پرش به محتوا

اخلاق در قرآن (مصباح یزدی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' (ره)' به '(ره)')
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>')
خط ۴۸: خط ۴۸:
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در چهار بخش، تنظيم شده است.
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در چهار بخش، تنظيم شده است.


نويسنده در بين موضوعات مختلف قرآنى، سهمى از تحقيق و تلاش علمى خود را به بررسى موضوع اخلاق در قرآن كريم اختصاص داده و در اين بخش، نكته‌سنجى‌ها، اظهار نظرها و ابتكارات ارزشمندى ارائه نموده است ....<ref>مقدمه محقق، ص 15</ref>
نويسنده در بين موضوعات مختلف قرآنى، سهمى از تحقيق و تلاش علمى خود را به بررسى موضوع اخلاق در قرآن كريم اختصاص داده و در اين بخش، نكته‌سنجى‌ها، اظهار نظرها و ابتكارات ارزشمندى ارائه نموده است.<ref>مقدمه محقق، ص 15</ref>


در بحث «اخلاق در قرآن»، افعال اختيارى انسان كه محور اصلى و موضوع اساسى آن است، از يك‌سو، علل و عوامل گوناگون در ظهور و بروز آن نقش دارد و داراى منشأهاى مختلفى است؛ يعنى بعضى از افعال انسان منشأ غريزى دارد، بعضى ديگر را تأثيرات روحى به وجود مى‌آورد، در بعضى موارد، تمايلات عالى و گرايشات فطرى منشأ ظهور اعمال انسان مى‌شود و در پاره‌اى موارد نيز رفتار او تحت تأثير عوامل احساسى و عاطفى شكل مى‌گيرد. از سوى ديگر نيز، رفتارهاى اختيارى انسان از اين لحاظ كه به موجودات مختلفى مربوط مى‌شود، دسته‌بندى مى‌گردد ....<ref>همان</ref>
در بحث «اخلاق در قرآن»، افعال اختيارى انسان كه محور اصلى و موضوع اساسى آن است، از يك‌سو، علل و عوامل گوناگون در ظهور و بروز آن نقش دارد و داراى منشأهاى مختلفى است؛ يعنى بعضى از افعال انسان منشأ غريزى دارد، بعضى ديگر را تأثيرات روحى به وجود مى‌آورد، در بعضى موارد، تمايلات عالى و گرايشات فطرى منشأ ظهور اعمال انسان مى‌شود و در پاره‌اى موارد نيز رفتار او تحت تأثير عوامل احساسى و عاطفى شكل مى‌گيرد. از سوى ديگر نيز، رفتارهاى اختيارى انسان از اين لحاظ كه به موجودات مختلفى مربوط مى‌شود، دسته‌بندى مى‌گردد.<ref>همان</ref>


در اثر حاضر، نويسنده، دسته‌بندى دوم را به‌عنوان چهارچوب و ترتيب بحث برگزيده و رفتار اختيارى انسان را به تناسب آنكه در چه رابطه‌اى انجام مى‌گيرد و به چه تعلق دارد، به سه دسته كلى تقسيم كرده است: كارهايى كه انسان در ارتباط با خدا انجام مى‌دهد؛ رفتارهايى كه اصالتا به خود انسان مربوط مى‌شود و كارى‌هايى كه در ارتباط با ديگران انجام مى‌دهد و بر اساس اين تقسيم‌بندى، اخلاق در قرآن را در سه قسمت كلى: 1. اخلاق الهى، 2. اخلاق فردى، 3. اخلاق اجتماعى، مطرح و بررسى كرده است ....<ref>همان</ref>
در اثر حاضر، نويسنده، دسته‌بندى دوم را به‌عنوان چهارچوب و ترتيب بحث برگزيده و رفتار اختيارى انسان را به تناسب آنكه در چه رابطه‌اى انجام مى‌گيرد و به چه تعلق دارد، به سه دسته كلى تقسيم كرده است: كارهايى كه انسان در ارتباط با خدا انجام مى‌دهد؛ رفتارهايى كه اصالتا به خود انسان مربوط مى‌شود و كارى‌هايى كه در ارتباط با ديگران انجام مى‌دهد و بر اساس اين تقسيم‌بندى، اخلاق در قرآن را در سه قسمت كلى: 1. اخلاق الهى، 2. اخلاق فردى، 3. اخلاق اجتماعى، مطرح و بررسى كرده است.<ref>همان</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




