پرش به محتوا

‌نفحات من علوم القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
خط ۴۰: خط ۴۰:
</div>
</div>


'''نفحات من علوم القرآن'''، تألیف [[ملکی میانجی، محمدباقر|محمدباقر ملکی میانجی]] ، مشتمل بر مباحث علوم قرآنی ذکرشده در دیگر آثار نویسنده است که توسط سید فاضل رضوی تهیه و تنظیم شده است. کتاب حاضر، از‌ نظر‌ عناوین، مانند دیگر کتاب‌های علوم قرآنی‌ است، اما از نـظر‌ روش‌ ورود و خروج، تکیه بر منابع‌ شیعی‌ و بیان فقاهتی در احادیث، با کتاب‌های دیـگر تـفاوت دارد.
'''نفحات من علوم القرآن'''، تألیف [[ملکی میانجی، محمدباقر|محمدباقر ملکی میانجی]]، مشتمل بر مباحث علوم قرآنی ذکرشده در دیگر آثار نویسنده است که توسط سید فاضل رضوی تهیه و تنظیم شده است. کتاب حاضر، از‌ نظر‌ عناوین، مانند دیگر کتاب‌های علوم قرآنی‌ است، اما از نـظر‌ روش‌ ورود و خروج، تکیه بر منابع‌ شیعی‌ و بیان فقاهتی در احادیث، با کتاب‌های دیـگر تـفاوت دارد.


نویسنده از پیروان «مکتب تفکیک» است و در اندیشه‌ها و نوشته‌های خود به تثبیت این اندیشه‌ پرداخته؛ لذا در این اثر نیز در نقد روش [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]  مشهور به تفسیر قرآن به قرآن مطالبی را نگاشته است.  
نویسنده از پیروان «مکتب تفکیک» است و در اندیشه‌ها و نوشته‌های خود به تثبیت این اندیشه‌ پرداخته؛ لذا در این اثر نیز در نقد روش [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]  مشهور به تفسیر قرآن به قرآن مطالبی را نگاشته است.  
خط ۵۵: خط ۵۵:
مؤلف‌ در فصل دوم، حجیت ظواهر قرآن را با توجه به عواملی همچون: مـبارزه پیامبر(ص) به‌وسیله قرآن و امر کردن ائمه(ع) به مراجعه به قرآن و تدبر و تفکر در آن مطرح‌ کرده و نتیجه می‌گیرد که می‌توان - بلکه باید - به ظواهر قرآن و الفاظ آن تکیه کـرد و در اسـتنباط احکام و معارف‌ از‌ ظواهر‌ قرآن بهره گرفت<ref>ر.ک: همان، ص130؛ متن کتاب، ص34-33</ref>.
مؤلف‌ در فصل دوم، حجیت ظواهر قرآن را با توجه به عواملی همچون: مـبارزه پیامبر(ص) به‌وسیله قرآن و امر کردن ائمه(ع) به مراجعه به قرآن و تدبر و تفکر در آن مطرح‌ کرده و نتیجه می‌گیرد که می‌توان - بلکه باید - به ظواهر قرآن و الفاظ آن تکیه کـرد و در اسـتنباط احکام و معارف‌ از‌ ظواهر‌ قرآن بهره گرفت<ref>ر.ک: همان، ص130؛ متن کتاب، ص34-33</ref>.


وی در‌ بـحث‌ تنزیل و انزال، تعارض مشهور در مورد نزول تدریجی طی 23 سال بعثت و نزول دفعی در شب‌ قدر‌ ماه رمضان و سپس تـوجیهات و نـظرات [[زمخشری، محمود بن عمر|زمـخشری]]  در [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]  و شیخ محمد عبده در‌ تفسیر‌ المنار را در حل این تعارض به‌اخـتصار‌ آورده و در کمال ایجاز نقد و بررسی کرده است‌. سپس مسئله‌ نزول دفعی و نزول تدریجی را از منظر [[طباطبایی، محمدحسین|مرحوم علامه طباطبائی]] ، صـاحب تـفسیر المـيزان‌ با‌ تفصیل بیشتر مطرح کرده و به‌ نقد‌ و بررسی نظرات‌ صاحب‌ تفسیر‌ المـيزان پرداخـته اسـت<ref>ر.ک: ‌گندمی، حمید سلیم، ص130</ref>.  
وی در‌ بـحث‌ تنزیل و انزال، تعارض مشهور در مورد نزول تدریجی طی 23 سال بعثت و نزول دفعی در شب‌ قدر‌ ماه رمضان و سپس تـوجیهات و نـظرات [[زمخشری، محمود بن عمر|زمـخشری]]  در [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|کشاف]]  و شیخ محمد عبده در‌ تفسیر‌ المنار را در حل این تعارض به‌اخـتصار‌ آورده و در کمال ایجاز نقد و بررسی کرده است‌. سپس مسئله‌ نزول دفعی و نزول تدریجی را از منظر [[طباطبایی، محمدحسین|مرحوم علامه طباطبائی]]، صـاحب تـفسیر المـيزان‌ با‌ تفصیل بیشتر مطرح کرده و به‌ نقد‌ و بررسی نظرات‌ صاحب‌ تفسیر‌ المـيزان پرداخـته اسـت<ref>ر.ک: ‌گندمی، حمید سلیم، ص130</ref>.  


