پرش به محتوا

الفوائد الرجالية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۶: خط ۵۶:
كتاب اول (الفوائد الرجالية)، از مقدمه نويسنده و 24 فايده رجالى و كتاب دوم (الانتصار للنائيني في صحة الكافي) نيز از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 3 امر) تشكيل شده است.
كتاب اول (الفوائد الرجالية)، از مقدمه نويسنده و 24 فايده رجالى و كتاب دوم (الانتصار للنائيني في صحة الكافي) نيز از مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل 3 امر) تشكيل شده است.


نويسنده در مقدمه كتاب اولش كه آن را در قم، اول جمادى‌الآخر 1420 نوشته، چنين آورده است: «و بعد چنين مى‌گويد على بن حسين ابوالحسن موسوى عاملى: در زمانى كه مشغول بودم به شرح العروة الوثقى و هنوز هم تمام نشده، به‌ناگاه مشكلى برايم رخ داد: «شناسايى يكى از رجال سند برخى از روايات» و دست حكيم ازلى چنين رقم زده بود كه همين مشكل، يكى از انگيزه‌هاى رغبت من به فهارس برخى از ياران پيشين ما شود. پس با اشتياق به جستجو پرداختم و اين مطلب در حالى بود كه برخى از كتاب‌هاى رجالى را مى‌خواندم و مشيت الهى اجازه داد كه از ثمرات آن جستجو، مطالبى آشكار شود و من آن را فوائد ناميدم و در دسترس دوستان و برادران قرار دادم تا شايد سودمند واقع شود» ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-6</ref>
نويسنده در مقدمه كتاب اولش كه آن را در قم، اول جمادى‌الآخر 1420 نوشته، چنين آورده است: «و بعد چنين مى‌گويد على بن حسين ابوالحسن موسوى عاملى: در زمانى كه مشغول بودم به شرح العروة الوثقى و هنوز هم تمام نشده، به‌ناگاه مشكلى برايم رخ داد: «شناسايى يكى از رجال سند برخى از روايات» و دست حكيم ازلى چنين رقم زده بود كه همين مشكل، يكى از انگيزه‌هاى رغبت من به فهارس برخى از ياران پيشين ما شود. پس با اشتياق به جستجو پرداختم و اين مطلب در حالى بود كه برخى از كتاب‌هاى رجالى را مى‌خواندم و مشيت الهى اجازه داد كه از ثمرات آن جستجو، مطالبى آشكار شود و من آن را فوائد ناميدم و در دسترس دوستان و برادران قرار دادم تا شايد سودمند واقع شود».<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-6</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۶۳: خط ۶۳:
برخى از مطالب كتاب حاضر كه روشنگر روش و محتواى آن است، عبارت است از:
برخى از مطالب كتاب حاضر كه روشنگر روش و محتواى آن است، عبارت است از:


1. فائده دوم در آنچه در راوى معتبر است و اينكه ثبوتش با اخبار واحد و گواهى يك نفر كافى است. بدان كه در ناقل روايات، شرطى معتبر نيست جز احراز اجتناب او از كذب در خبرهايى كه مى‌دهد و نقل مى‌كند. اين مطلب بر اساس سيره عقلائى مورد امضاى همه دين‌داران از اصحاب ائمه(ع) و كسانى كه نزديك به دوره آنان بودند... پس بايد يقين داشته باشيم كه عدالت به معناى اخص در راوى معتبر نيست... ....<ref>ر.ك: الفوائد الرجالية، ص9</ref>
1. فائده دوم در آنچه در راوى معتبر است و اينكه ثبوتش با اخبار واحد و گواهى يك نفر كافى است. بدان كه در ناقل روايات، شرطى معتبر نيست جز احراز اجتناب او از كذب در خبرهايى كه مى‌دهد و نقل مى‌كند. اين مطلب بر اساس سيره عقلائى مورد امضاى همه دين‌داران از اصحاب ائمه(ع) و كسانى كه نزديك به دوره آنان بودند... پس بايد يقين داشته باشيم كه عدالت به معناى اخص در راوى معتبر نيست....<ref>ر.ك: الفوائد الرجالية، ص9</ref>


