۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ') |
جز (جایگزینی متن - 'يكي' به 'یکی') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
در اين تعريف نكات قابل توجهي وجود دارد كه ضرورت دارد به صورت گسترده در مورد آنها بحث شود؛ ولي از آن جا كه اين نوشتار اقتضاي بحث وسيع را ندارد، به صورت خلاصه مطرح خواهد شد. | در اين تعريف نكات قابل توجهي وجود دارد كه ضرورت دارد به صورت گسترده در مورد آنها بحث شود؛ ولي از آن جا كه اين نوشتار اقتضاي بحث وسيع را ندارد، به صورت خلاصه مطرح خواهد شد. | ||
الف) رياست عامه: قيد «عامه» امامت را از ديگر منصبهاي تحت ولايت امام (مانند قضاوت و حكومت ايالتهاي مختلف) متمايز ميكند. رياست عامه و زعامت جامعه، نخستين مرتبه امامت است | الف) رياست عامه: قيد «عامه» امامت را از ديگر منصبهاي تحت ولايت امام (مانند قضاوت و حكومت ايالتهاي مختلف) متمايز ميكند. رياست عامه و زعامت جامعه، نخستين مرتبه امامت است یکی از شئون پيامبري كه پس از درگذشت پيامبر بلاتكليف ميمانند، رهبر يا اجتماع است اين منصب الاهي را به عهده ميگيرد. بنابراين، امامت عاليترين منصب در جامعه ديني پس از رسالت است؛ هر چند براساس تعريفي كه ارائه شد، اين منصب در امور ديني خواهد بود. | ||
ب) امور دين: براساس ظاهر تعريف و اين قيد (امور دين)، امامت منحصر به امور ديني است و نكته قابل توجه همين جاست؛ زيرا برخلاف ايشان، اكثر بلكه اجماع علماي شيعه امامت را ولايت بر امت در امورد ديني و دنيوي تعريف كردهاند؛ البته ناگفته نماند كه بعضي از معاصران نيز خرق اجماع كرده و بر اين ديدگاه تأكيد ميورزند كه: اخذ ولايت در امور دنيوي در مفهوم امامت، به معناي تنزل منصب امامت است. | ب) امور دين: براساس ظاهر تعريف و اين قيد (امور دين)، امامت منحصر به امور ديني است و نكته قابل توجه همين جاست؛ زيرا برخلاف ايشان، اكثر بلكه اجماع علماي شيعه امامت را ولايت بر امت در امورد ديني و دنيوي تعريف كردهاند؛ البته ناگفته نماند كه بعضي از معاصران نيز خرق اجماع كرده و بر اين ديدگاه تأكيد ميورزند كه: اخذ ولايت در امور دنيوي در مفهوم امامت، به معناي تنزل منصب امامت است. | ||
به هر حال بايد گفت: آوردن قيد «امور ديني و دنيوي» در تعريف امامت، امر مستحدثي نيست؛ بلكه - چنانچه بيان شد - اجماع در ميان متكلمان شيعه از زمان [[شيخ صدوق]] و [[شيخ مفيد]](ره) تا به امروز در اين زمينه وجود دارد. به علاوه به نظر ميرسد بيان ايشان درباره انحصار امامت به امور ديني با كلامشان در مورد اوصاف امامت ناسازگار است؛ زيرا | به هر حال بايد گفت: آوردن قيد «امور ديني و دنيوي» در تعريف امامت، امر مستحدثي نيست؛ بلكه - چنانچه بيان شد - اجماع در ميان متكلمان شيعه از زمان [[شيخ صدوق]] و [[شيخ مفيد]](ره) تا به امروز در اين زمينه وجود دارد. به علاوه به نظر ميرسد بيان ايشان درباره انحصار امامت به امور ديني با كلامشان در مورد اوصاف امامت ناسازگار است؛ زيرا یکی از صفات امام را علم به سياست بر ميشمارد.29 همچنين اقامه حدود، جلوگيري از ظلم و ايستادگي در مقابل ستمگران را از اختيارات امام ميداند؛ در حالي كه اين امور به مسائل دنيوي مرتبط است؛ گرچه ايشان در توضيح امور ديني، آن را بسيار گسترده در نظر ميگيرد، و همه امور دنيوي را به نوعي با امور ديني مرتبط ميداند. وي معتقد است كه زعامت امام، به لحاظ همان امور ديني است و هدف امامت در آنها متمركز شده و اگر مسائل دنيوي در نظر گرفته شود، هدف اصلي نيست، بلكه از آن جهت كه با دين رابطه برقرار ميكنند، مورد نظر قرار ميگيرد. | ||
حمصي به مباحث معاد هم پرداخته است كه در اين مختصر مجال اشاره به ديدگاههاي او نيست و خواننده گرامي ميتواند به منابعي كه در پينوشت معرفي شدهاند، مراجعه كند. | حمصي به مباحث معاد هم پرداخته است كه در اين مختصر مجال اشاره به ديدگاههاي او نيست و خواننده گرامي ميتواند به منابعي كه در پينوشت معرفي شدهاند، مراجعه كند. |
ویرایش