۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ') |
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
اين اثر هم مانند كتاب ديگر ابن حاجب، كافيه، كتابى بسيار ارزشمند است. البته از اسلوب منطقى برخوردار نيست، ولى حاوى مطالب و مباحث دقيق علم صرف هست. | اين اثر هم مانند كتاب ديگر ابن حاجب، كافيه، كتابى بسيار ارزشمند است. البته از اسلوب منطقى برخوردار نيست، ولى حاوى مطالب و مباحث دقيق علم صرف هست. | ||
صرف در آغاز، با نحو درآميخته بوده و اصطلاح نحو در آن زمان، صرف را نيز شامل مىشده است. در نيمه نخست سده 3ق، ابوعثمان مازنى، در علم تصريف، كتابى مستقل و درخور ذكر نگاشت كه بر دانش گسترده او در اين زمينه دلالت داشت. پس از وى، ابوالحسن تميمى (د 298ق)، زجاج (د 311ق) و ابوعلى فارسى (د 392ق) در آثار خود مباحث صرفى را مطرح كردند، آنگاه ابن جنى (د 392ق) كتاب «التصريف الملوكي و سر الصناعة» را تأليف كرد و به شرح كتاب مازنى پرداخت. از اين زمان به بعد، كار تأليف در زمينه صرف ادامه يافت و گروهى نيز به شرح و حاشيهنويسى بر آن آثار دست زدند و به همين سبب از اواخر سده 4ق به بعد، انبوهى كتاب در اين خصوص پديدار گشت. در ميان همه اين آثار، كتاب حاضر، از شهرت خوبى برخوردار گشت | صرف در آغاز، با نحو درآميخته بوده و اصطلاح نحو در آن زمان، صرف را نيز شامل مىشده است. در نيمه نخست سده 3ق، ابوعثمان مازنى، در علم تصريف، كتابى مستقل و درخور ذكر نگاشت كه بر دانش گسترده او در اين زمينه دلالت داشت. پس از وى، ابوالحسن تميمى (د 298ق)، زجاج (د 311ق) و ابوعلى فارسى (د 392ق) در آثار خود مباحث صرفى را مطرح كردند، آنگاه ابن جنى (د 392ق) كتاب «التصريف الملوكي و سر الصناعة» را تأليف كرد و به شرح كتاب مازنى پرداخت. از اين زمان به بعد، كار تأليف در زمينه صرف ادامه يافت و گروهى نيز به شرح و حاشيهنويسى بر آن آثار دست زدند و به همين سبب از اواخر سده 4ق به بعد، انبوهى كتاب در اين خصوص پديدار گشت. در ميان همه اين آثار، كتاب حاضر، از شهرت خوبى برخوردار گشت.<ref>فرزانه، سيد بابك، ص 107</ref> | ||
نويسنده، صرف و نحوى را كه توسط [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] در هم آميخته شده بود، از هم جدا كرده و به شيوه ابن جنى و مازنى برگردانده است | نويسنده، صرف و نحوى را كه توسط [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] در هم آميخته شده بود، از هم جدا كرده و به شيوه ابن جنى و مازنى برگردانده است.<ref>فرزانه، سيد بابك، ص 108</ref>بااينحال، اين اثر با وجود شهرتش، بازتاب ديدگاههاى ابن جنّى «در سرّ الصناعة» است، اما بسيار خوب فصلبندى و تنظيم شده است و از ميان شروح متعدد آن، شرح رضى الدين استرآبادى (متوفى 686) و شرح فخر الدين جاربَردى (متوفى 742 يا 746) بسيار مورد توجه قرار گرفتهاند.<ref>حداد عادل، غلامعلى و همكاران، ج 7، ص 364</ref> | ||
اين كتاب، از جمله متون درسى حوزههاى شافعيه و بعضى از مناطق حنفىمذهب است. | اين كتاب، از جمله متون درسى حوزههاى شافعيه و بعضى از مناطق حنفىمذهب است. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
