۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←ولادت) |
||
| خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در منابع غالباً بر رابطه نزديك پدر ابن عربى با بنى عباد - كه پيش از مرابطون بر اشبيليه حكم مىراندند - تكيه شده است. گفته مىشود كه با سقوط عباديان در 484ق، اين خانواده در تنگنا قرار گرفته، ناچار سال بعد به جلاى وطن تن دادند، ولى ابن خلدون از اعزام ابن عربى و پدرش توسط ابن تاشفين امير مرابطى بهعنوان فرستاده نزد خليفه عباسى ياد كرده است. اين مضمون در برخى عبارات «رحله» ابن عربى تأييد شده است. عملكرد پدر و پسر نيز در جريان سفر آنان به شرق تا حدودى مؤيد اين مدعاست. | در منابع غالباً بر رابطه نزديك پدر ابن عربى با بنى عباد - كه پيش از مرابطون بر اشبيليه حكم مىراندند - تكيه شده است. گفته مىشود كه با سقوط عباديان در 484ق، اين خانواده در تنگنا قرار گرفته، ناچار سال بعد به جلاى وطن تن دادند، ولى ابن خلدون از اعزام ابن عربى و پدرش توسط ابن تاشفين امير مرابطى بهعنوان فرستاده نزد خليفه عباسى ياد كرده است. اين مضمون در برخى عبارات «رحله» ابن عربى تأييد شده است. عملكرد پدر و پسر نيز در جريان سفر آنان به شرق تا حدودى مؤيد اين مدعاست. | ||
==مسافرت== | |||
در اين سفر كه در اوايل 485ق آغاز شد، ابن عربى بههمراه پدر از طريق افريقيه و مصر به شام در آمد. مدت 3 سال در بيتالمقدس اقامت گزيد و در آنجا از كسانى چون ابوبكر طرطوشى و مكى بن عبدالسلام رميلى سود جست. از يادكردهاى او برمىآيد كه اين مدت از ايامِ بسيار پرفايده در دوران تحصيل او بوده است. سپس در دمشق در جلسات درس كسانى چون ابوالفتح مقدسى، ابومحمد بن اكفانى و ابوالفضل بن فرات شيعى حضور يافت و در حدود شعبان 489 راه عراق در پيش گرفت. | در اين سفر كه در اوايل 485ق آغاز شد، ابن عربى بههمراه پدر از طريق افريقيه و مصر به شام در آمد. مدت 3 سال در بيتالمقدس اقامت گزيد و در آنجا از كسانى چون ابوبكر طرطوشى و مكى بن عبدالسلام رميلى سود جست. از يادكردهاى او برمىآيد كه اين مدت از ايامِ بسيار پرفايده در دوران تحصيل او بوده است. سپس در دمشق در جلسات درس كسانى چون ابوالفتح مقدسى، ابومحمد بن اكفانى و ابوالفضل بن فرات شيعى حضور يافت و در حدود شعبان 489 راه عراق در پيش گرفت. | ||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ابن عربى در اشبيليه مورد عنايت امير سير بن ابىبكر لمتونى نماينده مرابطون قرار گرفت و به سمت مشاورت وى برگزيده شد. على بن يوسف بن تاشفين در پايان جمادىالثانى 528 از مراكش او را به قضاى اشبيليه گماشت. گرچه حسن رفتار او را در دوران تصدى قضا ستودهاند، ولى كارشكنىهاى مخالفان او موجب شد پس از حدود دو سال از آن منصب بركنار شود (يا كناره گيرد). در پى آن به قرطبه رفت و چندى در آنجا مقيم شد و به تدريس پرداخت. از آن پس تا 541ق، اطلاع چندانى از فعاليت سياسى وى در دست نيست. شايد بيشتر اوقات خود را صرف تعليم و تأليف مىكرده است. تنها از يك سفر او به مغرب در حدود 535 - 536ق اطلاع داريم كه انگيزه آن روشن نيست. در 541ق، لشكريان موحدون، اشبيليه را به تصرف درآوردند و بر اساس گزارش ابن خلدون، پسر ابن عربى با نام عبدالله در جريان اين انتقال قدرت، به دست موحدون كشته شد. | ابن عربى در اشبيليه مورد عنايت امير سير بن ابىبكر لمتونى نماينده مرابطون قرار گرفت و به سمت مشاورت وى برگزيده شد. على بن يوسف بن تاشفين در پايان جمادىالثانى 528 از مراكش او را به قضاى اشبيليه گماشت. گرچه حسن رفتار او را در دوران تصدى قضا ستودهاند، ولى كارشكنىهاى مخالفان او موجب شد پس از حدود دو سال از آن منصب بركنار شود (يا كناره گيرد). در پى آن به قرطبه رفت و چندى در آنجا مقيم شد و به تدريس پرداخت. از آن پس تا 541ق، اطلاع چندانى از فعاليت سياسى وى در دست نيست. شايد بيشتر اوقات خود را صرف تعليم و تأليف مىكرده است. تنها از يك سفر او به مغرب در حدود 535 - 536ق اطلاع داريم كه انگيزه آن روشن نيست. در 541ق، لشكريان موحدون، اشبيليه را به تصرف درآوردند و بر اساس گزارش ابن خلدون، پسر ابن عربى با نام عبدالله در جريان اين انتقال قدرت، به دست موحدون كشته شد. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
در 542ق، ابن عربى در رأس هيئتى مركب از سران اشبيليه براى ابراز تسليم نزد عبدالمؤمن امير موحدون و جانشين ابن تومرت به مراكش رفت و عبدالمؤمن اين هيئت را حدود يك سال در مراكش نگاه داشت. ابن عربى در راه بازگشت در ربيعالاول 543، در حومه فاس درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. | در 542ق، ابن عربى در رأس هيئتى مركب از سران اشبيليه براى ابراز تسليم نزد عبدالمؤمن امير موحدون و جانشين ابن تومرت به مراكش رفت و عبدالمؤمن اين هيئت را حدود يك سال در مراكش نگاه داشت. ابن عربى در راه بازگشت در ربيعالاول 543، در حومه فاس درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. | ||
ویرایش