۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ') |
جز (جایگزینی متن - '،د' به '، د') |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
تاكنون، از تصوّف تقسيماتى را ياد | تاكنون، از تصوّف تقسيماتى را ياد كردهايم، در اينجا نيز نكتهيى را مىافزاييم و آن اين است كه:بسيارى از صوفيان، طريقت خود را بر كتاب و سنّت عرضه مىكردند، آنچه با شريعت موافق بود مىپذيرفتند و آنچه مخالف شريعت بود ردّ مىكردند.مذهب جنيد اين بود، و از اين جهت مذهب او مقبول عامّه و خاصّۀ مسلمين بود. | ||
در نيشابور و شهرهاى مجاور خراسان نيز بسيارى از صوفيان اين مذهب را اختيار كرده بودند و نويسندگان صوفى نيز بويژه از اين شيوه پيروى مىكردند،يعنى از خود چيزى نمىگفتند و تنها به نقل و روايت اقوال صوفيان بسنده مىكردند تا از تعرّض و تهمت شريعتمداران ظاهرى در امان بمانند. از مهمترين نويسندگان اين گروه، ابونصر سرّاج صاحب اللمع، و شاگرد او همين ابوعبدالرحمن سلمى صاحب طبقات، و شاگرد او [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشيرى]] صاحب رساله را نام مىتوان برد. | در نيشابور و شهرهاى مجاور خراسان نيز بسيارى از صوفيان اين مذهب را اختيار كرده بودند و نويسندگان صوفى نيز بويژه از اين شيوه پيروى مىكردند،يعنى از خود چيزى نمىگفتند و تنها به نقل و روايت اقوال صوفيان بسنده مىكردند تا از تعرّض و تهمت شريعتمداران ظاهرى در امان بمانند. از مهمترين نويسندگان اين گروه، ابونصر سرّاج صاحب اللمع، و شاگرد او همين ابوعبدالرحمن سلمى صاحب طبقات، و شاگرد او [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشيرى]] صاحب رساله را نام مىتوان برد. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
اين مؤلّفان به ندرت عقيده و احساس و مواجيد رأى خودشان را ابراز كردهاند و تنها به تكرار اقوال مشايخ بسنده كردهاند.لذا از مؤلف ما نيز سخن عارفانه و صوفيانۀ خاصّ خود او توقّع نمىتوان كرد. | اين مؤلّفان به ندرت عقيده و احساس و مواجيد رأى خودشان را ابراز كردهاند و تنها به تكرار اقوال مشايخ بسنده كردهاند.لذا از مؤلف ما نيز سخن عارفانه و صوفيانۀ خاصّ خود او توقّع نمىتوان كرد. | ||
اما در بغداد و در | اما در بغداد و در خراسان، در همان زمان جنيد و اندكى پس از آن، كسانى بودند كه پس از فهم و بيان سخنان مشايخ، به ذكر عقايد و مواجيد خود نيز مىپرداختند و فهم خود را از تصوّف، بى پروا، به زبان مىآوردند، و كتاب و سنّت را بنابر فهم و استنباط خود تفسير مىدادند.بايزيد بسطامى، حسين منصور حلاّج، شبلى، و ابوسعيد ابى الخير را مىتوان از اين گونه مشايخ بشمار آورد. | ||
ویرایش