2. مشايخى كه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] از آنان بدون واسطه روايت كرده، همه آنان ثقه هستند. دليل اين مطلب همان است كه از كلام خود [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] در شرح‌حال احمد بن محمد بن عبيدالله بن حسن بن عياش بن ابراهيم بن ايوب جوهرى و محمد بن عبدالله بن عبدالله بن مفضل شيبانى و اسحاق بن حسن بن بكران، استفاده مى‌شود و با آنچه در ذيل شرح حال محمد بن احمد بن جنيد آمده، تأييد مى‌شود. او در شرح حال احمد جوهرى چنين گفته است: اين شيخ را ديدم و دوست من و پدرم بود و از او مطالب بسيارى شنيدم و ديدم كه اصحاب ما او را تضعيف مى‌كنند؛ پس هيچ چيزى از او نقل نكردم و از او اجتناب كردم... از اين‌گونه عبارات دانسته مى‌شود كه او جز از مشايخ ثقه بدون واسطه نقل نمى‌كند... ....<ref>ر.ك: همان، ص150-152</ref>
2. مشايخى كه [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] از آنان بدون واسطه روايت كرده، همه آنان ثقه هستند. دليل اين مطلب همان است كه از كلام خود [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] در شرح‌حال احمد بن محمد بن عبيدالله بن حسن بن عياش بن ابراهيم بن ايوب جوهرى و محمد بن عبدالله بن عبدالله بن مفضل شيبانى و اسحاق بن حسن بن بكران، استفاده مى‌شود و با آنچه در ذيل شرح حال محمد بن احمد بن جنيد آمده، تأييد مى‌شود. او در شرح حال احمد جوهرى چنين گفته است: اين شيخ را ديدم و دوست من و پدرم بود و از او مطالب بسيارى شنيدم و ديدم كه اصحاب ما او را تضعيف مى‌كنند؛ پس هيچ چيزى از او نقل نكردم و از او اجتناب كردم... از اين‌گونه عبارات دانسته مى‌شود كه او جز از مشايخ ثقه بدون واسطه نقل نمى‌كند....<ref>ر.ك: همان، ص150-152</ref>


3. فائده بيستم: ظاهر اين است كه اعتنا به ظنون رجاليه‌اى كه با آن‌ها تمييز مشتركات و معرفت طبقات و تعدد يا اتحاد يك راوى شناخته مى‌شود، خالى از اشكال است و اكتفا به گمان در اينجا تنها به جهت انسداد باب علم نسبت به تمييز و معرفت است؛ افزون بر آنكه اتفاق همه رجاليان بر اكتفا به گمان، در اينجا مفيد است... درهرحال، تمييز با ملاحظه راوى و مروى‌عنه هرچند از امارات ظنى است فى‌الجمله، ولى ظاهر اين است كه هيچ‌كسى در آن اشكال نكرده است... ....<ref>ر.ك: همان، ص204-205</ref>
3. فائده بيستم: ظاهر اين است كه اعتنا به ظنون رجاليه‌اى كه با آن‌ها تمييز مشتركات و معرفت طبقات و تعدد يا اتحاد يك راوى شناخته مى‌شود، خالى از اشكال است و اكتفا به گمان در اينجا تنها به جهت انسداد باب علم نسبت به تمييز و معرفت است؛ افزون بر آنكه اتفاق همه رجاليان بر اكتفا به گمان، در اينجا مفيد است... درهرحال، تمييز با ملاحظه راوى و مروى‌عنه هرچند از امارات ظنى است فى‌الجمله، ولى ظاهر اين است كه هيچ‌كسى در آن اشكال نكرده است....<ref>ر.ك: همان، ص204-205</ref>


4. امر سوم: چون اصول و كتب و مصنفات اصحاب ما در دسترس [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]] بوده، پس به دست آوردن علم يا اطمينان به روايات صحيح از نظر اصل و جهت يا فقط از نظر اصل، از بين ساير روايات براى او مقدور بوده و بايد توجه داشت كه كلينى حديث‌شناس و داناى به احوال راويان و رجال بوده است؛ چه، اينكه ابوالقاسم بن قولويه شاگرد اوست و حيدر بن نعيم سمرقندى همه مصنفات شيعه و اصولشان را از او روايت كرده است؛ چنان‌كه از رجال شيخ نقل شده و... ....<ref>ر.ك: الانتصار للنائيني في صحة الكافي، ص77</ref>
4. امر سوم: چون اصول و كتب و مصنفات اصحاب ما در دسترس [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقةالاسلام كلينى]] بوده، پس به دست آوردن علم يا اطمينان به روايات صحيح از نظر اصل و جهت يا فقط از نظر اصل، از بين ساير روايات براى او مقدور بوده و بايد توجه داشت كه كلينى حديث‌شناس و داناى به احوال راويان و رجال بوده است؛ چه، اينكه ابوالقاسم بن قولويه شاگرد اوست و حيدر بن نعيم سمرقندى همه مصنفات شيعه و اصولشان را از او روايت كرده است؛ چنان‌كه از رجال شيخ نقل شده و....<ref>ر.ك: الانتصار للنائيني في صحة الكافي، ص77</ref>


