پرش به محتوا

امام رضا علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۴۶: خط ۴۶:


==كنيه و لقب==
==كنيه و لقب==
كنيۀ آن حضرت «ابوالحسن» بوده است و چون [[امام على(ع)|حضرت اميرعليه‌السلام]] نيز مكنى به ابوالحسن بوده‌اند حضرت رضاعليه‌السلام را ابوالحسن ثانى گفته‌اند.
كنيۀ آن حضرت «ابوالحسن» بوده است و چون [[امام على(ع)|حضرت اميرعليه‌السلام]] نيز مكنى به ابوالحسن بوده‌اند حضرت رضاعليه‌السلام را ابوالحسن ثانى گفته‌اند.


مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضي به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهم‌السلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد.
مشهورترين لقب ايشان «رضا» بوده است كه بنابر روايتى در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] (13/1)، علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» اين بوده است كه «رضي به المخالفون من أعدائه كما رضي به الموافقون من أوليائه و لم يكن ذلك لأحد من آبائه عليهم‌السلام فلذلك سمي من بينهم بالرضا...»، يعنى هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولايت عهد او) رضايت دادند و چنين چيزى براى هيچ يك از پدران او دست نداده بود، از اين رو در ميان ايشان تنها او به «رضا» ناميده شد.


اما به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (وقايع سال 201) مأمون آن حضرت را «الرضي من آل محمد» ناميد و [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] هم بنابر روايتى ديگر در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] (147/2) چنين گفته است.
اما به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] (وقايع سال 201) مأمون آن حضرت را «الرضي من آل محمد» ناميد و [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] هم بنابر روايتى ديگر در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] (147/2) چنين گفته است.


بايد متذكر شد كه داعيان و مبلغان بنى عباس در اواخر عهد بنى اميه مردم را دعوت مى‌كردند كه با «رضا از آل محمد» بيعت كنند، يعنى بى‌آنكه از كسى نام ببرند مى‌گفتند چون خلافت بنى اميه درست نيست بايد به كسى از خاندان محمد صلى الله عليه و آله و سلم كه مورد رضايت همه باشد بيعت كنند.
بايد متذكر شد كه داعيان و مبلغان بنى عباس در اواخر عهد بنى اميه مردم را دعوت مى‌كردند كه با «رضا از آل محمد» بيعت كنند، يعنى بى‌آنكه از كسى نام ببرند مى‌گفتند چون خلافت بنى اميه درست نيست بايد به كسى از خاندان محمد صلى الله عليه و آله و سلم كه مورد رضايت همه باشد بيعت كنند.
خط ۶۵: خط ۶۵:
اين مطلب درست به نظر نمى‌رسد، زيرا مستلزم آن است كه مأمون شيعه باشد و امامان را تا حضرت رضا قبول داشته باشد و گرنه «قرار دادن خلافت در محلى كه خداوند قرار داده است» معنى ندارد.
اين مطلب درست به نظر نمى‌رسد، زيرا مستلزم آن است كه مأمون شيعه باشد و امامان را تا حضرت رضا قبول داشته باشد و گرنه «قرار دادن خلافت در محلى كه خداوند قرار داده است» معنى ندارد.


اما اگر هم مأمون ارادتى به [[امام على(ع)|حضرت اميرعليه‌السلام]] و بعضى از اهل بيت داشته است دليل تشيع او به معنى دقيق كلمه (امام واقعى دانستن حضرت رضا) نمى‌شود. علاوه بر اين اگر مأمون خود را سزاوار خلافت نمى‌دانست دليلى نداشت كه با امين بر سر خلافت بجنگد و خود را اميرالمؤمنين بخواند.
اما اگر هم مأمون ارادتى به [[امام على(ع)|حضرت اميرعليه‌السلام]] و بعضى از اهل بيت داشته است دليل تشيع او به معنى دقيق كلمه (امام واقعى دانستن حضرت رضا) نمى‌شود. علاوه بر اين اگر مأمون خود را سزاوار خلافت نمى‌دانست دليلى نداشت كه با امين بر سر خلافت بجنگد و خود را اميرالمؤمنين بخواند.


بعضى گفته‌اند فضل بن سهل ذو الرياستين كه در حكم وزير مأمون بود او را بر اين كار واداشت. اما بايد ديد كه چه علتى موجب گرديد تا فضل بن سهل مأمون را بر اين كار وا بدارد؟
بعضى گفته‌اند فضل بن سهل ذو الرياستين كه در حكم وزير مأمون بود او را بر اين كار واداشت. اما بايد ديد كه چه علتى موجب گرديد تا فضل بن سهل مأمون را بر اين كار وا بدارد؟
خط ۹۶: خط ۹۶:
مأمون پس از آن كه آن حضرت ولايت‌عهدى را پذيرفت امر كرد تا لباس سياه كه شعار عباسيان بود ترك شود و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و بنى هاشم همه لباس سبز كه شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامۀ سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار نمود و مقرر داشت كه در همۀ بلاد اسلام بر منابر خطبه بنام امام خوانده شود و اين به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز سه‌شنبه دوم رمضان سال 201 ق بود.
مأمون پس از آن كه آن حضرت ولايت‌عهدى را پذيرفت امر كرد تا لباس سياه كه شعار عباسيان بود ترك شود و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و بنى هاشم همه لباس سبز كه شعار علويان بود بپوشند. خود نيز جامۀ سبز پوشيد و نام امام را زينت بخش درهم و دينار نمود و مقرر داشت كه در همۀ بلاد اسلام بر منابر خطبه بنام امام خوانده شود و اين به روايت [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز سه‌شنبه دوم رمضان سال 201 ق بود.


على بن عيسى [[اربلی، علی بن عیسی|اربلى]] مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]]، عهدى را كه مأمون ظاهرا دربارۀ ولايت‌عهدى امام رضاعليه‌السلام نوشته بود و ملاحظاتى را كه حضرت رضاعليه‌السلام در ميان سطور آن عهدنامه و در پشت آن مرقوم فرموده بودند در سال 670 ق در دست يكى از «قوام» (خادمان مشهد و قبر آن حضرت) ديده و صورت آن را در همان كتاب [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] آورده است.
على بن عيسى [[اربلی، علی بن عیسی|اربلى]] مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]]، عهدى را كه مأمون ظاهرا دربارۀ ولايت‌عهدى امام رضاعليه‌السلام نوشته بود و ملاحظاتى را كه حضرت رضاعليه‌السلام در ميان سطور آن عهدنامه و در پشت آن مرقوم فرموده بودند در سال 670 ق در دست يكى از «قوام» (خادمان مشهد و قبر آن حضرت) ديده و صورت آن را در همان كتاب [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] آورده است.


تحقيق دربارۀ صحت و اصالت اين عهد بصورتى كه در كتاب مذكور آمده است مجالى ديگر مى‌خواهد و در اينجا فرض صحت و اصالت آن است و از مطالعۀ آن نتيجه مى‌شود كه آنچه در بعضى كتب ادعا شده است كه مأمون شيعى بوده است و در مطالب گذشته نيز به آن اشاره شد صحت ندارد زيرا مأمون در اين عهدنامه از مقام خلافت به گونه‌اى تعبير مى‌كند كه با عقايد اهل سنت مطابق است.
تحقيق دربارۀ صحت و اصالت اين عهد بصورتى كه در كتاب مذكور آمده است مجالى ديگر مى‌خواهد و در اينجا فرض صحت و اصالت آن است و از مطالعۀ آن نتيجه مى‌شود كه آنچه در بعضى كتب ادعا شده است كه مأمون شيعى بوده است و در مطالب گذشته نيز به آن اشاره شد صحت ندارد زيرا مأمون در اين عهدنامه از مقام خلافت به گونه‌اى تعبير مى‌كند كه با عقايد اهل سنت مطابق است.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
مأمون در اين عهدنامه به سخن عمر استناد مى‌جويد و هم چنين خلافت خود را مستند به شرع و قانون مى‌داند. هم چنين در اين عهدنامه مأمون علت انتخاب آن حضرت را به ولايت‌عهدى علم و فضل و ورع و تقواى او مى‌داند نه آنچه شيعيان معتقدند كه او خليفه و امام بحق و برگزيده از جانب خدا و منصوص از سوى پدر و اجداد خويش است. هم چنين در اين عهدنامه به صراحت آمده است كه ملقب شدن آن حضرت به «رضا» از جانب خود مأمون بوده است.
مأمون در اين عهدنامه به سخن عمر استناد مى‌جويد و هم چنين خلافت خود را مستند به شرع و قانون مى‌داند. هم چنين در اين عهدنامه مأمون علت انتخاب آن حضرت را به ولايت‌عهدى علم و فضل و ورع و تقواى او مى‌داند نه آنچه شيعيان معتقدند كه او خليفه و امام بحق و برگزيده از جانب خدا و منصوص از سوى پدر و اجداد خويش است. هم چنين در اين عهدنامه به صراحت آمده است كه ملقب شدن آن حضرت به «رضا» از جانب خود مأمون بوده است.


حضرت امام رضاعليه‌السلام به موجب آنچه مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] آورده است در پشت اين عهدنامه قبول خود را اعلام فرموده است اما بقاى خود را پس از مأمون و وصول خود را به مقام خلافت با ترديد و شك تلقى كرده است.
حضرت امام رضاعليه‌السلام به موجب آنچه مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] آورده است در پشت اين عهدنامه قبول خود را اعلام فرموده است اما بقاى خود را پس از مأمون و وصول خود را به مقام خلافت با ترديد و شك تلقى كرده است.


البته آن حضرت هم به نور امامت و هم با روشن بينى خاصى كه از اوضاع و احوال سياسى زمان خود داشت مى‌دانست كه اين كار به آخر نخواهد رسيد و بنى عباس و مخالفان خاندان امام علی‌عليه‌السلام به هر طريقى كه باشد با آن مخالفت خواهند كرد.
البته آن حضرت هم به نور امامت و هم با روشن بينى خاصى كه از اوضاع و احوال سياسى زمان خود داشت مى‌دانست كه اين كار به آخر نخواهد رسيد و بنى عباس و مخالفان خاندان امام علی‌عليه‌السلام به هر طريقى كه باشد با آن مخالفت خواهند كرد.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 ق است و چنان كه گفتيم [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز انتخاب حضرت را به ولايت‌عهدى سه شنبه 2 رمضان سال مذكور مى‌داند و اگر سه شنبه 2 رمضان باشد روز هفتم ماه رمضان يك شنبه مى‌شود نه دوشنبه. اما اختلاف يك روز را مى‌توان به اختلاف در رؤيت هلال منسوب داشت.
تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 ق است و چنان كه گفتيم [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز انتخاب حضرت را به ولايت‌عهدى سه شنبه 2 رمضان سال مذكور مى‌داند و اگر سه شنبه 2 رمضان باشد روز هفتم ماه رمضان يك شنبه مى‌شود نه دوشنبه. اما اختلاف يك روز را مى‌توان به اختلاف در رؤيت هلال منسوب داشت.


[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] (154/2 به بعد) نسخۀ سند ديگرى از حضرت رضاعليه‌السلام به نام نسخۀ كتاب «الحباء و الشرط» كه تاريخ آن نيز همان دوشنبه 7 رمضان سال 201 ق است نقل كرده است و در آن تصريح شده است كه اين روز همان روزى است كه مأمون آن حضرت را وليعهد خود كرده و مردم را به پوشيدن لباس سبز واداشته است.
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] (154/2 به بعد) نسخۀ سند ديگرى از حضرت رضاعليه‌السلام به نام نسخۀ كتاب «الحباء و الشرط» كه تاريخ آن نيز همان دوشنبه 7 رمضان سال 201 ق است نقل كرده است و در آن تصريح شده است كه اين روز همان روزى است كه مأمون آن حضرت را وليعهد خود كرده و مردم را به پوشيدن لباس سبز واداشته است.


[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] خود اين نسخه را كه حضرت دربارۀ فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل به عمال و كارداران نوشته، ديده است و به قول خودش آن را از كسى «روايت» نكرده است.
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] خود اين نسخه را كه حضرت دربارۀ فضل بن سهل و برادرش حسن بن سهل به عمال و كارداران نوشته، ديده است و به قول خودش آن را از كسى «روايت» نكرده است.


اين نامه مقدمه‌اى دارد كه به قلم حضرت رضاعليه‌السلام است و پس از آن اصل نسخۀ «الحباء و الشرط» مى‌آيد كه بنا به فرمودۀ حضرت شامل سه باب است:
اين نامه مقدمه‌اى دارد كه به قلم حضرت رضاعليه‌السلام است و پس از آن اصل نسخۀ «الحباء و الشرط» مى‌آيد كه بنا به فرمودۀ حضرت شامل سه باب است:
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:


==شهادت==
==شهادت==
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] از ابوعلى حسين بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مى‌كند كه ولايت‌عهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقى‌دان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است.
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا(عليه السلام) (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] از ابوعلى حسين بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مى‌كند كه ولايت‌عهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقى‌دان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است.


پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 ق اتفاق افتاد.
پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 ق اتفاق افتاد.


[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] پس از نقل اين خبر از كتاب اخبار خراسان، آن را نادرست مى‌داند و مى‌گويد (چنان كه قبلا ذكر شد) مأمون خود، آن حضرت را وليعهد كرد و فضل بن سهل چون از پروردگان آل برمك بود با حضرت رضاعليه‌السلام دشمن بود.
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] پس از نقل اين خبر از كتاب اخبار خراسان، آن را نادرست مى‌داند و مى‌گويد (چنان كه قبلا ذكر شد) مأمون خود، آن حضرت را وليعهد كرد و فضل بن سهل چون از پروردگان آل برمك بود با حضرت رضاعليه‌السلام دشمن بود.


اين كه فضل بن سهل از آغاز دشمن حضرت امام رضاعليه‌السلام باشد محل ترديد است و چنان كه اشاره شد ظاهرا فضل بن سهل در ولايت‌عهدى حضرت رضاعليه‌السلام مؤثر بوده است. اما گويا پس از انتخاب آن حضرت به ولايت‌عهدى وقايعى روى داده است كه منجر به مخالفت فضل با امام رضاعليه‌السلام شده است.
اين كه فضل بن سهل از آغاز دشمن حضرت امام رضاعليه‌السلام باشد محل ترديد است و چنان كه اشاره شد ظاهرا فضل بن سهل در ولايت‌عهدى حضرت رضاعليه‌السلام مؤثر بوده است. اما گويا پس از انتخاب آن حضرت به ولايت‌عهدى وقايعى روى داده است كه منجر به مخالفت فضل با امام رضاعليه‌السلام شده است.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
چون مأمون در اين باره تحقيق كرد و صدق گفته‌هاى آن حضرت بر او روشن شد عازم بغداد گرديد و چنان كه در تواريخ مذكور است در سر راه، فضل بن سهل در سرخس در حمام كشته شد و خود حضرت رضا در توس وفات يافت.
چون مأمون در اين باره تحقيق كرد و صدق گفته‌هاى آن حضرت بر او روشن شد عازم بغداد گرديد و چنان كه در تواريخ مذكور است در سر راه، فضل بن سهل در سرخس در حمام كشته شد و خود حضرت رضا در توس وفات يافت.


