۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ج' به '، ج') |
جز (جایگزینی متن - 'كشاف' به 'كشاف ') |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
شيوۀ معمول [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] تنها ذكر نام مؤلفان آثار است. وى در مباحث لغوى از كتاب معانى القرآن زجّاج ....<ref>همان، ص 82-83</ref>و فرّاء....<ref>همان، ص 126-127</ref>، الكامل مبرّد ....<ref>همان، ص 151</ref>و غريب القرآن [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] ....<ref>همان، ص 13</ref>بهره برده است. در تفاسير روايى و مأثور صحابه و تابعين به تفاسير عبداللّه بن عباس، مجاهد بن جبر، قتادة بن دعامه و سعيد بن جبير مراجعه و بيش از همه به آراى [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] استناد كرده است....<ref>عبدالحميد، ص 90- 94</ref>برخى از اين تفاسير با سلسله اسناد متعددى در آن روزگار رواج داشته....<ref>- تفسير [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]؛ تفسير، بخش 5: تفسير تابعين</ref>، اما [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به اسناد روايت اين تفاسير اشارهاى نكرده است. از تفاسير متأخرتر نيز از جامع البيان في تفسير القرآن طبرى، الكشف و البيان احمد بن ابراهيم ثعلبى (متوفى 427) و تفسير قفّال شاشى و احكام القرآن جصّاص بهره جسته است ....<ref>همان، ص 95-99،120-122</ref> | شيوۀ معمول [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] تنها ذكر نام مؤلفان آثار است. وى در مباحث لغوى از كتاب معانى القرآن زجّاج ....<ref>همان، ص 82-83</ref>و فرّاء....<ref>همان، ص 126-127</ref>، الكامل مبرّد ....<ref>همان، ص 151</ref>و غريب القرآن [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] ....<ref>همان، ص 13</ref>بهره برده است. در تفاسير روايى و مأثور صحابه و تابعين به تفاسير عبداللّه بن عباس، مجاهد بن جبر، قتادة بن دعامه و سعيد بن جبير مراجعه و بيش از همه به آراى [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] استناد كرده است....<ref>عبدالحميد، ص 90- 94</ref>برخى از اين تفاسير با سلسله اسناد متعددى در آن روزگار رواج داشته....<ref>- تفسير [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]؛ تفسير، بخش 5: تفسير تابعين</ref>، اما [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به اسناد روايت اين تفاسير اشارهاى نكرده است. از تفاسير متأخرتر نيز از جامع البيان في تفسير القرآن طبرى، الكشف و البيان احمد بن ابراهيم ثعلبى (متوفى 427) و تفسير قفّال شاشى و احكام القرآن جصّاص بهره جسته است ....<ref>همان، ص 95-99،120-122</ref> | ||
با توجه به رويكرد عقلانى در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، وى از تفاسير معتزلى نقل قول فراوانى آورده است....<ref>همان، ص 100-120</ref>تفاسير معتزلى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از آنها بهره برده عبارتاند از: تفسير ابوالقاسم كعبى....<ref>متوفى 319؛ لاگارد، ص 24، 139</ref>، تفسير ابوعلى جبّايى....<ref>متوفى 303؛ همان، ص 22-23،138</ref>، الجامع ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى ....<ref>همان، ص 25-26،140</ref>، تفسير قاضى عبدالجبار معتزلى ....<ref>متوفى 415؛ همان، ص 131-132،139</ref>، تفسير ابوبكر اصمّ ....<ref>همان، ص 15-16</ref>و كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] (متوفى 538) كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به نقل آراى وى توجه فراوانى داشته است ....<ref>عبدالحميد، ص 110-120</ref> | با توجه به رويكرد عقلانى در تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، وى از تفاسير معتزلى نقل قول فراوانى آورده است....<ref>همان، ص 100-120</ref>تفاسير معتزلى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از آنها بهره برده عبارتاند از: تفسير ابوالقاسم كعبى....<ref>متوفى 319؛ لاگارد، ص 24، 139</ref>، تفسير ابوعلى جبّايى....<ref>متوفى 303؛ همان، ص 22-23،138</ref>، الجامع ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى ....<ref>همان، ص 25-26،140</ref>، تفسير قاضى عبدالجبار معتزلى ....<ref>متوفى 415؛ همان، ص 131-132،139</ref>، تفسير ابوبكر اصمّ ....<ref>همان، ص 15-16</ref>و [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] (متوفى 538) كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به نقل آراى وى توجه فراوانى داشته است ....<ref>عبدالحميد، ص 110-120</ref> | ||
تفسير كبير از حيث نقل اقوال علما و رجال معتزلى نيز اهميت دارد و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] علاوه بر عبارتهايى از معتزليان متقدم، به اقوال و آراى معتزليان متأخر و معاصر خود، چون ابوالحسين بصرى (متوفى 436) و ركن الدين محمود ملاحمى (متوفى 536)، كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از وى با نام محمود خوارزمى ياد كرده ....<ref>لاگارد، ص 18، 73، 141، 155، 159، 160</ref>، نيز اشاره نموده است. وى به اختلافات كلامى نحلهها و مذاهب گوناگون نيز توجه داشته و از گروههايى؛ چون كراميه....<ref>همان، ص 145</ref>، اشاعره ....<ref>همان، ص 27، 33، 36-37</ref>، اماميه....<ref>همان، ص 40</ref>، ثنويه....<ref>همان، ص 60</ref>، جبريه....<ref>همان، ص 61</ref>، خوارج....<ref>همان، ص 74</ref>و روافض....<ref>همان، ص 80</ref>نيز ياد كرده است.توجه به نظريات لغويان و نحويان بصره و كوفه و ذكر اختلاف آراى آنها، و بيان نظريات عالمان قرائت و فقها از ديگر جنبههاى در خور توجه تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است....<ref>عبدالحميد، ص 87-89، 123- 136، 152-158</ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در فقه بيشتر از شافعى - چون پيرو مذهب امام شافعى بوده - و سپس از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] تأثير گرفته است....<ref>بركة الشامى، ج 1، ص 30-33؛ عمّارى، ص 137-159</ref>به گفتۀ [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]]....<ref>ج 1، ص 490</ref>، فخر الدين رازى اساس تفسير خود را از [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسير ابوالفتوح رازى]]، اقتباس كرده و براى رفع توهم، بعضى از تشكيكات خود را بر آن افزوده است؛ ولى حلبى....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 1، مقدمه، ص 39</ref>اين قول را بىاساس و اثبات آن را بسيار مشكل و بلكه محال دانسته و منكر هر گونه شباهت اين دو تفسير شده است. حلبى....<ref>همانجا</ref>معتقد است كه چون [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] عقلگرا بوده، بسيارى از اوقات از خواندن تفاسير عقلى، از جمله تفاسير شيعى، متأثر گشته و بر خلاف عقايد اشاعره سخن گفته است. | تفسير كبير از حيث نقل اقوال علما و رجال معتزلى نيز اهميت دارد و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] علاوه بر عبارتهايى از معتزليان متقدم، به اقوال و آراى معتزليان متأخر و معاصر خود، چون ابوالحسين بصرى (متوفى 436) و ركن الدين محمود ملاحمى (متوفى 536)، كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] از وى با نام محمود خوارزمى ياد كرده ....<ref>لاگارد، ص 18، 73، 141، 155، 159، 160</ref>، نيز اشاره نموده است. وى به اختلافات كلامى نحلهها و مذاهب گوناگون نيز توجه داشته و از گروههايى؛ چون كراميه....<ref>همان، ص 145</ref>، اشاعره ....<ref>همان، ص 27، 33، 36-37</ref>، اماميه....<ref>همان، ص 40</ref>، ثنويه....<ref>همان، ص 60</ref>، جبريه....<ref>همان، ص 61</ref>، خوارج....<ref>همان، ص 74</ref>و روافض....<ref>همان، ص 80</ref>نيز ياد كرده است.توجه به نظريات لغويان و نحويان بصره و كوفه و ذكر اختلاف آراى آنها، و بيان نظريات عالمان قرائت و فقها از ديگر جنبههاى در خور توجه تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است....<ref>عبدالحميد، ص 87-89، 123- 136، 152-158</ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در فقه بيشتر از شافعى - چون پيرو مذهب امام شافعى بوده - و سپس از [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] تأثير گرفته است....<ref>بركة الشامى، ج 1، ص 30-33؛ عمّارى، ص 137-159</ref>به گفتۀ [[شوشتری، نورالله بن شریفالدین|قاضى نوراللّه شوشترى]]....<ref>ج 1، ص 490</ref>، فخر الدين رازى اساس تفسير خود را از [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسير ابوالفتوح رازى]]، اقتباس كرده و براى رفع توهم، بعضى از تشكيكات خود را بر آن افزوده است؛ ولى حلبى....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 1، مقدمه، ص 39</ref>اين قول را بىاساس و اثبات آن را بسيار مشكل و بلكه محال دانسته و منكر هر گونه شباهت اين دو تفسير شده است. حلبى....<ref>همانجا</ref>معتقد است كه چون [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] عقلگرا بوده، بسيارى از اوقات از خواندن تفاسير عقلى، از جمله تفاسير شيعى، متأثر گشته و بر خلاف عقايد اشاعره سخن گفته است. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مىشوند، بسيار اندك است. براى نمونه ذيل آيۀ «ن» در سورۀ قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] هر چند اين روايت را در تفسير آيۀ مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبۀ ادبى و نحوى مردود دانسته است....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 30، ص 77؛ ابوشهبه، ص 134؛ نيز- عبدالحميد، ص 146-151</ref> | در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مىشوند، بسيار اندك است. براى نمونه ذيل آيۀ «ن» در سورۀ قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] هر چند اين روايت را در تفسير آيۀ مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبۀ ادبى و نحوى مردود دانسته است....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 30، ص 77؛ ابوشهبه، ص 134؛ نيز- عبدالحميد، ص 146-151</ref> | ||
تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]]، ج 16، ص 15؛ نيز- عبدالحميد، ص 321-330</ref>سبكى....<ref>ج 8، ص 86</ref>ضمن اشاره به اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود عبارتهايى دربارۀ تصوف آورده، از وى به عنوان فردى مبرّز در تصوف نيز ياد كرده است. از ويژگىهاى بارز روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمىكند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مىپردازد....<ref>عبدالحميد، ص 163-164؛ ذهبى، ج 1، ص 293-294</ref>عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورۀ جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگىهاى روش تفسيرى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] محسوب مىشود....<ref>عبدالحميد، ص 123-136</ref>وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] برده است ....<ref>همان، ص 110</ref>توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير كبير است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مىكند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مىپردازد و بر صحت آن استدلال مىكند....<ref>ذهبى، ج 1، ص 295</ref> | تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]]، ج 16، ص 15؛ نيز- عبدالحميد، ص 321-330</ref>سبكى....<ref>ج 8، ص 86</ref>ضمن اشاره به اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير خود عبارتهايى دربارۀ تصوف آورده، از وى به عنوان فردى مبرّز در تصوف نيز ياد كرده است. از ويژگىهاى بارز روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمىكند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مىپردازد....<ref>عبدالحميد، ص 163-164؛ ذهبى، ج 1، ص 293-294</ref>عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورۀ جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگىهاى روش تفسيرى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] محسوب مىشود....<ref>عبدالحميد، ص 123-136</ref>وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|كشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] برده است ....<ref>همان، ص 110</ref>توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسير كبير است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مىكند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مىپردازد و بر صحت آن استدلال مىكند....<ref>ذهبى، ج 1، ص 295</ref> | ||
دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است....<ref>عمارى، ص 186-187؛ آل جعفر، ص 190؛ داوودى، ج 2، ص 217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياوردهاند. عبدالحميد....<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دانسته....<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4، ص 249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص 83</ref>و براى اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كردهاند، از جمله ذيل آيۀ '''«جزاء بما كانوا يعملون»'''....<ref>واقعه:24</ref>كه آمده است: المسألة الاولى الاصولية، ذكرها الامام فخر الدين رحمه اللّه في مواضع كثيرة و نحن نذكر بعضها....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 21، ص 156</ref>اين عبارت به روشنى گواه است بر اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسيرش به اين جا نرسيده بوده و اين بخش از تفسير كبير را كس ديگرى نوشته است. به گفتۀ ابوبكر بن احمد معروف به ابن قاضى شهبه....<ref>متوفى 851؛ ج 2، ص 333</ref>و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] ....<ref>و1385، ج 1، ص 325</ref>، تكميل كنندۀ تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] احمد بن محمد بن مكى قمولى (متوفى 725) بوده است. حاجى خليفه....<ref>ج 2، ستون 756</ref>نوشته است كه قمولى و شهاب الدين بن خليل خويى (متوفى 631) تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را تكميل كردهاند. ذهبى....<ref>ج 1، ص 293</ref>معتقد است كه بعد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خويى شروع به تكميل تفسير كبير كرد؛ ولى قبل از اتمام آن درگذشت و قمولى آن را به اتمام رساند. وى همچنين به نظر ديگرى هم اشاره مىكند و آن اين كه خويى و قمولى هر يك به تنهايى تكملهاى مستقل بر تفسير كبير نوشتند. به اين ترتيب، مسلّم شده كه فخر الدين رازى خود تفسيرش را به پايان نرسانده، ولى مشخص نيست تا كجاى آن را نوشته است. به عقيدۀ ذهبى ....<ref>همانجا</ref>از ابتدا تا تفسير سورۀ انبياء، و به گفتۀ خرمشاهى ....<ref>ص 83</ref>تا سورۀ فتح اثر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است. در نسخهاى خطى از تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] آمده كه از بعد از تفسير سورۀ عنكبوت تأليف خويى است....<ref>حدايق شيرازى، ج 1، ص 158</ref> | دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است....<ref>عمارى، ص 186-187؛ آل جعفر، ص 190؛ داوودى، ج 2، ص 217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياوردهاند. عبدالحميد....<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دانسته....<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4، ص 249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص 83</ref>و براى اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كردهاند، از جمله ذيل آيۀ '''«جزاء بما كانوا يعملون»'''....<ref>واقعه:24</ref>كه آمده است: المسألة الاولى الاصولية، ذكرها الامام فخر الدين رحمه اللّه في مواضع كثيرة و نحن نذكر بعضها....<ref>[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، ج 21، ص 156</ref>اين عبارت به روشنى گواه است بر اين كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در تفسيرش به اين جا نرسيده بوده و اين بخش از تفسير كبير را كس ديگرى نوشته است. به گفتۀ ابوبكر بن احمد معروف به ابن قاضى شهبه....<ref>متوفى 851؛ ج 2، ص 333</ref>و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] ....<ref>و1385، ج 1، ص 325</ref>، تكميل كنندۀ تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] احمد بن محمد بن مكى قمولى (متوفى 725) بوده است. حاجى خليفه....<ref>ج 2، ستون 756</ref>نوشته است كه قمولى و شهاب الدين بن خليل خويى (متوفى 631) تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را تكميل كردهاند. ذهبى....<ref>ج 1، ص 293</ref>معتقد است كه بعد از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، خويى شروع به تكميل تفسير كبير كرد؛ ولى قبل از اتمام آن درگذشت و قمولى آن را به اتمام رساند. وى همچنين به نظر ديگرى هم اشاره مىكند و آن اين كه خويى و قمولى هر يك به تنهايى تكملهاى مستقل بر تفسير كبير نوشتند. به اين ترتيب، مسلّم شده كه فخر الدين رازى خود تفسيرش را به پايان نرسانده، ولى مشخص نيست تا كجاى آن را نوشته است. به عقيدۀ ذهبى ....<ref>همانجا</ref>از ابتدا تا تفسير سورۀ انبياء، و به گفتۀ خرمشاهى ....<ref>ص 83</ref>تا سورۀ فتح اثر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است. در نسخهاى خطى از تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] آمده كه از بعد از تفسير سورۀ عنكبوت تأليف خويى است....<ref>حدايق شيرازى، ج 1، ص 158</ref> |
ویرایش