در مقدمه، به موضوع و محتواى بخش‌هاى کتاب، اشاره شده است ....<ref>مقدمه محقق، ص 11</ref>
در مقدمه، به موضوع و محتواى بخش‌هاى کتاب، اشاره شده است.<ref>مقدمه محقق، ص 11</ref>


جلد اول، بخش اول و دوم را در خود جاى داده است. بخش اول، مربوط به مفاهيم و كليات بوده و در آن با موضوعات زير آشنا خواهيم شد: اصل موضوعه در علم اخلاق، ويژگى‌ها و حيثيت‌ها در مفاهيم اخلاقى، مفاهيم عام اخلاقى در قرآن، تفاوت نظام اخلاقى اسلام با ديگر نظام‌ها، اساس ارزش اخلاقى در اسلام، راه تحصيل ارزش‌هاى اخلاقى، عوامل كلى سقوط اخلاقى و [[اخلاق در قرآن]] ....<ref>متن کتاب، ج 1، ص21 - 266</ref>
جلد اول، بخش اول و دوم را در خود جاى داده است. بخش اول، مربوط به مفاهيم و كليات بوده و در آن با موضوعات زير آشنا خواهيم شد: اصل موضوعه در علم اخلاق، ويژگى‌ها و حيثيت‌ها در مفاهيم اخلاقى، مفاهيم عام اخلاقى در قرآن، تفاوت نظام اخلاقى اسلام با ديگر نظام‌ها، اساس ارزش اخلاقى در اسلام، راه تحصيل ارزش‌هاى اخلاقى، عوامل كلى سقوط اخلاقى و [[اخلاق در قرآن]].<ref>متن کتاب، ج 1، ص21 - 266</ref>


در بخش دوم، رابطه انسان با خدا بررسى شده است. نويسنده، معتقد است نخستين فعل نفسانى انسان كه در ارتباط با خداوند مطرح مى‌شود، «ايمان» است كه ريشه ارزش ساير افعال و صفات اخلاقى بشمار مى‌رود و به نظر وى از آنجا كه حقيقت ايمان، يك نوع فعل اختيارى نفسانى است، در حيطه اخلاق و بحث‌هاى اخلاقى قرار مى‌گيرد ....<ref>همان، ص 271</ref>
در بخش دوم، رابطه انسان با خدا بررسى شده است. نويسنده، معتقد است نخستين فعل نفسانى انسان كه در ارتباط با خداوند مطرح مى‌شود، «ايمان» است كه ريشه ارزش ساير افعال و صفات اخلاقى بشمار مى‌رود و به نظر وى از آنجا كه حقيقت ايمان، يك نوع فعل اختيارى نفسانى است، در حيطه اخلاق و بحث‌هاى اخلاقى قرار مى‌گيرد.<ref>همان، ص 271</ref>


به اعتقادى وى، براى تحقق ايمان در نفس انسان، شناختن متعلق ايمان، يك شرط لازم است و از آنجا كه علم نيز معمولا از راه‌هاى اختيارى حاصل مى‌شود، مى‌تواند در زمره افعال اخلاقى بشمار آيد ....<ref>همان</ref>
به اعتقادى وى، براى تحقق ايمان در نفس انسان، شناختن متعلق ايمان، يك شرط لازم است و از آنجا كه علم نيز معمولا از راه‌هاى اختيارى حاصل مى‌شود، مى‌تواند در زمره افعال اخلاقى بشمار آيد.<ref>همان</ref>


موانع معرفت از جمله حس‌گرايى، تقليد و اعتماد به ظن؛ آثار معرفت به خدا و آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى، موضوعاتى هستند كه در اين بخش، مورد بحث و مطالعه قرار گرفته‌اند.
موانع معرفت از جمله حس‌گرايى، تقليد و اعتماد به ظن؛ آثار معرفت به خدا و آثار روانى و رفتارى معرفت به افعال الهى، موضوعاتى هستند كه در اين بخش، مورد بحث و مطالعه قرار گرفته‌اند.


در جلد دوم كه به بخش سوم اختصاص يافته است، رابطه انسان با خودش بررسى شده است. به نظر نويسنده در تعبير رابطه انسان با خود، ابهام وجود دارد و معنى واقعى اينكه كسى با خودش رابطه داشته باشد، مشخص نيست؛ چرا كه معمولا رابطه بين دو موجود جداى از هم در نظر گرفته مى‌شود ....<ref>همان، ج 2، ص 21</ref>
در جلد دوم كه به بخش سوم اختصاص يافته است، رابطه انسان با خودش بررسى شده است. به نظر نويسنده در تعبير رابطه انسان با خود، ابهام وجود دارد و معنى واقعى اينكه كسى با خودش رابطه داشته باشد، مشخص نيست؛ چرا كه معمولا رابطه بين دو موجود جداى از هم در نظر گرفته مى‌شود.<ref>همان، ج 2، ص 21</ref>


در پاسخ به اين ابهام، نويسنده پس از مطرح كردن چند پاسخ و رد آن‌ها، به اين نكته اشاره مى‌كند كه منظور از رابطه با خود، در واقع رابطه شؤون و ابعاد نفس با يكديگر است؛ يعنى روح انسان گرچه موجودى واحد و بسيط است، بااين‌حال، داراى ابعاد گوناگونى است كه اين ابعاد با هم ارتباطاتى دارند و ارتباطات ابعاد و شؤون گوناگون نفس، منشأ انتزاع يك سلسله مسائلى در اخلاق مى‌شود و ما در واقع با عنوان رابطه انسان با خودش، به اين‌گونه مسائل، اشاره مى‌كنيم ....<ref>همان، ص 23</ref>
در پاسخ به اين ابهام، نويسنده پس از مطرح كردن چند پاسخ و رد آن‌ها، به اين نكته اشاره مى‌كند كه منظور از رابطه با خود، در واقع رابطه شؤون و ابعاد نفس با يكديگر است؛ يعنى روح انسان گرچه موجودى واحد و بسيط است، بااين‌حال، داراى ابعاد گوناگونى است كه اين ابعاد با هم ارتباطاتى دارند و ارتباطات ابعاد و شؤون گوناگون نفس، منشأ انتزاع يك سلسله مسائلى در اخلاق مى‌شود و ما در واقع با عنوان رابطه انسان با خودش، به اين‌گونه مسائل، اشاره مى‌كنيم.<ref>همان، ص 23</ref>


به اعتقاد نويسنده، نخستين موضوعى كه در بخش اخلاق فردى مطرح مى‌شود، موضوع توجه، التفات، هوشيارى و بيدارى، در مقابل حالت غفلت و بى‌توجهى است؛ ازاين‌رو علماى اخلاق، «يقظه» را منزل اول سير و سلوك انسان به‌سوى تعالى و تكامل قرار داده‌اند ....<ref>همان، ص 87</ref>
به اعتقاد نويسنده، نخستين موضوعى كه در بخش اخلاق فردى مطرح مى‌شود، موضوع توجه، التفات، هوشيارى و بيدارى، در مقابل حالت غفلت و بى‌توجهى است؛ ازاين‌رو علماى اخلاق، «يقظه» را منزل اول سير و سلوك انسان به‌سوى تعالى و تكامل قرار داده‌اند.<ref>همان، ص 87</ref>


