پرش به محتوا

شهرستانی، محمد بن عبدالکریم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ')ت' به ') ت'
جز (جایگزینی متن - '،ش' به '، ش')
جز (جایگزینی متن - ')ت' به ') ت')
خط ۴۴: خط ۴۴:
#الملل و النحل:اين كتاب در ميان آثار بر جاى مانده از شهرستانى به عنوان نخستين اثر او معرفى مى‌شود.نويسنده ملل و نحل دو مقدمه براى اين كتاب آورده است كه در يك مقدمه از وزارت نصيرالدين محمود وزير سلطان سنجر كه از سال 521 تا 526 ه‍.ق ادامه داشت ياد مى‌كند.
#الملل و النحل:اين كتاب در ميان آثار بر جاى مانده از شهرستانى به عنوان نخستين اثر او معرفى مى‌شود.نويسنده ملل و نحل دو مقدمه براى اين كتاب آورده است كه در يك مقدمه از وزارت نصيرالدين محمود وزير سلطان سنجر كه از سال 521 تا 526 ه‍.ق ادامه داشت ياد مى‌كند.
#:گروهى با توجه به اين مقدمه،زمان تأليف الملل و النحل را پس از سال 521 ه‍.ق باور دارند و مى‌گويند اين مقدمه، مقدمه اول شهرستانى بر ملل و نحل بوده است، اما پس از سقوط سلطان سنجر، شهرستانى اين مقدمه را حذف كرد و مقدمه‌اى براى كتابش آورد كه در آن نامى از نصيرالدين محمود نيست.
#:گروهى با توجه به اين مقدمه،زمان تأليف الملل و النحل را پس از سال 521 ه‍.ق باور دارند و مى‌گويند اين مقدمه، مقدمه اول شهرستانى بر ملل و نحل بوده است، اما پس از سقوط سلطان سنجر، شهرستانى اين مقدمه را حذف كرد و مقدمه‌اى براى كتابش آورد كه در آن نامى از نصيرالدين محمود نيست.
#:اما وجود قرينه‌اى محكم در متن ملل و نحل اين ديدگاه را زير سؤال مى‌برد،چه اينكه بر اساس اين قرينه از زمان غيبت امام زمان(ع)تا زمان نوشتن كتاب ملل و نحل در حدود 250 سال گذشته است.«الغيبة قد امتدت مائتين و نيفا و خمسين...» حال اگر اين مقدار را به سال غيبت امام زمان(ع)(260 ه‍.ق)بيفزاييم نتيجه مى‌گيريم كه شهرستانى كتاب ملل نحل را پس از سال 510 ه‍.ق و پيش از سال 520 به پايان برده است و گرنه واژه «نيفا» در عبارت «مائتين و نيفا و خمسين سنة» بى معنى خواهد بود، چنان كه واژه «خمسين» نيز لغو مى‌نمايد.
#:اما وجود قرينه‌اى محكم در متن ملل و نحل اين ديدگاه را زير سؤال مى‌برد،چه اينكه بر اساس اين قرينه از زمان غيبت امام زمان(ع) تا زمان نوشتن كتاب ملل و نحل در حدود 250 سال گذشته است.«الغيبة قد امتدت مائتين و نيفا و خمسين...» حال اگر اين مقدار را به سال غيبت امام زمان(ع)(260 ه‍.ق)بيفزاييم نتيجه مى‌گيريم كه شهرستانى كتاب ملل نحل را پس از سال 510 ه‍.ق و پيش از سال 520 به پايان برده است و گرنه واژه «نيفا» در عبارت «مائتين و نيفا و خمسين سنة» بى معنى خواهد بود، چنان كه واژه «خمسين» نيز لغو مى‌نمايد.
#:با توجه به اين نص محكم در الملل و النحل مى‌توانيم درباره مقدمات نيز به گونه‌اى ديگر اظهار نظر كنيم و بگوييم مقدمه‌اى كه در آن از نصيرالدين محمود وزير سلطان سنجر نام برده شده مقدمه دوم شهرستانى بوده كه در زمان صدارت نصيرالدين محمود به مقدمه اصلى ملل و نحل افزوده است و مقدمه اصلى و اولى كتاب، همين مقدمه‌اى است كه در اول ملل و نحل چاپ قم و به تصحيح بدران وجود دارد.
#:با توجه به اين نص محكم در الملل و النحل مى‌توانيم درباره مقدمات نيز به گونه‌اى ديگر اظهار نظر كنيم و بگوييم مقدمه‌اى كه در آن از نصيرالدين محمود وزير سلطان سنجر نام برده شده مقدمه دوم شهرستانى بوده كه در زمان صدارت نصيرالدين محمود به مقدمه اصلى ملل و نحل افزوده است و مقدمه اصلى و اولى كتاب، همين مقدمه‌اى است كه در اول ملل و نحل چاپ قم و به تصحيح بدران وجود دارد.
#مصارع الفلاسفه:مقدمه اين كتاب نشانگر آن است كه شهرستانى اين اثر را پس از «الملل و النحل» نوشته است.ديدگاه‌هاى نويسنده اين كتاب را خواجه نصيرالدين در اثر گران سنگ خويش«مصارع المصارع»جمع‌آورى كرده و در دفاع از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] آنها را نقد مى‌كند.
#مصارع الفلاسفه:مقدمه اين كتاب نشانگر آن است كه شهرستانى اين اثر را پس از «الملل و النحل» نوشته است.ديدگاه‌هاى نويسنده اين كتاب را خواجه نصيرالدين در اثر گران سنگ خويش«مصارع المصارع»جمع‌آورى كرده و در دفاع از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] آنها را نقد مى‌كند.
خط ۲۶۴: خط ۲۶۴:
#:نمونه سوم: به باور شهرستانى ديدگاه معتزله و اشاعره در بحث حدوث و قدم قرآن صحيح نمى‌نمايد: «و كل ذلك خبط و رمى فى عماية، و لو ردوه الى الرسول و الى اولى الامر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم.»
#:نمونه سوم: به باور شهرستانى ديدگاه معتزله و اشاعره در بحث حدوث و قدم قرآن صحيح نمى‌نمايد: «و كل ذلك خبط و رمى فى عماية، و لو ردوه الى الرسول و الى اولى الامر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم.»
#:نمونه چهارم: «و اما الكلام على المقدمة الثالثة و هى المغلطة الزبآء و الداهية الدهياء، و كثيرا ما كنا نراجع استاذنا و امامنا ناصر السنة[صاحب الغنية و شرح الارشاد]ابا القاسم سليمان بن ناصر الانصارى فيها و يتكلم علينا فيما يزيد فيها على ان اثبات وجه فاعلية البارى سبحانه و تعالى ممّا يقصر عن دركه عقول العقلاء.»
#:نمونه چهارم: «و اما الكلام على المقدمة الثالثة و هى المغلطة الزبآء و الداهية الدهياء، و كثيرا ما كنا نراجع استاذنا و امامنا ناصر السنة[صاحب الغنية و شرح الارشاد]ابا القاسم سليمان بن ناصر الانصارى فيها و يتكلم علينا فيما يزيد فيها على ان اثبات وجه فاعلية البارى سبحانه و تعالى ممّا يقصر عن دركه عقول العقلاء.»
#:نمونه پنجم: در بحث از تنزيه و تسبيح خداوند، شهرستانى بر ناكارآيى عقل تأكيد مى‌كند و پيشنهاد مى‌دهد در اين گونه مسائل به پيامبر(ص)تمسك جوييم: «و تلك التكلّفات فى التفسير خارجه، و معناه نحن نسبّح بحمدك الذى حمدت به نفسك، لا بما نحن نراه و نظنّه من التسبيح،فانّ العقول يتفاوت فى التنزيه و التسبيح،فعقل المعتزلى يحكم بأنّ التنزيه فى نفى الصفات و التسبيح و التقديس فى نفى الرؤية و نفى القبائح عنه، و عقل الاشعرى يحكم بأنّ التنزيه و التحميد فى اثبات الصفات و اثبات الرؤية و اضافة الخير و الشرّ اليه و كذلك كل حزب بما لديهم فرحون، و لو قال القائل أنا اسبّح بحمده الذى حمد به نفسه، كما قال المصطفى صلوات الله و سلامه عليه:لا ابلغ الثناء عليك لا احصى ثناء عليك انت كما اثنيت على نفسك و فوق ما يصفه الواصفون، كان ذلك تسبيحا و تقديسا خالصا صافيا من شوائب الظنون...»
#:نمونه پنجم: در بحث از تنزيه و تسبيح خداوند، شهرستانى بر ناكارآيى عقل تأكيد مى‌كند و پيشنهاد مى‌دهد در اين گونه مسائل به پيامبر(ص) تمسك جوييم: «و تلك التكلّفات فى التفسير خارجه، و معناه نحن نسبّح بحمدك الذى حمدت به نفسك، لا بما نحن نراه و نظنّه من التسبيح،فانّ العقول يتفاوت فى التنزيه و التسبيح،فعقل المعتزلى يحكم بأنّ التنزيه فى نفى الصفات و التسبيح و التقديس فى نفى الرؤية و نفى القبائح عنه، و عقل الاشعرى يحكم بأنّ التنزيه و التحميد فى اثبات الصفات و اثبات الرؤية و اضافة الخير و الشرّ اليه و كذلك كل حزب بما لديهم فرحون، و لو قال القائل أنا اسبّح بحمده الذى حمد به نفسه، كما قال المصطفى صلوات الله و سلامه عليه:لا ابلغ الثناء عليك لا احصى ثناء عليك انت كما اثنيت على نفسك و فوق ما يصفه الواصفون، كان ذلك تسبيحا و تقديسا خالصا صافيا من شوائب الظنون...»
#تفسير و تأويل
#تفسير و تأويل
#:اساس مذهب اسماعيليه بر تأويل استوار است.به باور باطنيان آيات قرآن و احكام دين افزون بر معناى ظاهرى، معناى باطنى نيز دارند كه آن معانى سرى و پنهانى مى‌نمايند.ابواسحاق از بزرگان اسماعيليه در اين باره مى‌نويسد:
#:اساس مذهب اسماعيليه بر تأويل استوار است.به باور باطنيان آيات قرآن و احكام دين افزون بر معناى ظاهرى، معناى باطنى نيز دارند كه آن معانى سرى و پنهانى مى‌نمايند.ابواسحاق از بزرگان اسماعيليه در اين باره مى‌نويسد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش