده است و به تعبير برخى از اخوان‌شناسان، اين گروه از زمانه خويش چند قرن پيش‌تر بودند.<ref>عسكرى، سمانه، ص 4</ref>


مطالب بخش‌هاى مختلف کتاب به‌اختصار بدين شرح است:
مطالب بخش‌هاى مختلف کتاب به‌اختصار بدين شرح است:


1. درباره تأسيس اين گروه، در اين امر كه اخوان الصفا در بصره نشئت يافتند ترديدى نداريم، اما بى‌شك به بغداد رفتند و در ديگر شهرها نيز پراكنده شدند. از اخوان الصفا، فقط نام پنج تن را مى‌دانيم كه قفطى آنان را به‌عنوان مؤسسين جمعيت و مؤلفين رسائل نام برده است. نام‌هاى سايرين را نمى‌دانيم؛ فقط بر ما معلوم است كه تعدادشان زياد بوده و جمعيتى سازمان‌يافته بشمار مى‌رفته‌اند ....<ref>متن کتاب، ص 26 و 27</ref>
1. درباره تأسيس اين گروه، در اين امر كه اخوان الصفا در بصره نشئت يافتند ترديدى نداريم، اما بى‌شك به بغداد رفتند و در ديگر شهرها نيز پراكنده شدند. از اخوان الصفا، فقط نام پنج تن را مى‌دانيم كه قفطى آنان را به‌عنوان مؤسسين جمعيت و مؤلفين رسائل نام برده است. نام‌هاى سايرين را نمى‌دانيم؛ فقط بر ما معلوم است كه تعدادشان زياد بوده و جمعيتى سازمان‌يافته بشمار مى‌رفته‌اند.<ref>متن کتاب، ص 26 و 27</ref>


شايد مذهب اخوان الصفا، پيچيده‌ترين چيزى باشد كه فرد محقق، آن را از بطن آرا و عقايدشان به دست مى‌آورد و مهم‌ترين امرى باشد كه به درك حقيقت وجودى آنان نايل مى‌گرداند. اخوان الصفا همچون قرمطيان به علوم دخيله توجه داشتند و قرآن را به رمز تأويل مى‌كردند و به تسامح و ميانه‌روى دعوت مى‌نمودند و جمعيتى سرى براى نيل به هدف خويش تأسيس كردند و همچون اسماعيليان، فلسفه را با دين آميختند و معتقد به وحدت اديان و تعدد شريعت‌ها شدند و در استناد امور به اعداد مبالغه كردند ....<ref>همان، ص 32</ref>نويسنده، معتقد است تعداد رسائل اخوان الصفا 51 عدد بوده و به‌اشتباه يكى از رساله‌ها دو رساله فرض شده است ....<ref>همان، ص 38</ref>رساله‌ها مشتمل بر چهار بخش رياضى (14 رساله)، طبيعى (17 رساله)، بخش عقلى (10 رساله)، بخش قانونى (11 رساله) مى‌باشد ....<ref>همان، ص 39</ref>
شايد مذهب اخوان الصفا، پيچيده‌ترين چيزى باشد كه فرد محقق، آن را از بطن آرا و عقايدشان به دست مى‌آورد و مهم‌ترين امرى باشد كه به درك حقيقت وجودى آنان نايل مى‌گرداند. اخوان الصفا همچون قرمطيان به علوم دخيله توجه داشتند و قرآن را به رمز تأويل مى‌كردند و به تسامح و ميانه‌روى دعوت مى‌نمودند و جمعيتى سرى براى نيل به هدف خويش تأسيس كردند و همچون اسماعيليان، فلسفه را با دين آميختند و معتقد به وحدت اديان و تعدد شريعت‌ها شدند و در استناد امور به اعداد مبالغه كردند.<ref>همان، ص 32</ref>نويسنده، معتقد است تعداد رسائل اخوان الصفا 51 عدد بوده و به‌اشتباه يكى از رساله‌ها دو رساله فرض شده است.<ref>همان، ص 38</ref>رساله‌ها مشتمل بر چهار بخش رياضى (14 رساله)، طبيعى (17 رساله)، بخش عقلى (10 رساله)، بخش قانونى (11 رساله) مى‌باشد.<ref>همان، ص 39</ref>


2. فلسفه اخوان الصفا: نويسنده در ابتداى اين بخش چنين مى‌نويسد: «در اين بررسى، متعرض علومى كه در رسايل اخوان الصفا آمده است نمى‌شويم؛ زيرا نه آنها مبتكر آن دانش‌ها بوده‌اند و نه امروزه بخشى از فلسفه بشمار مى‌آيند. از منطق اخوان الصفا نيز سخنى به ميان نمى‌آوريم؛ زيرا آنچه آنها گفته‌اند، تكرار همان مطلبى است كه مسلمانان از پيشينيان خود اقتباس كرده بودند. آنان ايساغوجى فرفوريوس و مقولات و عبارت و قياس و برهان [[ارسطو]] را گرفته و به‌ايجاز در آن سخن گفته و چيز جديدى بدان نيفزودند. ما همچنين، در طبقه‌بندى آرا و عقايد اخوان الصفا، پيرو خود آنها نيستيم، بلكه اين آرا و عقايد را به پاره‌اى از موضوعات كلى بازمى‌گردانيم و سپس آن را به شكل مكتبى نظام‌يافته و انديشه‌هايى واضح و آشكار، عرضه مى‌داريم» ....<ref>ر. ك: همان، ص 43</ref>مهم‌ترين موضوعات مورد اشاره در اين بخش عبارتند از: خدا، فيض، انسان، اخلاق ....<ref>همان، ص 43 - 57</ref>
2. فلسفه اخوان الصفا: نويسنده در ابتداى اين بخش چنين مى‌نويسد: «در اين بررسى، متعرض علومى كه در رسايل اخوان الصفا آمده است نمى‌شويم؛ زيرا نه آنها مبتكر آن دانش‌ها بوده‌اند و نه امروزه بخشى از فلسفه بشمار مى‌آيند. از منطق اخوان الصفا نيز سخنى به ميان نمى‌آوريم؛ زيرا آنچه آنها گفته‌اند، تكرار همان مطلبى است كه مسلمانان از پيشينيان خود اقتباس كرده بودند. آنان ايساغوجى فرفوريوس و مقولات و عبارت و قياس و برهان [[ارسطو]] را گرفته و به‌ايجاز در آن سخن گفته و چيز جديدى بدان نيفزودند. ما همچنين، در طبقه‌بندى آرا و عقايد اخوان الصفا، پيرو خود آنها نيستيم، بلكه اين آرا و عقايد را به پاره‌اى از موضوعات كلى بازمى‌گردانيم و سپس آن را به شكل مكتبى نظام‌يافته و انديشه‌هايى واضح و آشكار، عرضه مى‌داريم».<ref>ر. ك: همان، ص 43</ref>مهم‌ترين موضوعات مورد اشاره در اين بخش عبارتند از: خدا، فيض، انسان، اخلاق.<ref>همان، ص 43 - 57</ref>


3. در بخش «برگزيده‌ها»، حكايت‌ها و نصايح متنوعى ذكر شده كه خواندنى و آموزنده است. برادر وفادار، تقليد در دين، پزشك فيلسوف و جسدها برانگيخته نمى‌شوند، از جمله عناوين اين بخش از کتاب هستند.
3. در بخش «برگزيده‌ها»، حكايت‌ها و نصايح متنوعى ذكر شده كه خواندنى و آموزنده است. برادر وفادار، تقليد در دين، پزشك فيلسوف و جسدها برانگيخته نمى‌شوند، از جمله عناوين اين بخش از کتاب هستند.


نويسنده، به‌نقل از جلد سوم رسائل چنين مى‌نويسد: «بدان و يقين داشته باش كه دوزخ، جهان كون و فساد است كه زير فلك قمر واقع است و بهشت، جهان ارواح است و فراخناى آسمان‌ها. دوزخيان، نفوس متعلق به اجساد حيواناتند كه آلام و رنج‌ها بدانها رسد، نه ساير موجودات عالم و بهشتيان، نفوس فرشتگانند كه در جهان افلاك و فراخناى آسمان‌ها جاى دارند... و درد و رنج و گرسنگى بر آنان عارض نشود ....<ref>همان، ص 92</ref>
نويسنده، به‌نقل از جلد سوم رسائل چنين مى‌نويسد: «بدان و يقين داشته باش كه دوزخ، جهان كون و فساد است كه زير فلك قمر واقع است و بهشت، جهان ارواح است و فراخناى آسمان‌ها. دوزخيان، نفوس متعلق به اجساد حيواناتند كه آلام و رنج‌ها بدانها رسد، نه ساير موجودات عالم و بهشتيان، نفوس فرشتگانند كه در جهان افلاك و فراخناى آسمان‌ها جاى دارند... و درد و رنج و گرسنگى بر آنان عارض نشود.<ref>همان، ص 92</ref>


== وضعيت کتاب ==
== وضعيت کتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش