۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
عادت محدثين در استخراج مشيخهها آن بوده كه شرح حال اساتيد روايتشان را ذكر مىكردند و در هر شرح حالى اطلاعات مختلفى چون تاريخ ولادت، مكان ولادت و نسب شيخ و القاب علمى و اسامى شيوخ مترجم و در ادامه فضائل شيخ و مشاهداتشان را ذكر مىكردند. شرح حال برخى مفصل و برخى مختصر است. برخى كتبى را كه از شيخشان فراگرفته ذكر كردهاند و فراگيرى آن از طريق سماع يا قرائت يا اجازه و مانند آن را بيان كردهاند. سپس اين كار را به روايت يك حديث يا بيشتر از شيخ تا رسولالله(ص) ملحق كردهاند | عادت محدثين در استخراج مشيخهها آن بوده كه شرح حال اساتيد روايتشان را ذكر مىكردند و در هر شرح حالى اطلاعات مختلفى چون تاريخ ولادت، مكان ولادت و نسب شيخ و القاب علمى و اسامى شيوخ مترجم و در ادامه فضائل شيخ و مشاهداتشان را ذكر مىكردند. شرح حال برخى مفصل و برخى مختصر است. برخى كتبى را كه از شيخشان فراگرفته ذكر كردهاند و فراگيرى آن از طريق سماع يا قرائت يا اجازه و مانند آن را بيان كردهاند. سپس اين كار را به روايت يك حديث يا بيشتر از شيخ تا رسولالله(ص) ملحق كردهاند.<ref>مقدمه، ص23</ref> | ||
نويسنده به جهت تطبيق بر اين شيوه و براى علاقهاى كه به اظهار شيوه ضياء و بيان اسلوب و فكرش در ايراد معلومات و نقدها داشته است، در هر شرح حالى جميع نوشتههايى را كه به دست آورده، اعم از تأليفات ضياء و يا مطالبى كه مورخين پس از او در كتب تراجم نقل كردهاند با رعايت امانت آورده است؛ مگر شرح حال دايىاش ابوعمر؛ چراكه ضياء آن را در يك رساله جدا آورده كه محمد مطيع آن را در ضمن كتاب «التنويه و التبيين» چاپ كرده است | نويسنده به جهت تطبيق بر اين شيوه و براى علاقهاى كه به اظهار شيوه ضياء و بيان اسلوب و فكرش در ايراد معلومات و نقدها داشته است، در هر شرح حالى جميع نوشتههايى را كه به دست آورده، اعم از تأليفات ضياء و يا مطالبى كه مورخين پس از او در كتب تراجم نقل كردهاند با رعايت امانت آورده است؛ مگر شرح حال دايىاش ابوعمر؛ چراكه ضياء آن را در يك رساله جدا آورده كه محمد مطيع آن را در ضمن كتاب «التنويه و التبيين» چاپ كرده است.<ref>مقدمه، ج1، ص23 و 24</ref> | ||
نويسنده همچنين در بخش ديگرى از مقدمه چنين مىنويسد: نظر به اهميت مقطع زمانى كه ضياء الدين در آن زندگى مىكرد - كه علم حديث از حيث تصنيف و گردآورى و جرح و تعديل به اوج رسيد - براى وفا و احترام به اين عالم جليل لازم ديدم كه اساتيد وى را استخراج كنم... براى تحقق اين عمل از سه دسته از مصادر اصلى استفاده كردم كه عبارت است از: كتب تراجم، نصوص سماعات و كتبى كه ضياء از اساتيدش شنيده و تأليفات ضياء | نويسنده همچنين در بخش ديگرى از مقدمه چنين مىنويسد: نظر به اهميت مقطع زمانى كه ضياء الدين در آن زندگى مىكرد - كه علم حديث از حيث تصنيف و گردآورى و جرح و تعديل به اوج رسيد - براى وفا و احترام به اين عالم جليل لازم ديدم كه اساتيد وى را استخراج كنم... براى تحقق اين عمل از سه دسته از مصادر اصلى استفاده كردم كه عبارت است از: كتب تراجم، نصوص سماعات و كتبى كه ضياء از اساتيدش شنيده و تأليفات ضياء.<ref>ر.ك: مقدمه، ص17-16</ref> | ||
متن كتاب با ذكر تاريخچهاى از چگونگى هجرت طايفه مقادسه به دمشق و تأسيس شهر صالحيه توسط شيخ احمد بن محمد بن قدامه آغاز شده و با ذكر سخنان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، قلقشندى و [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن بطوطه]] به اتمام رسيده است | متن كتاب با ذكر تاريخچهاى از چگونگى هجرت طايفه مقادسه به دمشق و تأسيس شهر صالحيه توسط شيخ احمد بن محمد بن قدامه آغاز شده و با ذكر سخنان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، قلقشندى و [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن بطوطه]] به اتمام رسيده است.<ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص65-64</ref>نويسنده پس از آن تمامى جلد اول كتاب را به شرح حال مشايخ و اعلام صالحيه دمشق اختصاص داده است. | ||
در جلد دوم كتاب، مشايخ ضياء و اعلام شهرهاى حلب، قاهره، اسكندريه و بغداد ذكر شده است. نويسنده، شرح حال اعلامى مانند ابوعلى بن ابوالقاسم بغدادى و فاطمه بنت ابىغالب را كه نتوانسته بيابد با لفظ ملاحظه تذكر داده است | در جلد دوم كتاب، مشايخ ضياء و اعلام شهرهاى حلب، قاهره، اسكندريه و بغداد ذكر شده است. نويسنده، شرح حال اعلامى مانند ابوعلى بن ابوالقاسم بغدادى و فاطمه بنت ابىغالب را كه نتوانسته بيابد با لفظ ملاحظه تذكر داده است.<ref>ر.ك: همان، ج2، ص1218</ref> | ||
در جلد سوم، اعلام شهرهايى مانند: همدان، اصفهان، نيشابور، طوس، هرات، تكريت، اربل، رأس العين، حران و مكه مكرمه ذكر شده است. در برخى موارد ضياء تنها يك اجازه از شخصيت مورد بحث نقل كرده كه از آن جملهاند:ابوبكر محمد بن عبدالله غزال | در جلد سوم، اعلام شهرهايى مانند: همدان، اصفهان، نيشابور، طوس، هرات، تكريت، اربل، رأس العين، حران و مكه مكرمه ذكر شده است. در برخى موارد ضياء تنها يك اجازه از شخصيت مورد بحث نقل كرده كه از آن جملهاند:ابوبكر محمد بن عبدالله غزال.<ref>ج3، ص1768</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش