۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'قسطلانی' به 'قسطلانی ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
ازجمله مباحث جالبتوجه در کتاب میتوان به برخی از موارد ذیل اشاره کرد؛ مثلاً اینکه ابن طحان اولین کسی است که تفخیم را به سه مرتبه تقسیم میکند و [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزری]] این روش او را میپذیرد. یا اینکه وی هنگام مطرح کردن بحث إقلاب و إخفای شفوی قائل به فاصله بین دو لب نشده است یا اینکه نرم ادا کردن غین و خاء زیر عنوان تفخیم نسبی از وی مطرح نشده است. همچنین او نگفته که غُنّه مفخمه، بهحسب حرکات مابعدش تفخیم مییابد. | ازجمله مباحث جالبتوجه در کتاب میتوان به برخی از موارد ذیل اشاره کرد؛ مثلاً اینکه ابن طحان اولین کسی است که تفخیم را به سه مرتبه تقسیم میکند و [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزری]] این روش او را میپذیرد. یا اینکه وی هنگام مطرح کردن بحث إقلاب و إخفای شفوی قائل به فاصله بین دو لب نشده است یا اینکه نرم ادا کردن غین و خاء زیر عنوان تفخیم نسبی از وی مطرح نشده است. همچنین او نگفته که غُنّه مفخمه، بهحسب حرکات مابعدش تفخیم مییابد. | ||
از دیگر نکات قابل ذکر و جالب توجه در این کتاب مباحث سکون در آن و تقسیم آن به سکون حیّ (زنده) و میّت (مرده) است، گویا ابن طحان این مطلب را از کتاب سیبویه نقل کرده باشد و احتمالاً حموی در «القواعد الإشارات» و قسطلانی در «لطائف الإشارات» از او تبعیت کرده باشند. در کل، این کتاب مقدار وسیعی از مباحث تجویدی را در حجمی کم ارائه کرده است و کلام نویسنده آن مقید به تواتر و توقیف بر شیوه عالمان حدیث است؛ یعنی شیوه نویسنده این کتاب متفاوت از روش علمای تجوید معاصر است که غالب در ضابطهمند سازی قواعدشان نظیرآوریهایی است که در نوشتههای این علم یافت نمیشود.<ref>ر.ک: همان، ص70</ref> | از دیگر نکات قابل ذکر و جالب توجه در این کتاب مباحث سکون در آن و تقسیم آن به سکون حیّ (زنده) و میّت (مرده) است، گویا ابن طحان این مطلب را از کتاب سیبویه نقل کرده باشد و احتمالاً حموی در «القواعد الإشارات» و [[قسطلانی، احمد بن محمد|قسطلانی]] در «لطائف الإشارات» از او تبعیت کرده باشند. در کل، این کتاب مقدار وسیعی از مباحث تجویدی را در حجمی کم ارائه کرده است و کلام نویسنده آن مقید به تواتر و توقیف بر شیوه عالمان حدیث است؛ یعنی شیوه نویسنده این کتاب متفاوت از روش علمای تجوید معاصر است که غالب در ضابطهمند سازی قواعدشان نظیرآوریهایی است که در نوشتههای این علم یافت نمیشود.<ref>ر.ک: همان، ص70</ref> | ||
ابن طحان اندلسی در باب تصنیف حرکات و تحریر مقدارهای آنها از سه حرف اصلی فتحه، کسره و ضمه و تولد الف و یاء و واو از اشباع این حرکات سخن میگوید.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص74-75</ref> وی در باب سکون، پس از تقسیم آن به حی و میّت، سکون میّت را موردی میداند که محل آن الف پایه همزه و یاء بعد از کسره و واو بعد از ضمه واقع شود و سکون حیّ محل آن یاء و واو بعد از فتحه است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref> او مد را به دو نوع اصلی و فرعی تقسیم میکند و پس از تعریف هرکدام، به بیان موجبات سهگانه مد از همزه و تشدید و سکون لازم میپردازد و مد مزید و مقدارهای مرسوم در مد را شرح میدهد و حدود قرائت را بیان میکند.<ref>ر.ک: همان، ص82-86</ref> | ابن طحان اندلسی در باب تصنیف حرکات و تحریر مقدارهای آنها از سه حرف اصلی فتحه، کسره و ضمه و تولد الف و یاء و واو از اشباع این حرکات سخن میگوید.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص74-75</ref> وی در باب سکون، پس از تقسیم آن به حی و میّت، سکون میّت را موردی میداند که محل آن الف پایه همزه و یاء بعد از کسره و واو بعد از ضمه واقع شود و سکون حیّ محل آن یاء و واو بعد از فتحه است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref> او مد را به دو نوع اصلی و فرعی تقسیم میکند و پس از تعریف هرکدام، به بیان موجبات سهگانه مد از همزه و تشدید و سکون لازم میپردازد و مد مزید و مقدارهای مرسوم در مد را شرح میدهد و حدود قرائت را بیان میکند.<ref>ر.ک: همان، ص82-86</ref> |
ویرایش