5. نويسنده از صاحب معجم رجال الحديث چنين نقل كرده: در كافى روايات شاذى يافت مى‌شود كه اگر ادعاى قطع به عدم صدورش از معصوم(ع) نكنيم، بدون شك اطمينان به آن داريم و با توجه به اين مطلب ادعاى قطع به صحت همگى روايات كافى چگونه صحيح است؟! سپس به نقادى اين مطلب پرداخته و نوشته است: اين ادعاى عجيب و غريبى است و معنايش هم معلوم نيست... بيشتر مطالبى كه در اين رساله آورديم از امور بديهى يا نزديك به بديهى است، ولى غفلت صاحب معجم رجال الحديث يا روش شاذّ او در مورد حديث و رجال، او را به اين توهم افكنده است و بسيارى از ادعاهاى وى معناى روشنى ندارد... ....<ref>ر.ك: همان، ص128-130</ref>
5. نويسنده از صاحب معجم رجال الحديث چنين نقل كرده: در كافى روايات شاذى يافت مى‌شود كه اگر ادعاى قطع به عدم صدورش از معصوم(ع) نكنيم، بدون شك اطمينان به آن داريم و با توجه به اين مطلب ادعاى قطع به صحت همگى روايات كافى چگونه صحيح است؟! سپس به نقادى اين مطلب پرداخته و نوشته است: اين ادعاى عجيب و غريبى است و معنايش هم معلوم نيست... بيشتر مطالبى كه در اين رساله آورديم از امور بديهى يا نزديك به بديهى است، ولى غفلت صاحب معجم رجال الحديث يا روش شاذّ او در مورد حديث و رجال، او را به اين توهم افكنده است و بسيارى از ادعاهاى وى معناى روشنى ندارد....<ref>ر.ك: همان، ص128-130</ref>


6. اخبار كتب اربعه ما از مواردى است كه محمدهاى سه‌گانه آن‌ها را صحيح مى‌دانسته‌اند و با ثبوت اين مطلب كه حديث كتاب‌هاى تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]]، يا حديثى است كه قطع به صحتش داريم يا اينكه به خاطر قرائنى علم به صحتش داريم يا حديث مشهورى است، پس اگر ضميمه شود به اين مطلب اين نكته كه شيخ اخبار دو كتابش را نگرفته است مگر از آن كتب و كتاب‌هايى كه اشاره كرده به اينكه صحت مطالبش مسلّم و مفروغ‌عنه است، پس ما مى‌توانيم ادعا كنيم كه اخبار تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]] و الفقيه از مواردى است كه دانشوران پيشين، متفق بر صحتش هستند... ....<ref>ر.ك: همان، ص187-188</ref>
6. اخبار كتب اربعه ما از مواردى است كه محمدهاى سه‌گانه آن‌ها را صحيح مى‌دانسته‌اند و با ثبوت اين مطلب كه حديث كتاب‌هاى تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]]، يا حديثى است كه قطع به صحتش داريم يا اينكه به خاطر قرائنى علم به صحتش داريم يا حديث مشهورى است، پس اگر ضميمه شود به اين مطلب اين نكته كه شيخ اخبار دو كتابش را نگرفته است مگر از آن كتب و كتاب‌هايى كه اشاره كرده به اينكه صحت مطالبش مسلّم و مفروغ‌عنه است، پس ما مى‌توانيم ادعا كنيم كه اخبار تهذيب و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|استبصار]] و الفقيه از مواردى است كه دانشوران پيشين، متفق بر صحتش هستند....<ref>ر.ك: همان، ص187-188</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش