۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابوشامه مقدسی' به 'ابوشامه مقدسی ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابوعبید قاسم بن سلام' به 'ابوعبید قاسم بن سلام ') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در فصل اول، به ذکر روایاتی پرداخته شده که در ضمن آن، به این نکته اشاره گردیده که قرآن کریم، بر هفت حرف نازل شده است. از جمله این روایات، حدیثی است بدین مضمون از عروة بن زبیر به نقل از مسور بن مخرمه و عبدالرحمن بن عبدالقاری که از عمر بن خطاب شنیدند که میگفت از هشام بن حکیم سوره فرقان را شنیدم که بهغیراز حروفی که از پیامبر(ص) شنیدم، آن را قرائت میکرد ... لذا با او به نزد پیامبر(ص) رفته و ایشان هر دو قرائت را تأیید نموده و فرمودند: «إن هذا القرآن أنزل علی سبعة أحرف فأقرؤوا ما تیسر منه» (همان این قرآن بر هفت حرف نازل شده پس هر اندازه که از آن میتوانید، بخوانید) <ref>همان، ص78- 79</ref>. | در فصل اول، به ذکر روایاتی پرداخته شده که در ضمن آن، به این نکته اشاره گردیده که قرآن کریم، بر هفت حرف نازل شده است. از جمله این روایات، حدیثی است بدین مضمون از عروة بن زبیر به نقل از مسور بن مخرمه و عبدالرحمن بن عبدالقاری که از عمر بن خطاب شنیدند که میگفت از هشام بن حکیم سوره فرقان را شنیدم که بهغیراز حروفی که از پیامبر(ص) شنیدم، آن را قرائت میکرد ... لذا با او به نزد پیامبر(ص) رفته و ایشان هر دو قرائت را تأیید نموده و فرمودند: «إن هذا القرآن أنزل علی سبعة أحرف فأقرؤوا ما تیسر منه» (همان این قرآن بر هفت حرف نازل شده پس هر اندازه که از آن میتوانید، بخوانید) <ref>همان، ص78- 79</ref>. | ||
در فصل دوم، مراد از «أحرف السبعة» که قرآن بر اساس آن نازل گردیده، توضیح داده شده است و برای آن، وجوه مختلفی ذکر گردیده است، از جمله به نقل از ابوعبید قاسم بن سلام در کتاب «غریب الحدیث» چنین آمده است که مراد از این حدیث، «هفت لغت از لغات عرب» است مراد از آن لغات قریش، هذیل، ثقیف، هوازن، کنانه، تمیم و یمن است که فقط در لفظ متفاوت هستند و معنای آنها یکی است<ref>ر.ک: همان، ص86</ref>. | در فصل دوم، مراد از «أحرف السبعة» که قرآن بر اساس آن نازل گردیده، توضیح داده شده است و برای آن، وجوه مختلفی ذکر گردیده است، از جمله به نقل از [[ابوعبید، قاسم بن سلام|ابوعبید قاسم بن سلام]] در کتاب «غریب الحدیث» چنین آمده است که مراد از این حدیث، «هفت لغت از لغات عرب» است مراد از آن لغات قریش، هذیل، ثقیف، هوازن، کنانه، تمیم و یمن است که فقط در لفظ متفاوت هستند و معنای آنها یکی است<ref>ر.ک: همان، ص86</ref>. | ||
در فصل سوم، به بررسی این نکته پرداخته شده است که آیا مجموع هفت حرف مورد بحث قراء، در قرآن کنونی جمع شده یا فقط یک حرف از آن، موجود است؟ در اینجا دو نظریه وجود دارد<ref>همان، ص111</ref>. | در فصل سوم، به بررسی این نکته پرداخته شده است که آیا مجموع هفت حرف مورد بحث قراء، در قرآن کنونی جمع شده یا فقط یک حرف از آن، موجود است؟ در اینجا دو نظریه وجود دارد<ref>همان، ص111</ref>. |
ویرایش