۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'الكشاف' به 'الكشاف ') |
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
نويسنده در اين تفسير به منابع گوناگون توجه دارد. او بسيار مصر است كه كلمات و سخنان «فاضل معاصر» را نقد كند. شيخ يوسف بحرانى (1186ق) در «لؤلؤ البحرين» و نيز علامه سيد محمدباقر خوانسارى (1313ق) در «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]» گفتهاند كه مراد از فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى، صاحب تفسيرى در آيات الأحكام با عنوان «النهاية في تفسير الخمسمائة» است. [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] نيز از مؤلف «نظام الأقوال» نقل مىكند كه هر جا كنز العرفان فرموده: «قال المعاصر»، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است<ref>همان، ص174</ref> | نويسنده در اين تفسير به منابع گوناگون توجه دارد. او بسيار مصر است كه كلمات و سخنان «فاضل معاصر» را نقد كند. شيخ يوسف بحرانى (1186ق) در «لؤلؤ البحرين» و نيز علامه سيد محمدباقر خوانسارى (1313ق) در «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]» گفتهاند كه مراد از فاضل معاصر، احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى، صاحب تفسيرى در آيات الأحكام با عنوان «النهاية في تفسير الخمسمائة» است. [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] نيز از مؤلف «نظام الأقوال» نقل مىكند كه هر جا كنز العرفان فرموده: «قال المعاصر»، مراد همان احمد بن عبدالله بن متوج بحرانى است<ref>همان، ص174</ref> | ||
نويسنده در شرح لغات و تركيب، بر تفسير «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|الكشاف]] » [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] تكيه دارد؛ همانطوركه به تفسير طبرى نظر دارد و علاوه بر نقل، به نقد آن هم مىپردازد؛ مثلا در ذيل آيه 22 سوره نساء: ''' «و لا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء إلا ما قد سلف إنه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيلا» '''، فرموده: «طبرى، «ما» را در آيه، مصدرى دانسته و گفته: لا تنكحوا نكاح آبائكم؛ أي مثله؛ «مثل نكاحهاى فاسد پدران خود نكاح نكنيد» و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل كنيد (برخلاف ديدگاه طبرى، به عقيده من) «ما» موصول اسمى است و ضمير مفعول، به سبب تخفيف، محذوف است و تقدير آن چنين است: لا تنكحوا ما نكحه آبائكم»<ref>همان</ref> | نويسنده در شرح لغات و تركيب، بر تفسير «[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|الكشاف]]» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] تكيه دارد؛ همانطوركه به تفسير طبرى نظر دارد و علاوه بر نقل، به نقد آن هم مىپردازد؛ مثلا در ذيل آيه 22 سوره نساء: ''' «و لا تنكحوا ما نكح آبائكم من النساء إلا ما قد سلف إنه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيلا» '''، فرموده: «طبرى، «ما» را در آيه، مصدرى دانسته و گفته: لا تنكحوا نكاح آبائكم؛ أي مثله؛ «مثل نكاحهاى فاسد پدران خود نكاح نكنيد» و حتى سزاوار است برخلاف آنان عمل كنيد (برخلاف ديدگاه طبرى، به عقيده من) «ما» موصول اسمى است و ضمير مفعول، به سبب تخفيف، محذوف است و تقدير آن چنين است: لا تنكحوا ما نكحه آبائكم»<ref>همان</ref> | ||
در واقع مىتوان گفت كه اين كتاب، يكى از پربارترين كتابهاى فقهى پيرامون آيات الأحكام قرآن مجيد مىباشد كه با خصوصيات زير، از ديگر همگنان و امثال خود، تمايز پيدا مىكند و با اين ويژگىها، در صدر جدول اين كتابها قرار مىگيرد: | در واقع مىتوان گفت كه اين كتاب، يكى از پربارترين كتابهاى فقهى پيرامون آيات الأحكام قرآن مجيد مىباشد كه با خصوصيات زير، از ديگر همگنان و امثال خود، تمايز پيدا مىكند و با اين ويژگىها، در صدر جدول اين كتابها قرار مىگيرد: |
ویرایش