سرآغاز‌ بحث‌ مؤلف‌ در موضوع محکم و متشابه، آیه هفت سوره آل عمران است: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ» (آل‏ عمران‏: 7)؛ «اوست کسى که این کتاب [قرآن] را بر تو فروفرستاد. پاره‏اى از آن، آیات محکم [صریح و روشن] است. آنها اساس کتابند و [پاره‏اى] دیگر متشابهاتند [که تأویل‏پذیرند]».
سرآغاز‌ بحث‌ مؤلف‌ در موضوع محکم و متشابه، آیه هفت سوره آل عمران است: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ» (آل‏ عمران‏: 7)؛ «اوست کسى که این کتاب [قرآن] را بر تو فروفرستاد. پاره‏اى از آن، آیات محکم [صریح و روشن] است. آنها اساس کتابند و [پاره‏اى] دیگر متشابهاتند [که تأویل‏پذیرند]».
خط ۶۴: خط ۶۴:
وی در فصل پنجم، روش پسـندیده‌ و صحیح تفسیری‌ را روش اجـتهادی دانسته که‌ مبتنی‌ بر عقل و قرآن و سنت است و فقهای بزرگ اصولی شیعه بر آن روش‌ بوده‌اند<ref>ر.ک: گندمی، حمید سلیم، ص134</ref>.‌
وی در فصل پنجم، روش پسـندیده‌ و صحیح تفسیری‌ را روش اجـتهادی دانسته که‌ مبتنی‌ بر عقل و قرآن و سنت است و فقهای بزرگ اصولی شیعه بر آن روش‌ بوده‌اند<ref>ر.ک: گندمی، حمید سلیم، ص134</ref>.‌


روش‌های تفسیری‌ مختلفی در بـین مـفسران‌ شـیعه‌ و سنی وجود دارد. یکی از‌ این‌ شیوه‌های تفسیری، روش تفسیر قـرآن بـه قرآن است که مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]  در‌ [[الميزان في تفسير القرآن|تفسیر‌ الميزان]] ، عمدتاً از این روش‌ استفاده‌ کرده‌ است. مرحوم‌ ملکی، ضمن بـیان نـظریه [[طباطبایی، محمدحسین|صـاحب الميزان]] ، چهار اشکال و ایراد را بر روش تفسیری قرآن به قرآن‌ مطرح‌ کرده‌ و بـه بـحث و بـررسی پیرامون آن‌ها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>.‌
روش‌های تفسیری‌ مختلفی در بـین مـفسران‌ شـیعه‌ و سنی وجود دارد. یکی از‌ این‌ شیوه‌های تفسیری، روش تفسیر قـرآن بـه قرآن است که مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]]  در‌ [[الميزان في تفسير القرآن|تفسیر‌ الميزان]]، عمدتاً از این روش‌ استفاده‌ کرده‌ است. مرحوم‌ ملکی، ضمن بـیان نـظریه [[طباطبایی، محمدحسین|صـاحب الميزان]]، چهار اشکال و ایراد را بر روش تفسیری قرآن به قرآن‌ مطرح‌ کرده‌ و بـه بـحث و بـررسی پیرامون آن‌ها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>.‌


تفسیر به رأی موضوعی است که در ششمین فصل کتاب مطرح شده است. نویسنده در بخشی از این فصل چنین می‌نویسد: با‌ وجود نهی از تـفسیر بـه رأی و حرمت شدید آن، گروهی از مردم در تفسیر قـرآن به تفسیر‌ و ‌‌توضیح‌ حـجّت‌های مـعصوم(ع) توجه نکرده‌اند و قرآن را آن‌گـونه تـفسیر می‌کنند که با‌ محصولات‌ افکار‌ و اندیشه‌هایشان مطابقت داشته باشد؛ درحالی‌که بر مـسلمانان واجـب و ضروری است که در مرتبه خـطاب‌ عـام قـرآن، آراء و نظریات خود را بـا نـصوص و محکمات و اصول مسلم آن ارائه و بـا آن تطبیق کنند‌ و در‌ مرتبه خطاب خاص قرآن، با تفسیر و تبیین وارده از معصوم(ع) بسنجند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص101؛ ملکی میانجی، محمدباقر، ص103</ref>.‌
تفسیر به رأی موضوعی است که در ششمین فصل کتاب مطرح شده است. نویسنده در بخشی از این فصل چنین می‌نویسد: با‌ وجود نهی از تـفسیر بـه رأی و حرمت شدید آن، گروهی از مردم در تفسیر قـرآن به تفسیر‌ و ‌‌توضیح‌ حـجّت‌های مـعصوم(ع) توجه نکرده‌اند و قرآن را آن‌گـونه تـفسیر می‌کنند که با‌ محصولات‌ افکار‌ و اندیشه‌هایشان مطابقت داشته باشد؛ درحالی‌که بر مـسلمانان واجـب و ضروری است که در مرتبه خـطاب‌ عـام قـرآن، آراء و نظریات خود را بـا نـصوص و محکمات و اصول مسلم آن ارائه و بـا آن تطبیق کنند‌ و در‌ مرتبه خطاب خاص قرآن، با تفسیر و تبیین وارده از معصوم(ع) بسنجند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص101؛ ملکی میانجی، محمدباقر، ص103</ref>.‌
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش