۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
#شارح محترم با يادآورى اين نكته كه فلسفه اسلامى غير از فلسفه يونانى است، افزوده است: همچنانكه در مقدمه اصول فلسفه و روش رئاليسم آمده، مسائل فلسفى هفتصد مسأله است كه تنها دويست مسأله آن مربوط به يونانيان است. در حقيقت فلسفه يونانى همچون طفلى نابالغ بود كه اگر تحت سرپرستى قرآن و عترت واقع نمىشد، رشدى نمىيافت. علماى اسلام بهويژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] و حاج ملاهادى سبزوارى در اين زمينه، كارهاى فراوان و قابل ستايشى كردهاند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16474/1/17 متن كتاب، ج 2، ص 17]</ref> | #شارح محترم با يادآورى اين نكته كه فلسفه اسلامى غير از فلسفه يونانى است، افزوده است: همچنانكه در مقدمه اصول فلسفه و روش رئاليسم آمده، مسائل فلسفى هفتصد مسأله است كه تنها دويست مسأله آن مربوط به يونانيان است. در حقيقت فلسفه يونانى همچون طفلى نابالغ بود كه اگر تحت سرپرستى قرآن و عترت واقع نمىشد، رشدى نمىيافت. علماى اسلام بهويژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] و حاج ملاهادى سبزوارى در اين زمينه، كارهاى فراوان و قابل ستايشى كردهاند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16474/1/17 متن كتاب، ج 2، ص 17]</ref> | ||
#استاد انصارى شيرازى با تأكيد بر ژرفاى حكمت اسلامى، افزوده است كه فلسفه اسلامى، فلسفهاى نيست كه انسان آن را بخواند و رد شود. اين كتابى كه مرحوم حاجى در فلسفه نوشته است، نتيجه چند دوره تدريس اسفار است. حكمت متعاليهاى كه مبتكرش ملّاصدرا است، در حقيقت آميخته با شريعت است و از آيات و روايات بهره فراوان دارد. اين فلسفه يعنى حكمت متعاليه تنها برهان نيست، بايد انسان از صفاى باطن خود استفاده كند. اگر انسان تقوا نداشته باشد و حداقل نمازش را در اوّل وقت نخواند، آن نورانيت پيدا نمىشود. چون عميق و لطيف است و با افكار آلوده فهميده نمىشود. علاوه بر مطالعه و مباحثه و تحقيق در متن و حاشيه، انسان بايد خود را كنترل كند. بنابراين، فلسفه و عرفان براى انسانى مفيد است كه صفاى باطن داشته باشد. در موارد بسيارى مثلاً در اسفار و در همين كتاب تصريح مىشود كه اين مطلب احتياج به «تلطّف سرّ» دارد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16474/1/17 همان]</ref> | #استاد انصارى شيرازى با تأكيد بر ژرفاى حكمت اسلامى، افزوده است كه فلسفه اسلامى، فلسفهاى نيست كه انسان آن را بخواند و رد شود. اين كتابى كه مرحوم حاجى در فلسفه نوشته است، نتيجه چند دوره تدريس اسفار است. حكمت متعاليهاى كه مبتكرش ملّاصدرا است، در حقيقت آميخته با شريعت است و از آيات و روايات بهره فراوان دارد. اين فلسفه يعنى حكمت متعاليه تنها برهان نيست، بايد انسان از صفاى باطن خود استفاده كند. اگر انسان تقوا نداشته باشد و حداقل نمازش را در اوّل وقت نخواند، آن نورانيت پيدا نمىشود. چون عميق و لطيف است و با افكار آلوده فهميده نمىشود. علاوه بر مطالعه و مباحثه و تحقيق در متن و حاشيه، انسان بايد خود را كنترل كند. بنابراين، فلسفه و عرفان براى انسانى مفيد است كه صفاى باطن داشته باشد. در موارد بسيارى مثلاً در اسفار و در همين كتاب تصريح مىشود كه اين مطلب احتياج به «تلطّف سرّ» دارد<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16474/1/17 همان]</ref> | ||
#شارح با ذكر روايتى كه در مذمت فلسفه از [[امام حسن عسکری(ع)]] | #شارح با ذكر روايتى كه در مذمت فلسفه از [[امام حسن عسکری(ع)]] نقل شده به رواياتى كه در مذمت فقه نقل شده اشاره كرده و چنين نتيجهگيرى مىكند كه فلسفه مذموم نيز فلسفهاى است كه اهل آن به قرآن و سنت بىاعتنا باشند. اشخاصى مانند [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]] و حاج [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمد حسين اصفهانى]]، فلسفه را در استخدام دين گرفته و آن را منوّر به قرآن و روايات كردهاند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16474/1/42 همان، ص 42]- [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16474/1/43 43]</ref> | ||
#شارح گرانقدر توضيح داده است كه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] براى توبه سه مرحله ذكر كرده است: يك- توبه عام كه توبه عوام الناس از گناه است. دو- توبه خاص و عبارت است از توبه از ترك اولى، مثل توبه بعضى از انبيا(ع)يا توبه متّقين. سه- توبه اخصّ است؛ مثل توبه رسول اكرم اسلام(ص) كه مقام نبوت و رسالت اولوالعزمى و اضافه بر همه اينها مقام خاتميت نيز دارد و آن عبارت است از توبه از دوناللقاء<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16476/1/677 همان، ج 4، ص 677]</ref> | #شارح گرانقدر توضيح داده است كه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] براى توبه سه مرحله ذكر كرده است: يك- توبه عام كه توبه عوام الناس از گناه است. دو- توبه خاص و عبارت است از توبه از ترك اولى، مثل توبه بعضى از انبيا(ع)يا توبه متّقين. سه- توبه اخصّ است؛ مثل توبه رسول اكرم اسلام(ص) كه مقام نبوت و رسالت اولوالعزمى و اضافه بر همه اينها مقام خاتميت نيز دارد و آن عبارت است از توبه از دوناللقاء<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16476/1/677 همان، ج 4، ص 677]</ref> | ||
#نويسنده يادآور شده كه مراقبه، اين است كه انسان، نفس خود را از لغزشها و گناهان حفظ كند. علماى اخلاق، سفارش مىكنند در هر روز همين كه انسان از خواب برخاست و روزى جديد را آغاز كرد، ابتدا مشارطه، بعد مراقبه، بعد محاسبه و بعد معاتبه كند. مشارطه، اين است كه انسان با خود و با اعضا و جوارح خود پيمان و ميثاقى ببندد كه امروز گناه نكند و لغزشى از او صادر نشود. بعد نوبت به مراقبه مىرسد يعنى مراقب و مواظب باشد كه نفس چموشى نكند و از دستورات شرع مقدس منحرف نشود. مرتبه سوم، محاسبه است؛ يعنى در آخر شب حساب كند كه چند عبادت و چند معصيت كرده است و اينها را با هم بسنجد. مرتبه چهارم معاتبه است كه اگر معاصى او زيادتر از عباداتش است خود را مورد عتاب قرار دهد و لااقل خودش را سرزنش كند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16476/1/686 همان، ص 686]</ref> | #نويسنده يادآور شده كه مراقبه، اين است كه انسان، نفس خود را از لغزشها و گناهان حفظ كند. علماى اخلاق، سفارش مىكنند در هر روز همين كه انسان از خواب برخاست و روزى جديد را آغاز كرد، ابتدا مشارطه، بعد مراقبه، بعد محاسبه و بعد معاتبه كند. مشارطه، اين است كه انسان با خود و با اعضا و جوارح خود پيمان و ميثاقى ببندد كه امروز گناه نكند و لغزشى از او صادر نشود. بعد نوبت به مراقبه مىرسد يعنى مراقب و مواظب باشد كه نفس چموشى نكند و از دستورات شرع مقدس منحرف نشود. مرتبه سوم، محاسبه است؛ يعنى در آخر شب حساب كند كه چند عبادت و چند معصيت كرده است و اينها را با هم بسنجد. مرتبه چهارم معاتبه است كه اگر معاصى او زيادتر از عباداتش است خود را مورد عتاب قرار دهد و لااقل خودش را سرزنش كند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16476/1/686 همان، ص 686]</ref> |
ویرایش