۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميرزا حبيب الله هاشم خويى' به 'ميرزا حبيب الله هاشم خويى ') |
جز (جایگزینی متن - 'مرحوم مير حبيب الله خويى' به 'مرحوم مير حبيب الله خويى ') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در ميان شرحهايى كه در قرن سيزدهم هجرى بر «نهجالبلاغة» نگاشته شده، اين شرح، از جايگاه ويژهاى برخوردار است. اين كتاب كه يكى از گستردهترين شرحهای «نهجالبلاغة» به شمار مىرود، شرحى از آغاز «نهجالبلاغة» تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار يافته است. | در ميان شرحهايى كه در قرن سيزدهم هجرى بر «نهجالبلاغة» نگاشته شده، اين شرح، از جايگاه ويژهاى برخوردار است. اين كتاب كه يكى از گستردهترين شرحهای «نهجالبلاغة» به شمار مىرود، شرحى از آغاز «نهجالبلاغة» تا پايان خطبه دويست و بيست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار يافته است. | ||
كتاب حاضر، در آغاز با خطبهاى شيوا و بليغ و رسا آغاز مىشود. اين خطبه در عين اينكه از عذوبت خاصى برخوردار است، از لحاظ تعبير هم از فخامت ويژهاى بهرهمند است. مرحوم مير حبيب الله خويى پس از اين كه شرح خود را با آن خطبه افتتاح مىكند، مقدمهاى را تمهيد مىكند كه بسيار مفصل است. در اين مقدمه، انگيزه خود را براى اقدام به تدوين شرحى بر «نهجالبلاغة» ذكر مىكند و يادآور مىشود كه كتاب «نهجالبلاغة» ميان فضلا و دانشمندان و برجستگان، اهميت، شهرت و حيثيت خاصى كسب كرده و در نتيجه علما، به شرح و گزارش«نهجالبلاغة» روى آوردهاند و شروح زيادى بر آن نوشتهاند كه در ميان اين شروح، چند شرح داراى شهرت بيشترى است؛ يكى از آن شروح، همنام همين شرح است و از قطبالدين راوندى مىباشد. شارح، در ادامه، از [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] معتزلى و شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] ياد كرده است. | كتاب حاضر، در آغاز با خطبهاى شيوا و بليغ و رسا آغاز مىشود. اين خطبه در عين اينكه از عذوبت خاصى برخوردار است، از لحاظ تعبير هم از فخامت ويژهاى بهرهمند است. [[هاشمي خويي، حبيب الله بن محمد|مرحوم مير حبيب الله خويى]] پس از اين كه شرح خود را با آن خطبه افتتاح مىكند، مقدمهاى را تمهيد مىكند كه بسيار مفصل است. در اين مقدمه، انگيزه خود را براى اقدام به تدوين شرحى بر «نهجالبلاغة» ذكر مىكند و يادآور مىشود كه كتاب «نهجالبلاغة» ميان فضلا و دانشمندان و برجستگان، اهميت، شهرت و حيثيت خاصى كسب كرده و در نتيجه علما، به شرح و گزارش«نهجالبلاغة» روى آوردهاند و شروح زيادى بر آن نوشتهاند كه در ميان اين شروح، چند شرح داراى شهرت بيشترى است؛ يكى از آن شروح، همنام همين شرح است و از قطبالدين راوندى مىباشد. شارح، در ادامه، از [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] معتزلى و شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] ياد كرده است. | ||
وى، با وجود اينكه اين شروح را از بهترين شروح معرفى مىكند، خود انتقاداتى بر آنها دارد و در ديباچه كتاب متذكر مىشود؛ بدين ترتيب كه شرح قطبالدين راوندى را، خالى از خصيصه تحقيق مىشمارد و [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] را تقريبا بهعنوان كالبدى بىروح معرفى مىكند و معتقد است كه در عين حال گرفتار نوعى اطناب ممل است و مباحث آن، بسيار كمرمق و بىجان است. او، همچنين مىگويد: مباحثى كه ابن ابىالحديد آورده، نمىتواند انسان را به جان، روح و ژرفاى سخنان على(ع) رهنمون سازد و با وجود اينكه از ميان اين شروح، نظر خوشترى نسبت به شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] دارد، مع ذلك چون ملاحظه كرده است كه اين شرح، با آميزهاى از مباحث كلامى و حكمى آميخته است و در گزارش سخنان اميرالمؤمنين، به روايات عامه استناد جسته، آن را هم مورد انتقاد قرار مىدهد و مىگويد: چون اين شروح، داراى عيب، نقص و نوعى كمبود است، من شرحى نسبتا جامع و رسا و كافى و تقريبا خالى از عيب و نقص آغاز كردم. | وى، با وجود اينكه اين شروح را از بهترين شروح معرفى مىكند، خود انتقاداتى بر آنها دارد و در ديباچه كتاب متذكر مىشود؛ بدين ترتيب كه شرح قطبالدين راوندى را، خالى از خصيصه تحقيق مىشمارد و [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] را تقريبا بهعنوان كالبدى بىروح معرفى مىكند و معتقد است كه در عين حال گرفتار نوعى اطناب ممل است و مباحث آن، بسيار كمرمق و بىجان است. او، همچنين مىگويد: مباحثى كه ابن ابىالحديد آورده، نمىتواند انسان را به جان، روح و ژرفاى سخنان على(ع) رهنمون سازد و با وجود اينكه از ميان اين شروح، نظر خوشترى نسبت به شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] دارد، مع ذلك چون ملاحظه كرده است كه اين شرح، با آميزهاى از مباحث كلامى و حكمى آميخته است و در گزارش سخنان اميرالمؤمنين، به روايات عامه استناد جسته، آن را هم مورد انتقاد قرار مىدهد و مىگويد: چون اين شروح، داراى عيب، نقص و نوعى كمبود است، من شرحى نسبتا جامع و رسا و كافى و تقريبا خالى از عيب و نقص آغاز كردم. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
در پايان بحث محسنات بديعيه، عنوان حذف را ذكر مىكند و آن را شرح داده، مىگويد: حذف، اين است كه انسان در سراسر سخن يا نوشته خود، يك يا چند حرف از حروف تهجى را به كار نبرد و يا انسان در سراسر سخنش از حروف بىنقطه استفاده بكند، چنانكه اميرالمؤمنين، على(ع)، خطبهاى دارد كه هرگز در آن حرف الف را استفاده نكرده و خطبهاى كه در آن فقط از حروف بىنقطه استفاده كرده است. | در پايان بحث محسنات بديعيه، عنوان حذف را ذكر مىكند و آن را شرح داده، مىگويد: حذف، اين است كه انسان در سراسر سخن يا نوشته خود، يك يا چند حرف از حروف تهجى را به كار نبرد و يا انسان در سراسر سخنش از حروف بىنقطه استفاده بكند، چنانكه اميرالمؤمنين، على(ع)، خطبهاى دارد كه هرگز در آن حرف الف را استفاده نكرده و خطبهاى كه در آن فقط از حروف بىنقطه استفاده كرده است. | ||
مرحوم مير حبيب الله | [[هاشمي خويي، حبيب الله بن محمد|مرحوم مير حبيب الله خويى]] ، معتقد است كه اميرالمؤمنين در ساير محسنات بديعيه نيز بسيار چيرهدست بوده است. | ||
[[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خويى]]، بعد از ذكر اين مقدمه مبسوط و بسيار گسترده، به شرح زندگانى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]]، آنگونه كه فراخور اين كتاب است، مىپردازد و هر يك از مباحث را زير عنوان «نور» مطرح مىكند؛ مثلا مىگويد: نور فى ميلاده، نور فى اسمه الثانى، نور فى نسبه الشريف، نور فى كناه الرفيعة، نور فى القابه الشامخة، نور فى شكله و صفته. | [[خویی، ابوالقاسم|مرحوم خويى]]، بعد از ذكر اين مقدمه مبسوط و بسيار گسترده، به شرح زندگانى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]]، آنگونه كه فراخور اين كتاب است، مىپردازد و هر يك از مباحث را زير عنوان «نور» مطرح مىكند؛ مثلا مىگويد: نور فى ميلاده، نور فى اسمه الثانى، نور فى نسبه الشريف، نور فى كناه الرفيعة، نور فى القابه الشامخة، نور فى شكله و صفته. |
ویرایش