به باور وى، بحث درباره اينكه چه فكرى خوب است و چه فكرى بد، يك بحث مربوط به علم اخلاق خواهد بود؛ زيرا فكر كردن و انديشيدن، در حوزه افعال اختيارى به مفهوم وسيع آن قرار دارد و بنابراين، جزء افعال ارزشى و اخلاقى شمرده مى‌شود؛ چنان‌كه خود اراده كردن نيز مانند انديشيدن، از افعال اختيارى درونى و در نتيجه، ارزشى و اخلاقى خواهد بود و مى‌تواند مورد مدح و ذم قرار گيرد؛ اعم از اينكه از نظر فقهى منشأ ثواب و عقاب هم باشد يا نباشد ....<ref>همان، ص 94</ref>
به باور وى، بحث درباره اينكه چه فكرى خوب است و چه فكرى بد، يك بحث مربوط به علم اخلاق خواهد بود؛ زيرا فكر كردن و انديشيدن، در حوزه افعال اختيارى به مفهوم وسيع آن قرار دارد و بنابراين، جزء افعال ارزشى و اخلاقى شمرده مى‌شود؛ چنان‌كه خود اراده كردن نيز مانند انديشيدن، از افعال اختيارى درونى و در نتيجه، ارزشى و اخلاقى خواهد بود و مى‌تواند مورد مدح و ذم قرار گيرد؛ اعم از اينكه از نظر فقهى منشأ ثواب و عقاب هم باشد يا نباشد.<ref>همان، ص 94</ref>


انگيزه‌هاى اصلى نفس شامل: حب بقاء و شعب آن و كمال‌خواهى در جلوه‌هاى مختلف؛ بقاء و كمال‌يابى در انسان؛ بيدارى از غفلت و توجه به حقيقت؛ پيدايش حقيقت در انسان؛ قدرت‌طلبى؛ ميل به بقا و جاودانگى؛ لذت‌طلبى و سعادت‌خواهى؛ غريزه جنسى و ازدواج؛ گرايش به زينت و جمال؛ گرايش به مال و فرزند و عواطف و احساسات، از جمله مطالبى هستند كه در اين جلد، مورد بحث و بررسى قرار گرفته‌اند.
انگيزه‌هاى اصلى نفس شامل: حب بقاء و شعب آن و كمال‌خواهى در جلوه‌هاى مختلف؛ بقاء و كمال‌يابى در انسان؛ بيدارى از غفلت و توجه به حقيقت؛ پيدايش حقيقت در انسان؛ قدرت‌طلبى؛ ميل به بقا و جاودانگى؛ لذت‌طلبى و سعادت‌خواهى؛ غريزه جنسى و ازدواج؛ گرايش به زينت و جمال؛ گرايش به مال و فرزند و عواطف و احساسات، از جمله مطالبى هستند كه در اين جلد، مورد بحث و بررسى قرار گرفته‌اند.


در آخرين جلد، كه اختصاص به بخش چهارم دارد، اخلاق اجتماعى مورد بحث و مطالعه قرار گرفته است. از جمله سؤالاتى كه نويسنده در اين بخش، به دنبال يافتن پاسخ براى آن مى‌باشد، اين است كه آيا اجتماعى زيستن، از ديد اسلام، بار ارزشى دارد تا در محدوده اخلاق قرار گيرد و آيا مى‌توان زندگى كردن به‌صورت جمعى را هم جزء اخلاق اجتماعى برشمرد؟ يا اينكه بار ارزشى نداشته و خارج از موضوع و محدوده اخلاق است ....<ref>همان، ج 4، ص 27</ref>
در آخرين جلد، كه اختصاص به بخش چهارم دارد، اخلاق اجتماعى مورد بحث و مطالعه قرار گرفته است. از جمله سؤالاتى كه نويسنده در اين بخش، به دنبال يافتن پاسخ براى آن مى‌باشد، اين است كه آيا اجتماعى زيستن، از ديد اسلام، بار ارزشى دارد تا در محدوده اخلاق قرار گيرد و آيا مى‌توان زندگى كردن به‌صورت جمعى را هم جزء اخلاق اجتماعى برشمرد؟ يا اينكه بار ارزشى نداشته و خارج از موضوع و محدوده اخلاق است.<ref>همان، ج 4، ص 27</ref>


از جمله موضوعات مورد بحث در اين بخش، عبارتند از: ملاك‌هاى كلى در اخلاق اجتماعى، خانواده، جامعه، عدالت و ظلم، اصلاح و افساد، وفاى به عهد و اداى امانت و...
از جمله موضوعات مورد بحث در اين بخش، عبارتند از: ملاك‌هاى كلى در اخلاق اجتماعى، خانواده، جامعه، عدالت و ظلم، اصلاح و افساد، وفاى به عهد و اداى امانت و...
۶۱٬۱۸۹

ویرایش