مجلسى در [[بحار الأنوار]] (311/49 چاپ جديد) تحت عنوان «تذييل» دربارۀ اين كه آيا حضرت رضاعليه‌السلام به مرگ طبيعى وفات يافته يا شهيد شده است مى‌گويد: ميان اصحاب ما (يعنى شيعه) و مخالفان (اهل سنت) در اين كه آيا حضرت رضا به مرگ طبيعى درگذشته يا مسموم شده اختلاف است و اشهر در ميان ما شيعيان آن است كه آن حضرت به سم مأمون شهيد شده است و از سيد على بن طاوس از علماى شيعه نقل شده است كه او منكر مسموم بودن آن حضرت است و نيز [[اربلی، علی بن عیسی|اربلى]] در [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] مسموم شدن آن حضرت را انكار كرده است و گفته است كه [[ابن‌طاووس، علی بن موسی|ابن طاوس]]   قبول نداشت كه مأمون حضرت رضا را زهر داده باشد.
مجلسى در [[بحار الأنوار]] (311/49 چاپ جديد) تحت عنوان «تذييل» دربارۀ اين كه آيا حضرت رضاعليه‌السلام به مرگ طبيعى وفات يافته يا شهيد شده است مى‌گويد: ميان اصحاب ما (يعنى شيعه) و مخالفان (اهل سنت) در اين كه آيا حضرت رضا به مرگ طبيعى درگذشته يا مسموم شده اختلاف است و اشهر در ميان ما شيعيان آن است كه آن حضرت به سم مأمون شهيد شده است و از سيد على بن طاوس از علماى شيعه نقل شده است كه او منكر مسموم بودن آن حضرت است و نيز [[اربلی، علی بن عیسی|اربلى]] در [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] مسموم شدن آن حضرت را انكار كرده است و گفته است كه [[ابن‌طاووس، علی بن موسی|ابن طاوس]] قبول نداشت كه مأمون حضرت رضا را زهر داده باشد.


مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] پس از ذكر مطالبى در اين باره مى‌گويد اين كه گفته مى‌شود سوزن آلوده به زهر را در انگور فرو بردند و انگور را زهرآگين ساختند ما نمى‌دانيم كه چنين چيزى سبب زهرآگين شدن انگور مى‌گردد و قياس طبى، آن را گواهى نمى‌دهد.
مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] پس از ذكر مطالبى در اين باره مى‌گويد اين كه گفته مى‌شود سوزن آلوده به زهر را در انگور فرو بردند و انگور را زهرآگين ساختند ما نمى‌دانيم كه چنين چيزى سبب زهرآگين شدن انگور مى‌گردد و قياس طبى، آن را گواهى نمى‌دهد.


البته مجلسى اظهارات مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] را رد مى‌كند و حق را به جانب [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] و مفيد مى‌دهد و معتقد است كه آن حضرت مسموم شده است. دربارۀ مسموم شدن آن حضرت از راه انگور يا انار يا چيز ديگر روايات مختلف است و آنچه مى‌توان با قطع نظر از جزئيات و تفاصيل واقعه گفت اين است كه همچنان كه انتخاب آن حضرت به ولايت‌عهدى سياسى بوده است وفات آن حضرت هم در جوّى سياسى صورت گرفته است و به همين جهت احتمال مسموم شدن حضرت بيشتر است.
البته مجلسى اظهارات مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] را رد مى‌كند و حق را به جانب [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] و مفيد مى‌دهد و معتقد است كه آن حضرت مسموم شده است. دربارۀ مسموم شدن آن حضرت از راه انگور يا انار يا چيز ديگر روايات مختلف است و آنچه مى‌توان با قطع نظر از جزئيات و تفاصيل واقعه گفت اين است كه همچنان كه انتخاب آن حضرت به ولايت‌عهدى سياسى بوده است وفات آن حضرت هم در جوّى سياسى صورت گرفته است و به همين جهت احتمال مسموم شدن حضرت بيشتر است.


زيرا مأمون پس از شنيدن اين كه او را در بغداد از خلافت خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى بيعت كردند دريافت كه يكى از علل عمدۀ مخالفت بزرگان و دست اندركاران بغداد با خلافت او همين ولايت‌عهدى حضرت رضا است و خواست به هر نحوى كه شده است خود را از اين گرفتارى كه گريبان‌گير او شده بود نجات دهد.
زيرا مأمون پس از شنيدن اين كه او را در بغداد از خلافت خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى بيعت كردند دريافت كه يكى از علل عمدۀ مخالفت بزرگان و دست اندركاران بغداد با خلافت او همين ولايت‌عهدى حضرت رضا است و خواست به هر نحوى كه شده است خود را از اين گرفتارى كه گريبان‌گير او شده بود نجات دهد.
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:
[[صحيفة الإمام الرضا‌عليه السلام]]
[[صحيفة الإمام الرضا‌عليه السلام]]


[[صحيفة الرضا(ع)]]
[[صحيفة الرضا(ع)]]  


[[الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا عليه‌السلام]]  
[[الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا عليه‌السلام]]  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش