پرش به محتوا

نهاية الأرب في معرفة أنساب العرب: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۴ اوت ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
خط ۴۶: خط ۴۶:




كتاب مشتمل بر چهار بخش: مقدمه محقق، مقدمه مولف، مقصد و خاتمه نگاشته شده است. مقدمه محقق مشتمل بر شرح حال مولف و اساتيد و آثار اوست. مقدمه مولف در پنج فصل آمده است. مقصد پس از ذكر دو فصل به ترتيب حروف الفبا تدوين شده است. خاتمه نيز شامل پنج فصل است.
كتاب مشتمل بر چهار بخش: مقدمه محقق، مقدمه مؤلف، مقصد و خاتمه نگاشته شده است. مقدمه محقق مشتمل بر شرح حال مؤلف و اساتيد و آثار اوست. مقدمه مؤلف در پنج فصل آمده است. مقصد پس از ذكر دو فصل به ترتيب حروف الفبا تدوين شده است. خاتمه نيز شامل پنج فصل است.


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
خط ۵۵: خط ۵۵:
نويسنده درباره مطالب كتاب تصريح مى‌كند: «در اين كتاب تمام قبايل عرب را نياوردم؛ زيرا غيرممكن بود ولى از همه قبيله‌ها آن‌چه مقدور بود بيان شد. در اصل نسب و ريشه قبايل به‌طور كامل كوشيدم و آن را «نهايه الارب فى معرفه انساب العرب» ناميدم.»
نويسنده درباره مطالب كتاب تصريح مى‌كند: «در اين كتاب تمام قبايل عرب را نياوردم؛ زيرا غيرممكن بود ولى از همه قبيله‌ها آن‌چه مقدور بود بيان شد. در اصل نسب و ريشه قبايل به‌طور كامل كوشيدم و آن را «نهايه الارب فى معرفه انساب العرب» ناميدم.»


مولف در فصل اول مقدمه به مزاياى آشنايى با انساب عرب مى‌پردازد. وى علم نسب‌شناسى را از اين نظر مهم مى‌داند كه انتخاب امامت جامعه وابسته به اين علم است. هم‌چنين در اين فصل ابوبكر، و غفل بن حنظله، ابن الكيس نمرى، النجار بن اوس عذرى، ابوعبيده، [[بیهقی، احمد بن حسین|بيهقى]]،  [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] و ابن هرم را به عنوان بهترين نسب شناسان عرب معرفى مى‌كند.
مؤلف در فصل اول مقدمه به مزاياى آشنايى با انساب عرب مى‌پردازد. وى علم نسب‌شناسى را از اين نظر مهم مى‌داند كه انتخاب امامت جامعه وابسته به اين علم است. هم‌چنين در اين فصل ابوبكر، و غفل بن حنظله، ابن الكيس نمرى، النجار بن اوس عذرى، ابوعبيده، [[بیهقی، احمد بن حسین|بيهقى]]،  [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] و ابن هرم را به عنوان بهترين نسب شناسان عرب معرفى مى‌كند.


انواع عرب از عاربه و مستعربه و قبايل منسوب به هر كدام، و نيز عرب بائده و غيربائده و مسائل مختلف مربوط به آن، از جمله گويش هر يك در زمانى خاص از ديگر مطالب مقدمه است. انساب عرب به شش طبقه شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ و فصيله تقسيم شده است.
انواع عرب از عاربه و مستعربه و قبايل منسوب به هر كدام، و نيز عرب بائده و غيربائده و مسائل مختلف مربوط به آن، از جمله گويش هر يك در زمانى خاص از ديگر مطالب مقدمه است. انساب عرب به شش طبقه شعب، قبيله، عماره، بطن، فخذ و فصيله تقسيم شده است.
خط ۷۳: خط ۷۳:
فصل اول، به اديان جاهلى پيش از اسلام و علوم‌آنها پرداخته است. اقسام دين را در جاهليت، از منكرين خالق و قيامت (دهريون) و معتقدين به خدا و نشر، آغاز كرده و بحث را با بت‌پرستان و نام بتان ادامه داده است.
فصل اول، به اديان جاهلى پيش از اسلام و علوم‌آنها پرداخته است. اقسام دين را در جاهليت، از منكرين خالق و قيامت (دهريون) و معتقدين به خدا و نشر، آغاز كرده و بحث را با بت‌پرستان و نام بتان ادامه داده است.


فصل دوم، به مفاخرات بين عرب‌ها و قبايل با يكديگر اختصاص دارد و مولف تنها يك حكايت نقل مى‌كند كه در آن ابن كلبى از گفت و گوى كسرى، با نعمان بن منذر و همراهانش خبر مى‌دهد و بر اساس آن، هر يك از همراهان با ذكر افتخارات و كرامات و عملكردهاى قبيله خود بر ديگران، در حضور كسرى فخر مى‌فروختند.
فصل دوم، به مفاخرات بين عرب‌ها و قبايل با يكديگر اختصاص دارد و مؤلف تنها يك حكايت نقل مى‌كند كه در آن ابن كلبى از گفت و گوى كسرى، با نعمان بن منذر و همراهانش خبر مى‌دهد و بر اساس آن، هر يك از همراهان با ذكر افتخارات و كرامات و عملكردهاى قبيله خود بر ديگران، در حضور كسرى فخر مى‌فروختند.


در فصل سوم، بخشى از ايام العرب را در جاهليت و اسلام، فهرست‌وار با اندكى توضيح مى‌آورد. ايام العرب را از «يوم البسوس» كه بين بكر بن وائل و تغلب بن وائل به مدت چهل سال رخ داد، آغاز كرده، سپس 64 واقعه از ايام العرب، در جاهليت نام مى‌برد.  
در فصل سوم، بخشى از ايام العرب را در جاهليت و اسلام، فهرست‌وار با اندكى توضيح مى‌آورد. ايام العرب را از «يوم البسوس» كه بين بكر بن وائل و تغلب بن وائل به مدت چهل سال رخ داد، آغاز كرده، سپس 64 واقعه از ايام العرب، در جاهليت نام مى‌برد.  


در ادامه نيز 47 واقعه كه مولف از ذكر آنها خوددارى كرده و يا اينكه با نام ديگرى آمده با عبارت «قال الناشر على الخاقانى» ذكر شده است. «على خاقانى» مصحح كتاب و مدير و صاحب مجله البيان است كه مطالبى را به متن كتاب افزوده است؛ البته مطالبى كه به قلم مولف نيست بايد در حاشيه كتاب ذكر مى‌شد و در اين مورد رعايت امانت نشده است.
در ادامه نيز 47 واقعه كه مؤلف از ذكر آنها خوددارى كرده و يا اينكه با نام ديگرى آمده با عبارت «قال الناشر على الخاقانى» ذكر شده است. «على خاقانى» مصحح كتاب و مدير و صاحب مجله البيان است كه مطالبى را به متن كتاب افزوده است؛ البته مطالبى كه به قلم مؤلف نيست بايد در حاشيه كتاب ذكر مى‌شد و در اين مورد رعايت امانت نشده است.


مولف از وقايع و جنگ‌ها و غزوات بعد از ظهور اسلام، تنها دوازده واقعه را از ايام الله نام مى‌برد.در فصل چهارم، نيز سيزده مورد از آتش‌هايى را كه اعراب طبق عادت و سنت روشن مى‌كردند، نام برده و علت آتش‌افروزى را نيز به اختصار مى‌آورد؛ از آن جمله است: نار المزدلفه، نار الاستمطار (طلب باران)، نارالصيد و نار الاسد.
مؤلف از وقايع و جنگ‌ها و غزوات بعد از ظهور اسلام، تنها دوازده واقعه را از ايام الله نام مى‌برد.در فصل چهارم، نيز سيزده مورد از آتش‌هايى را كه اعراب طبق عادت و سنت روشن مى‌كردند، نام برده و علت آتش‌افروزى را نيز به اختصار مى‌آورد؛ از آن جمله است: نار المزدلفه، نار الاستمطار (طلب باران)، نارالصيد و نار الاسد.


آخرين فصل كتاب است به بازارهاى معروف عرب قبل از اسلام اختصاص دارد. اين بازارها در اول ربيع الاول، در دومه الجندل برپا مى‌شد. پس بازاريان به صورت موقت و سيار از محلى به محل ديگر رفته و در آن جا بازارى «موسمى» برپا مى‌كردند و اين سير و حركت ادامه داشت. نام بازارها، مكان و زمان آن، نام برخى از روساى آن، اجناسى كه در بازارها عرضه مى‌شد در اين فصل ذكر شده است. بازار عكاظ، معروف ترين آن‌ها بوده است و علاوه بر معاملات، در آن فعاليت‌هاى فرهنگى، مثل محافل مشاعره بر پا مى‌شد و برخى به آزاد سازى اسيران، اقدام مى‌كردند. سرانجام پس از يك سال كوچ و تجارت، در بازارهاى موسمى به حج مى‌رفتند و مناسك حج را به‌جا مى‌آوردند و به وطن خويش باز مى‌گشتند.
آخرين فصل كتاب است به بازارهاى معروف عرب قبل از اسلام اختصاص دارد. اين بازارها در اول ربيع الاول، در دومه الجندل برپا مى‌شد. پس بازاريان به صورت موقت و سيار از محلى به محل ديگر رفته و در آن جا بازارى «موسمى» برپا مى‌كردند و اين سير و حركت ادامه داشت. نام بازارها، مكان و زمان آن، نام برخى از روساى آن، اجناسى كه در بازارها عرضه مى‌شد در اين فصل ذكر شده است. بازار عكاظ، معروف ترين آن‌ها بوده است و علاوه بر معاملات، در آن فعاليت‌هاى فرهنگى، مثل محافل مشاعره بر پا مى‌شد و برخى به آزاد سازى اسيران، اقدام مى‌كردند. سرانجام پس از يك سال كوچ و تجارت، در بازارهاى موسمى به حج مى‌رفتند و مناسك حج را به‌جا مى‌آوردند و به وطن خويش باز مى‌گشتند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش