پرش به محتوا

منابع اندیشه مذهبی شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علامه طباطبایی' به 'علامه طباطبایی '
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|منابع اندیشه مذهبی شیعه {| class="wikitable a...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبایی' به 'علامه طباطبایی ')
خط ۵۷: خط ۵۷:
در دومین فصل، سنت رسول‌الله به‌عنوان دومین منبع و مصدر اندیشه مذهبی نزد شیعه امامیه مطرح شده است. در اصطلاح مسلمانان مقصود از سنت رسول(ص) معنایی است عام که شامل گفتار رسول خدا (حدیث نبی)، فعل رسول خدا (سیره نبی) و تقریر او می‌شود؛ بنابراین از نظر امامیه –بلکه چنان‌که خواهد آمد از نظر تمام مسلمانان- آنچه از رسول خدا (ص) صادر می‌شود، حجیت و سندیت دارد و می‌توان به مدلول آن تمسک کرد؛ یعنی همان‌گونه که سخن رسول خدا حجت است و چیزی جز حقیقت را بازگو نمی‌کند، فعل رسول و تقریر او نیز حجت است<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>.
در دومین فصل، سنت رسول‌الله به‌عنوان دومین منبع و مصدر اندیشه مذهبی نزد شیعه امامیه مطرح شده است. در اصطلاح مسلمانان مقصود از سنت رسول(ص) معنایی است عام که شامل گفتار رسول خدا (حدیث نبی)، فعل رسول خدا (سیره نبی) و تقریر او می‌شود؛ بنابراین از نظر امامیه –بلکه چنان‌که خواهد آمد از نظر تمام مسلمانان- آنچه از رسول خدا (ص) صادر می‌شود، حجیت و سندیت دارد و می‌توان به مدلول آن تمسک کرد؛ یعنی همان‌گونه که سخن رسول خدا حجت است و چیزی جز حقیقت را بازگو نمی‌کند، فعل رسول و تقریر او نیز حجت است<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>.


از موضوعات اختلافی میان اهل سنت و شیعه اعتبار و حجیت سنت صحابه رسول خدا(ص) است. صحابی نزد اهل سنت به کسی گفته می‌شود که در حال ایمان، رسول گرامی را ملاقات کرده باشد، اگرچه این ملاقات لحظه‌ای بیش نبوده باشد؛ و بنابراین، اکثریت قریب به‌اتفاق مسلمانان صدر اسلام در مکه و طائف، نزد اهل سنت از گروه صحابی به شمار می‌روند؛ چراکه جمعیت مکه و طائف همگی اسلام آوردند و لااقل در حجة‌الوداع رسول گرامی(ص) را دیدار کردند. جمهور اهل سنت برآنند که صحابه رسول اسلام(ص)، به همان معنای عامی که ایشان برای صحابه بیان می‌کنند، همگی عادل‌اند و نیز معتقدند احادیث و به‌طورکلی سنت ایشان حجت بوده و می‌توان در اخذ معالم دین بدان تمسک جست. شیعه معتقد است که اولاً چنین نیست که همه صحابی عادل باشند، بلکه برخی از ایشان مؤمن و عادل و برخی دیگر منافق و فاسق بوده‌اند و در میان این دو دسته نیز، طیف گسترده‌ای از مسلمانان بودند که اعمال نیک و بد را با هم آمیخته بودند؛ و ثانیاً چنین نیست که عدالت صحابه مستلزم حجت بودن گفتار و سیره آنان باشد. علامه طباطبایی(ره) درباره حجیت گفته‌ها و احادیث صحابه می‌گوید: «احادیثی که از صحابه نقل می‌شود، اگر متضمن قول یا فعل پیغمبر(ص) باشد و مخالف با حدیث اهل‌بیت(ع) نباشد [در صورت موثق بودن آن صحابی] قابل قبول است؛ و اگر متضمن نظر و رأی خود صحابی باشد دارای حجیتی نیست و حکم صحابه مانند حکم سایر افراد مسلمانان است و خود صحابه نیز با یک نفر صحابی معامله یک نفر مسلمان می‌کردند»<ref>ر.ک: همان، ص111-104</ref>.
از موضوعات اختلافی میان اهل سنت و شیعه اعتبار و حجیت سنت صحابه رسول خدا(ص) است. صحابی نزد اهل سنت به کسی گفته می‌شود که در حال ایمان، رسول گرامی را ملاقات کرده باشد، اگرچه این ملاقات لحظه‌ای بیش نبوده باشد؛ و بنابراین، اکثریت قریب به‌اتفاق مسلمانان صدر اسلام در مکه و طائف، نزد اهل سنت از گروه صحابی به شمار می‌روند؛ چراکه جمعیت مکه و طائف همگی اسلام آوردند و لااقل در حجة‌الوداع رسول گرامی(ص) را دیدار کردند. جمهور اهل سنت برآنند که صحابه رسول اسلام(ص)، به همان معنای عامی که ایشان برای صحابه بیان می‌کنند، همگی عادل‌اند و نیز معتقدند احادیث و به‌طورکلی سنت ایشان حجت بوده و می‌توان در اخذ معالم دین بدان تمسک جست. شیعه معتقد است که اولاً چنین نیست که همه صحابی عادل باشند، بلکه برخی از ایشان مؤمن و عادل و برخی دیگر منافق و فاسق بوده‌اند و در میان این دو دسته نیز، طیف گسترده‌ای از مسلمانان بودند که اعمال نیک و بد را با هم آمیخته بودند؛ و ثانیاً چنین نیست که عدالت صحابه مستلزم حجت بودن گفتار و سیره آنان باشد. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] (ره) درباره حجیت گفته‌ها و احادیث صحابه می‌گوید: «احادیثی که از صحابه نقل می‌شود، اگر متضمن قول یا فعل پیغمبر(ص) باشد و مخالف با حدیث اهل‌بیت(ع) نباشد [در صورت موثق بودن آن صحابی] قابل قبول است؛ و اگر متضمن نظر و رأی خود صحابی باشد دارای حجیتی نیست و حکم صحابه مانند حکم سایر افراد مسلمانان است و خود صحابه نیز با یک نفر صحابی معامله یک نفر مسلمان می‌کردند»<ref>ر.ک: همان، ص111-104</ref>.


در فصل سوم کتاب عقل به‌عنوان یکی دیگر از منابع اندیشه مذهبی معرفی شده است. تشیع مکتبی است عقل‌گرا و خردورز. کمتر مرام و مذهبی را می‌توان یافت که به‌اندازه مکتب تشیع به عقل بها و اعتبار داده باشد. گواه این مطلب پیش از هر چیز، سخنان پیشوایان شیعه و ظهور بزرگ‌ترین اندیشمندان و متفکران جهان در میان شیعیان است. مقصود از عقل، همان قوه استدلال و برهان‌آوری و نیروی تمییز میان حق و باطل و صحیح از ناصحیح است. آری، تشیع مکتبی است که عقاید خود را بر اساس حجت‌های عقلی استوار می‌سازد و از عقل در اکتشاف فروع فقهی و احکام عملی مدد می‌گیرد. چنان‌که می‌دانیم، امروزه و به‌ویژه در مکتب‌های غربی، اعتبار عقل و ارزش استدلال‌های نظری مورد گفت‌وشنودها و مناقشات فراوانی واقع شده است. بسیاری از اندیشمندان غربی چراغ عقل را در بحث‌های هستی شناختی بی‌فروغ می‌دانند و بحث‌های تعقلی صرف را لغو و بی‌فایده بلکه گمراه‌کننده به شمار می‌آورند. در مکتب تشیع، به‌عکس، عقل و اندیشه مقامی ارجمند دارد و اساساً پذیرش اصول عقاید مذهبی و ایمان و اذعان به آن نزد بسیاری از اندیشمندان شیعه جز از روی حجت و دلیل عقلی جایز و پذیرفته نیست؛ و ازاین‌روست که بسیاری از فقهای شیعه تقلید در اصول دین را جایز نمی‌شمارند<ref>ر.ک: همان، ص136-135</ref>.
در فصل سوم کتاب عقل به‌عنوان یکی دیگر از منابع اندیشه مذهبی معرفی شده است. تشیع مکتبی است عقل‌گرا و خردورز. کمتر مرام و مذهبی را می‌توان یافت که به‌اندازه مکتب تشیع به عقل بها و اعتبار داده باشد. گواه این مطلب پیش از هر چیز، سخنان پیشوایان شیعه و ظهور بزرگ‌ترین اندیشمندان و متفکران جهان در میان شیعیان است. مقصود از عقل، همان قوه استدلال و برهان‌آوری و نیروی تمییز میان حق و باطل و صحیح از ناصحیح است. آری، تشیع مکتبی است که عقاید خود را بر اساس حجت‌های عقلی استوار می‌سازد و از عقل در اکتشاف فروع فقهی و احکام عملی مدد می‌گیرد. چنان‌که می‌دانیم، امروزه و به‌ویژه در مکتب‌های غربی، اعتبار عقل و ارزش استدلال‌های نظری مورد گفت‌وشنودها و مناقشات فراوانی واقع شده است. بسیاری از اندیشمندان غربی چراغ عقل را در بحث‌های هستی شناختی بی‌فروغ می‌دانند و بحث‌های تعقلی صرف را لغو و بی‌فایده بلکه گمراه‌کننده به شمار می‌آورند. در مکتب تشیع، به‌عکس، عقل و اندیشه مقامی ارجمند دارد و اساساً پذیرش اصول عقاید مذهبی و ایمان و اذعان به آن نزد بسیاری از اندیشمندان شیعه جز از روی حجت و دلیل عقلی جایز و پذیرفته نیست؛ و ازاین‌روست که بسیاری از فقهای شیعه تقلید در اصول دین را جایز نمی‌شمارند<ref>ر.ک: همان، ص136-135</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش