۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابراهيم رفعت پاشا' به 'ابراهيم رفعت پاشا ') |
|||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
از جمله اماكنى كه در بقيع بنايى داشته، بيتالاحزان است كه مكان كوچكى در قسمت شمالى قبور ائمه بقيع بوده است. فاطمه زهرا(س) پس از رحلت پدر بزرگوارش، به آنجا مىآمده و بهشدت مىگريسته است. اين مكان به مسجد فاطمه هم معروف بوده و تا اوايل سده اخير بنايى داشته كه مردم در آنجا زيارت خوانده و نماز مىگزاردند.<ref>ر.ك: همان، ص39</ref> | از جمله اماكنى كه در بقيع بنايى داشته، بيتالاحزان است كه مكان كوچكى در قسمت شمالى قبور ائمه بقيع بوده است. فاطمه زهرا(س) پس از رحلت پدر بزرگوارش، به آنجا مىآمده و بهشدت مىگريسته است. اين مكان به مسجد فاطمه هم معروف بوده و تا اوايل سده اخير بنايى داشته كه مردم در آنجا زيارت خوانده و نماز مىگزاردند.<ref>ر.ك: همان، ص39</ref> | ||
پس از آن نويسنده اسنادى را كه حاكى از وجود قبهها و بناهاى ساختهشده بر قبور ائمه(ع) و ديگر صالحان است را متذكر مىشود. بيشتر سفرنامهنويسان از اين بناها گزارش كردهاند. تصويربرداران نيز تصاوير گويا و روشنى از اين قبرستان و بناهاى ساختهشده در آن برداشتهاند كه نمونههايى از آن را | پس از آن نويسنده اسنادى را كه حاكى از وجود قبهها و بناهاى ساختهشده بر قبور ائمه(ع) و ديگر صالحان است را متذكر مىشود. بيشتر سفرنامهنويسان از اين بناها گزارش كردهاند. تصويربرداران نيز تصاوير گويا و روشنى از اين قبرستان و بناهاى ساختهشده در آن برداشتهاند كه نمونههايى از آن را «[[رفعت پاشا، ابراهیم|ابراهيم رفعت پاشا]] » در سالهاى 1318 تا 1325ق و نيز «محمد لبيكبك» در سال 1377ق، از خود به يادگار گذاشتهاند.<ref>همان، ص40</ref> | ||
قاضى عسكر در ادامه مباحث در تشريح تخريب آثار مىنويسد: «پس از تسلط سعوديان بر حجاز و با توجه به پيوند فكرى و مذهبى آنان با محمد بن عبدالوهاب، در هر شهر و منطقهاى كه وارد مىشدند، آثار و ابنيه ساختهشده بر روى قبور بزرگان صدر اسلام را خراب و ويران مىكردند».<ref>همان، ص41</ref>بيشتر مطالب اين بخش از كتاب تاريخ وهابيان نقل است. | قاضى عسكر در ادامه مباحث در تشريح تخريب آثار مىنويسد: «پس از تسلط سعوديان بر حجاز و با توجه به پيوند فكرى و مذهبى آنان با محمد بن عبدالوهاب، در هر شهر و منطقهاى كه وارد مىشدند، آثار و ابنيه ساختهشده بر روى قبور بزرگان صدر اسلام را خراب و ويران مىكردند».<ref>همان، ص41</ref>بيشتر مطالب اين بخش از كتاب تاريخ وهابيان نقل است. |
ویرایش