پرش به محتوا

المناهج التفسیریة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۷: خط ۷:
|-
|-
|نام های دیگر کتاب  
|نام های دیگر کتاب  
|data-type='otherBookNames'|في علوم القرآن
|data-type='otherBookNames'|في علوم القرآن  


الـمناهج التفسيرية في علوم القرآن
الـمناهج التفسيرية في علوم القرآن  
|-
|-
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
|data-type='authors'|[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نويسنده)
|data-type='authors'|[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نويسنده)
|-
|-
|زبان  
|زبان  
خط ۳۴: خط ۳۴:
|-
|-
||سال نشر  
||سال نشر  
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1426ق ,
|ata-type='publishYear'|مجلد1: 1426ق ,  
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'


خط ۴۸: خط ۴۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در مقدمه کتاب منهج تفسیری را مبتنی بر دو اصل تفسیر به عقل و تفسیر به نقل می‌داند. برای تفسیر به عقل شش صورت و درباره تفسیر به نقل نیز چهار حالت متصور است که در مجموع ده صورت قابل فرض است. نویسنده با اشاره به عناوین این ده صورت، وعده می‌کند که مباحث ضروری تفسیری را در متن کتاب به ایجاز ذکر خواهد کرد. او سپس در پاسخ به یک شبهه مقدر، تقسیم شیوه تفسیر به عقلی و نقلی را امر مشهوری می‌داند؛ سپس به کلام [[بغوی، حسین بن مسعود|بغوی]] (متوفی 516ق) در مقدمه [[تفسير البغوي|معالم التنزیل]] اشاره می‌کند که تفسیر منقول و معقول را توضیح داده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref>.
نویسنده در مقدمه کتاب منهج تفسیری را مبتنی بر دو اصل تفسیر به عقل و تفسیر به نقل می‌داند. برای تفسیر به عقل شش صورت و درباره تفسیر به نقل نیز چهار حالت متصور است که در مجموع ده صورت قابل فرض است. نویسنده با اشاره به عناوین این ده صورت، وعده می‌کند که مباحث ضروری تفسیری را در متن کتاب به ایجاز ذکر خواهد کرد. او سپس در پاسخ به یک شبهه مقدر، تقسیم شیوه تفسیر به عقلی و نقلی را امر مشهوری می‌داند؛ سپس به کلام [[بغوی، حسین بن مسعود|بغوی]] (متوفی 516ق) در مقدمه [[تفسير البغوي|معالم التنزیل]] اشاره می‌کند که تفسیر منقول و معقول را توضیح داده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref>.


در بخش اول کتاب، مباحث مقدماتی در ضمن چهار عنوان مطرح شده است. نویسنده در اولین مبحث این بخش با عنوان تفسیر و نیاز قرآن به آن، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر را بیان کرده است. وی تصریح می‌کند که تفسیر نیز علمی مانند سایر علوم است، پس دارای تعریف، موضوع، مسائل و غایت است؛ و هر یک را توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>. سپس نیاز به تفسیر را این‌گونه توضیح می‌‌دهد: قبل از تفسیر هر آیه نیاز است به اسباب نزول رجوع شود؛ در تفسیر مجملات نماز، روزه و حج نیاز به رجوع به سنت است؛ مراد از آیات متشابه به‌وسیله سایر آیات مشخص می‌شود؛ همچنین مقتضای نزول تدریجی قرآن پراکندگی آیات یک موضوع در سوره‌های مختلف است لذا لازم است که همه این آیات در یکجا گرد آید تا یکدیگر را توضیح دهند. این موارد و مانند آن ثابت می‌کند که قرآن بی‌نیاز از تفسیر نیست<ref>ر.ک: همان، ص15-12</ref>.
در بخش اول کتاب، مباحث مقدماتی در ضمن چهار عنوان مطرح شده است. نویسنده در اولین مبحث این بخش با عنوان تفسیر و نیاز قرآن به آن، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر را بیان کرده است. وی تصریح می‌کند که تفسیر نیز علمی مانند سایر علوم است، پس دارای تعریف، موضوع، مسائل و غایت است؛ و هر یک را توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>. سپس نیاز به تفسیر را این‌گونه توضیح می‌‌دهد: قبل از تفسیر هر آیه نیاز است به اسباب نزول رجوع شود؛ در تفسیر مجملات نماز، روزه و حج نیاز به رجوع به سنت است؛ مراد از آیات متشابه به‌وسیله سایر آیات مشخص می‌شود؛ همچنین مقتضای نزول تدریجی قرآن پراکندگی آیات یک موضوع در سوره‌های مختلف است لذا لازم است که همه این آیات در یکجا گرد آید تا یکدیگر را توضیح دهند. این موارد و مانند آن ثابت می‌کند که قرآن بی‌نیاز از تفسیر نیست<ref>ر.ک: همان، ص15-12</ref>.
خط ۶۸: خط ۶۸:
دومین منهج کتاب یا تفسیر نقلی عبارت است از تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر بیانی قرآن، تفسیر قرآن به لغت و قواعد عربی و تفسیر قرآن به مأثور از نبی(ص) و ائمه(ع).
دومین منهج کتاب یا تفسیر نقلی عبارت است از تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر بیانی قرآن، تفسیر قرآن به لغت و قواعد عربی و تفسیر قرآن به مأثور از نبی(ص) و ائمه(ع).


درباره تفسیر قرآن به قرآن چنین می‌خوانیم که این روش تفسیری همچنان که به تفسیر موضوعی یا تفسیر قرآن به‌حسب موضوعات تحقق می‌یابد، به تفسیر تجزیه‌ای یعنی برحسب سوره‌ها نیز تحقق می‌یابد. [[الميزان في تفسير القرآن|تفسیر المیزان]] به‌حسب تفسیر قرآن به قرآن نوشته شده اما برحسب سور نه موضوعات، پس ابهام هر آیه با آیه‌ای نظیر آن برطرف می‌شود. لکن صورت کامل برای این شیوه از تفسیر، احاطه به قرآن و جمیع آیات وارده در یک موضوع است تا از ضمیمه برخی آیات به بعضی دیگر، حقیقت روشن شود<ref>ر.ک: همان، ص143</ref>.
درباره تفسیر قرآن به قرآن چنین می‌خوانیم که این روش تفسیری همچنان که به تفسیر موضوعی یا تفسیر قرآن به‌حسب موضوعات تحقق می‌یابد، به تفسیر تجزیه‌ای یعنی برحسب سوره‌ها نیز تحقق می‌یابد. [[الميزان في تفسير القرآن|تفسیر المیزان]] به‌حسب تفسیر قرآن به قرآن نوشته شده اما برحسب سور نه موضوعات، پس ابهام هر آیه با آیه‌ای نظیر آن برطرف می‌شود. لکن صورت کامل برای این شیوه از تفسیر، احاطه به قرآن و جمیع آیات وارده در یک موضوع است تا از ضمیمه برخی آیات به بعضی دیگر، حقیقت روشن شود<ref>ر.ک: همان، ص143</ref>.
   
   
در خاتمه کتاب چهار موضوع علوم قرآنی مطرح شده که عبارت است از محکم و متشابه در قرآن، تأویل در قرآن کریم، قرائات سبعه و قرائات سبع و صیانت قرآن من التحریف<ref>ر.ک: همان، ص253-157</ref>.
در خاتمه کتاب چهار موضوع علوم قرآنی مطرح شده که عبارت است از محکم و متشابه در قرآن، تأویل در قرآن کریم، قرائات سبعه و قرائات سبع و صیانت قرآن من التحریف<ref>ر.ک: همان، ص253-157</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش