۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ک' به '، ک') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها'''، کتابی است که توسط عبدالباقى گولپينارلى تأليف گردیده است. | '''مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها'''، کتابی است که توسط عبدالباقى گولپينارلى تأليف گردیده است. | ||
عبدالباقى گولپينارلى در اين كتاب مىكوشد تا زندگانى مولانا جلالالدّين بلخى را از جنبههاى مختلف مورد مطالعه و بررسى قرار دهد. به نظر وى نوشتهها و كتابهايى كه تاكنون درباره مولانا به رشته تحرير درآمده، همه رونويسى از يكديگر است و چيزى جز توده انباشته كلمات نيست، لذا | عبدالباقى گولپينارلى در اين كتاب مىكوشد تا زندگانى مولانا جلالالدّين بلخى را از جنبههاى مختلف مورد مطالعه و بررسى قرار دهد. به نظر وى نوشتهها و كتابهايى كه تاكنون درباره مولانا به رشته تحرير درآمده، همه رونويسى از يكديگر است و چيزى جز توده انباشته كلمات نيست، لذا مؤلف در اين كتاب براى انجام اين كار انجام نيافته كوشيده است. | ||
== ساختار كتاب== | == ساختار كتاب== | ||
كتاب از يك مقدمه و چهار فصل و يك تكمله تشكيل شده است. | كتاب از يك مقدمه و چهار فصل و يك تكمله تشكيل شده است. مؤلف براى كشف افكار مولانا، اصيلترين مآخذ را مدّ نظر قرار داده است. از اينرو ساختار كتاب طورى است كه گوينده سخن، شخص مولاناست و در واقع اوست كه با خواننده سخن مىگويد. | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
بخش 2- پدر مولانا جلالالدين محمد به سلطان العلما بهاالدين ولد شهرت دارد و اين لقب را حضرت محمد(ص) به او بخشيده است. | بخش 2- پدر مولانا جلالالدين محمد به سلطان العلما بهاالدين ولد شهرت دارد و اين لقب را حضرت محمد(ص) به او بخشيده است. | ||
بخش 3- | بخش 3- مؤلف در اين بخش به ملاقات شمس و مولانا اشاره كرده و زندگانى شمس و آثار وى را مورد بررسى قرار مىدهد. | ||
بخش 4- صلاحالدين زركوب يكى از اساتيد مولاناست كه در اين بخش خصوصيات و نحوه رحلت وى بيان مىشود. | بخش 4- صلاحالدين زركوب يكى از اساتيد مولاناست كه در اين بخش خصوصيات و نحوه رحلت وى بيان مىشود. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
بخش 1- ابوهاشم كوفى نخستين كسى بود كه لقب صوفى درباره وى بكار رفته است. وى اوّلين خانقاه خود را در برابر مسجد برپا كرد. تصوّف در قرن دوّم هجرى در بغداد گسترش يافت. اين گسترش با توطن صوفيان و ايجاد خانقاهها عملى شد. بعدها گروهى به نام ملامتيّه در خراسان ظهور كردند و داراى فرقههاى مختلف شدند؛ مانند قلندريّه، حيدريّه، كبرويّه، ابداليه، بابائيه، بكتاشيه. پيروان اين طريقتها شديداً به وحدت وجود گرايش داشتند و به ظواهر شريعت چندان مقيّد نبودند. | بخش 1- ابوهاشم كوفى نخستين كسى بود كه لقب صوفى درباره وى بكار رفته است. وى اوّلين خانقاه خود را در برابر مسجد برپا كرد. تصوّف در قرن دوّم هجرى در بغداد گسترش يافت. اين گسترش با توطن صوفيان و ايجاد خانقاهها عملى شد. بعدها گروهى به نام ملامتيّه در خراسان ظهور كردند و داراى فرقههاى مختلف شدند؛ مانند قلندريّه، حيدريّه، كبرويّه، ابداليه، بابائيه، بكتاشيه. پيروان اين طريقتها شديداً به وحدت وجود گرايش داشتند و به ظواهر شريعت چندان مقيّد نبودند. | ||
بخش 2- | بخش 2- مؤلف در اين بخش درباره وحدت وجود، افلاك، عناصر، مواليد، دور، زمان و مكان، آخرت، كائنات و انسان، قطب الاقطاب، رجال الغيب، سلوك و مقامات آن، يقين عشق و جذبه سخن مىگويد. وى عارفى را كه به درجه كمال رسيده باشد و كائنات و ذات بارى را جدا از هم نمىبيند. وى تصريح مىكند، هر عملى نتيجه يك استعداد و قابليّت تكون است. ارادهاى كه از هر مظهرى ظاهر مىشود. | ||
بخش 3- به نظر مولانا تصوّف عبارت از كماليابى در عالم حقيقت و عرفان و عشق و جذبه است. در سير و سلوك ارشاد و رهبرى از آنِ انسان كامل و قطب است. سلوك خود را باختن نيست، بلكه به خود آمدن و خود را يافتن است. مولانا هرگز دنيا را زشت و كائنات را مطرود و روى زمين را نكوهيده نمىداند، بلكه دنياى نكوهش شده همان حرص و آز و حقيقت را در نيافتن است. وى در باب جبر و اختيار نه با معتزله موافق است، نه با اشاعره، بلكه صاحب نظر و مجتهدى است كه نظريات صوفيه را نيز مطابق با ديد خود دگرگون مىسازد. | بخش 3- به نظر مولانا تصوّف عبارت از كماليابى در عالم حقيقت و عرفان و عشق و جذبه است. در سير و سلوك ارشاد و رهبرى از آنِ انسان كامل و قطب است. سلوك خود را باختن نيست، بلكه به خود آمدن و خود را يافتن است. مولانا هرگز دنيا را زشت و كائنات را مطرود و روى زمين را نكوهيده نمىداند، بلكه دنياى نكوهش شده همان حرص و آز و حقيقت را در نيافتن است. وى در باب جبر و اختيار نه با معتزله موافق است، نه با اشاعره، بلكه صاحب نظر و مجتهدى است كه نظريات صوفيه را نيز مطابق با ديد خود دگرگون مىسازد. |
ویرایش