8. التقاى ساكنين، ابتدا، وقف، اماله، اعلال، ابدال، ادغام و خط كه مباحث پايانى كتاب است. | 8. التقاى ساكنين، ابتدا، وقف، اماله، اعلال، ابدال، ادغام و خط كه مباحث پايانى كتاب است. | ||
همان گونه كه ملاحظه مىشود، ترتيب موضوعى كتاب، با آنچه پيش از آن در زمينه علم صرف نوشته شده است، تفاوتى ندارد | همان گونه كه ملاحظه مىشود، ترتيب موضوعى كتاب، با آنچه پيش از آن در زمينه علم صرف نوشته شده است، تفاوتى ندارد.<ref>فرزانه، سيد بابك، ص 108</ref> | ||
با توجه به اهميت اين كتاب و اختصار آن، عدهاى از دانشمندان و دستورنويسان، از جمله خود مؤلف، بهمنظور آسان ساختن و تبيين مباحث آن، به شرح و تفسيرش پرداختهاند و گروهى نيز براى روشن كردن ابهاماتى كه در اين شرحها راه يافته است، بر آنها حاشيه نوشتهاند و عدهاى ديگر بر حاشيه آنان، حاشيهاى ديگر نگاشتهاند و بدينسان، انبوهى كتاب درباره شافيه به نگارش درآمده است | با توجه به اهميت اين كتاب و اختصار آن، عدهاى از دانشمندان و دستورنويسان، از جمله خود مؤلف، بهمنظور آسان ساختن و تبيين مباحث آن، به شرح و تفسيرش پرداختهاند و گروهى نيز براى روشن كردن ابهاماتى كه در اين شرحها راه يافته است، بر آنها حاشيه نوشتهاند و عدهاى ديگر بر حاشيه آنان، حاشيهاى ديگر نگاشتهاند و بدينسان، انبوهى كتاب درباره شافيه به نگارش درآمده است.<ref>فرزانه، سيد بابك، ص 109</ref> | ||
اما نكته قابل توجه در مورد اين شرح، آن است كه محتواى غالب آنها، يكى است و مىتوان گفت با مطالعه يك يا دو نمونه از آنها، از ديگر شروح مستغنى هستيم و حتى در ميان آنها، عبارتهاى كاملا مشابهى يافت مىشود كه البته در بسيارى از موارد، امرى طبيعى است | اما نكته قابل توجه در مورد اين شرح، آن است كه محتواى غالب آنها، يكى است و مىتوان گفت با مطالعه يك يا دو نمونه از آنها، از ديگر شروح مستغنى هستيم و حتى در ميان آنها، عبارتهاى كاملا مشابهى يافت مىشود كه البته در بسيارى از موارد، امرى طبيعى است.<ref>همان، 112</ref> | ||
در پايان مطالب، كتاب «الوافية نظم الشافية» آمده است. اين كتاب كه توسط خود ابن حاجب نوشته شده، مطالب شافيه مىباشد كه بهصورت شعر و منظوم، درآمده است. | در پايان مطالب، كتاب «الوافية نظم الشافية» آمده است. اين كتاب كه توسط خود ابن حاجب نوشته شده، مطالب شافيه مىباشد كه بهصورت شعر و منظوم، درآمده است. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
5. شرح آقا هادى مازندرانى كه به زبان فارسى است. وى در اين اثر، از شرح رضى بهره فراوان برده است و مىتوان گفت كه در واقع، ترجمه و تلخيص شرح رضى است. | 5. شرح آقا هادى مازندرانى كه به زبان فارسى است. وى در اين اثر، از شرح رضى بهره فراوان برده است و مىتوان گفت كه در واقع، ترجمه و تلخيص شرح رضى است. | ||
6. شرح نظام الدين نيشابورى كه آميخته و ممزوج با متن شافيه است | 6. شرح نظام الدين نيشابورى كه آميخته و ممزوج با متن شافيه است.<ref>فرزانه، سيد بابك، ص 111</ref> | ||
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است. | فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است. |
ویرایش