۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
|||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
از نظر دانی سومین مرتبه، وقف حسن است. وقف بر این نوع خوب است، ولی ابتدا از بعدش به دلیل وابستگی آن به عبـارت قبلی، هم از نظر لفظ و هم از نظر معنا صـحیح نـیست؛ مـانند: «الحَمدُّ للهِ رَبِّ العالَمینَ»﴿الفاتحة، 2﴾ و «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»﴿الفاتحة، 3﴾ کـه وقف بر آنها و مشابهشان حسن است؛ زیرا منظور عبارت در زمان وقف فهمیده میشود، ولی شروع از «رَبِّ الْعَالَمِینَ» و «مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ» خـوب نیست؛ زیرا این کلمات مجرور هستند و ابتدا از مـجرور قـبیح است. این قـبح بدین سبب است که مجرور، تابع عبارت قبل از خود است؛ ازاینرو که برای قاری، به سـبب قـطع نـفس، همیشه امکان وقـف بـر روی تام یا کافی نیست، این قـسم «صالح» نیز نامیده شده است<ref>ر.ک: پارچهباف دولتی، کریم؛ معافی، میثم، ص3</ref>. | از نظر دانی سومین مرتبه، وقف حسن است. وقف بر این نوع خوب است، ولی ابتدا از بعدش به دلیل وابستگی آن به عبـارت قبلی، هم از نظر لفظ و هم از نظر معنا صـحیح نـیست؛ مـانند: «الحَمدُّ للهِ رَبِّ العالَمینَ»﴿الفاتحة، 2﴾ و «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»﴿الفاتحة، 3﴾ کـه وقف بر آنها و مشابهشان حسن است؛ زیرا منظور عبارت در زمان وقف فهمیده میشود، ولی شروع از «رَبِّ الْعَالَمِینَ» و «مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ» خـوب نیست؛ زیرا این کلمات مجرور هستند و ابتدا از مـجرور قـبیح است. این قـبح بدین سبب است که مجرور، تابع عبارت قبل از خود است؛ ازاینرو که برای قاری، به سـبب قـطع نـفس، همیشه امکان وقـف بـر روی تام یا کافی نیست، این قـسم «صالح» نیز نامیده شده است<ref>ر.ک: پارچهباف دولتی، کریم؛ معافی، میثم، ص3</ref>. | ||
وی سپس اضافه میکند که وقف بر انتهای آیات شایسته است؛ زیرا هم مـقطـع بــه شــمار مـیرود و هـم اینکـه بسـیاری از وقفهای تام در آنجا قرار دارد. در انتهای آیـات مـعمولاً! جملهها پایان میپذیرد و مطلب به آخر میرسد. حتی گروهی از پیشوایان و قاریان پیشین، وقف بر انـتهای آیـه را مـیپسندیدند؛ هرچند قسمتی از کلام به بخش دیگر متعلق باشد به دلیـل ایـنکـه انـتهـای آیـه مقطع کلام است و مشتبه نمیشود؛ اگرچه انتهای آیه، وقف تام نباشد<ref>ر.ک: همان؛ [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]] ، ص12</ref>. | وی سپس اضافه میکند که وقف بر انتهای آیات شایسته است؛ زیرا هم مـقطـع بــه شــمار مـیرود و هـم اینکـه بسـیاری از وقفهای تام در آنجا قرار دارد. در انتهای آیـات مـعمولاً! جملهها پایان میپذیرد و مطلب به آخر میرسد. حتی گروهی از پیشوایان و قاریان پیشین، وقف بر انـتهای آیـه را مـیپسندیدند؛ هرچند قسمتی از کلام به بخش دیگر متعلق باشد به دلیـل ایـنکـه انـتهـای آیـه مقطع کلام است و مشتبه نمیشود؛ اگرچه انتهای آیه، وقف تام نباشد<ref>ر.ک: همان؛ [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]]، ص12</ref>. | ||
دانی در تأیید سـخن خـود پیـرامون این نوع وقف یادآور میشود که ابوعمرو بصری (متوفی ١٥٤ق)، یکی از عالمان قرائت و علـوم قرآنی، درایـنبـاره میگوید: من دوست دارم در انتهای تمام آیات، سکت (وقف) شود. در سنت رسـول اعـظم اسـلام(ص) اینگونه از امسلمه نقل شده که پیامبر اکرم(ص) قرائتش را تقطیع میکرد و آخر هر آیه وقـف مـینمود. بـا سـند دیگری از ایشان روایت شده است: زمانی که پیامبر اکرم(ص) قرائت مینمود، قرائتش را آیهآیه قـطـع میکرد و چـنین میخواند: «بسمالله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، سپس وقف میکرد و آنگاه میخوانـد: «اَلْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، آنگاه وقف میکرد و میخواند: «اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و... <ref>ر.ک: همان، ص4؛ متن کتاب، ص12</ref>. | دانی در تأیید سـخن خـود پیـرامون این نوع وقف یادآور میشود که ابوعمرو بصری (متوفی ١٥٤ق)، یکی از عالمان قرائت و علـوم قرآنی، درایـنبـاره میگوید: من دوست دارم در انتهای تمام آیات، سکت (وقف) شود. در سنت رسـول اعـظم اسـلام(ص) اینگونه از امسلمه نقل شده که پیامبر اکرم(ص) قرائتش را تقطیع میکرد و آخر هر آیه وقـف مـینمود. بـا سـند دیگری از ایشان روایت شده است: زمانی که پیامبر اکرم(ص) قرائت مینمود، قرائتش را آیهآیه قـطـع میکرد و چـنین میخواند: «بسمالله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، سپس وقف میکرد و آنگاه میخوانـد: «اَلْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»، آنگاه وقف میکرد و میخواند: «اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و... <ref>ر.ک: همان، ص4؛ متن کتاب، ص12</ref>. | ||
نوع چـهارم کـه در باب آخر کتاب مطرح شده و خود درجات مختلفی دارد، وقف قبیح است. وقف قبیح آن است که منظور از آن فـهمیده نمیشود؛ مانند وقـف بر «بسم»، «مـالک»، «رب» و نظایر آنها و ابتـدا از «الله»، «یوم الدین»، «العالمین»، در آیـات سوره حمد، زیرا وقتی بر ایـن کـلمات وقف مـیشود، روشـن نـیست به چـه چیـز اضافه شدهانـد. ایـن مورد به جهت امکان قطع نفس بر روی آنها «وقف ضرورت» هم نـامیده مـیشود. تمام قاریان و اهلفن، ایـن قـسم از وقف را نهی کرده و مـردود شـمردهاند و مناسب دیدهاند کـه کـسی که نفسش در اینگونه موارد قطع میشود، برای شـروع به قبل برگردد تـا قـبل را به بعد وصل نماید. البـته اگـر ایـن کار را از روی عدم تـوانایی انـجام نداد، اشکالی ندارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13؛ [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]] ، ص14-13</ref>. | نوع چـهارم کـه در باب آخر کتاب مطرح شده و خود درجات مختلفی دارد، وقف قبیح است. وقف قبیح آن است که منظور از آن فـهمیده نمیشود؛ مانند وقـف بر «بسم»، «مـالک»، «رب» و نظایر آنها و ابتـدا از «الله»، «یوم الدین»، «العالمین»، در آیـات سوره حمد، زیرا وقتی بر ایـن کـلمات وقف مـیشود، روشـن نـیست به چـه چیـز اضافه شدهانـد. ایـن مورد به جهت امکان قطع نفس بر روی آنها «وقف ضرورت» هم نـامیده مـیشود. تمام قاریان و اهلفن، ایـن قـسم از وقف را نهی کرده و مـردود شـمردهاند و مناسب دیدهاند کـه کـسی که نفسش در اینگونه موارد قطع میشود، برای شـروع به قبل برگردد تـا قـبل را به بعد وصل نماید. البـته اگـر ایـن کار را از روی عدم تـوانایی انـجام نداد، اشکالی ندارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13؛ [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]]، ص14-13</ref>. | ||
نظیر اینها در قبح وقف مواردی است؛ مانند «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ»﴿البقرة، 258﴾؛ «لِلَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ»﴿النحل، 60﴾؛ «إِنَّ اللَّهَ لاَ یسْتَحْیی»﴿البقرة، 26﴾. کـسی که نفسش بـر روی ایـن موارد تمام شود، لازم است به قبـل برگردد و قسمتی از کلام را به قسمت دیگر وصل نماید و اگر چـنین نـکند، مـرتکب گناه [در قرائـت] شـده اسـت. وقـف بـر ســخن جـداگانهای کـه خـارج از حـکم قـبلی است ولی به آن وصل میشود نیز از این قسم است؛ مانند وقف بـر «فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیهِ»﴿النساء، 11﴾؛ به دلیل اینکه نصف در اینجا مربوط به دختر اسـت نه پدر و مادر؛ و عبارت «وَ لِأَبَوَیهِ» مستأنفه است یعنی خبرش «لِکل واحِد مِنهُمَا السُّدُسُ» است که بعداً میآید<ref>ر.ک: همان، ص14-13؛ همان، ص15-14</ref>. | نظیر اینها در قبح وقف مواردی است؛ مانند «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ»﴿البقرة، 258﴾؛ «لِلَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ»﴿النحل، 60﴾؛ «إِنَّ اللَّهَ لاَ یسْتَحْیی»﴿البقرة، 26﴾. کـسی که نفسش بـر روی ایـن موارد تمام شود، لازم است به قبـل برگردد و قسمتی از کلام را به قسمت دیگر وصل نماید و اگر چـنین نـکند، مـرتکب گناه [در قرائـت] شـده اسـت. وقـف بـر ســخن جـداگانهای کـه خـارج از حـکم قـبلی است ولی به آن وصل میشود نیز از این قسم است؛ مانند وقف بـر «فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیهِ»﴿النساء، 11﴾؛ به دلیل اینکه نصف در اینجا مربوط به دختر اسـت نه پدر و مادر؛ و عبارت «وَ لِأَبَوَیهِ» مستأنفه است یعنی خبرش «لِکل واحِد مِنهُمَا السُّدُسُ» است که بعداً میآید<ref>ر.ک: همان، ص14-13؛ همان، ص15-14</ref>. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]] ، المكتفی في الوقف و الإبتدا في كتابالله عزوجل، ترجمه کریم دولتی و صادق درودیان، تهران، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1382. | # [[دانی، عثمان بن سعید|دانی، ابوعمرو عثمان بن سعید]]، المكتفی في الوقف و الإبتدا في كتابالله عزوجل، ترجمه کریم دولتی و صادق درودیان، تهران، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1382. | ||
# [[:noormags:1103771|پارچهباف دولتی، کریم؛ معافی، میثم، «تطبیق دیدگاههای مفسران با ابوعمرو دانی و الحسینی در وقف و ابتدا (بررسی موردی اختلافات در سوره مبارک شوری)»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز): مطالعات قرائت قرآن، بهار و تابستان 1394، شماره 4، صفحه 1 تا 15]]. | # [[:noormags:1103771|پارچهباف دولتی، کریم؛ معافی، میثم، «تطبیق دیدگاههای مفسران با ابوعمرو دانی و الحسینی در وقف و ابتدا (بررسی موردی اختلافات در سوره مبارک شوری)»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز): مطالعات قرائت قرآن، بهار و تابستان 1394، شماره 4، صفحه 1 تا 15]]. | ||
ویرایش