۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن ماجه' به 'ابن ماجه ') |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
در فصل «انکشف الزیف» (فصل دوم کتاب) احادیثی که اهل جماعت بدان استناد میجویند، چون «علیکم بسنتی و سنة الخلفاء...» و «انی تارک فیکم... کتاب الله و سنتی» و در آغاز زندگی، سخت بدانها پایبند بود و تفکر مسلکی خود را بر آنها استوار میدانست، از خلال بحث و کنجکاوی میبیند و درمییابد که از زمانهای پیشین، برای پوشاندن حقایق و درافتادن با خط اهل بیت(ع)- که اسلام راستین است-تدبیرهایی اندیشه شده بود و به جهت پوشیده ماندن این طرح بر بسیاری از مکتبهای فکری، تأسف شدید خود را ابراز میدارد، چیزی که باعث شده بود از اندیشههای وهابیان حمایت کند چنانکه گویی از آسمان فرود آمده باشد....<ref>ر.ک: همان</ref> | در فصل «انکشف الزیف» (فصل دوم کتاب) احادیثی که اهل جماعت بدان استناد میجویند، چون «علیکم بسنتی و سنة الخلفاء...» و «انی تارک فیکم... کتاب الله و سنتی» و در آغاز زندگی، سخت بدانها پایبند بود و تفکر مسلکی خود را بر آنها استوار میدانست، از خلال بحث و کنجکاوی میبیند و درمییابد که از زمانهای پیشین، برای پوشاندن حقایق و درافتادن با خط اهل بیت(ع)- که اسلام راستین است-تدبیرهایی اندیشه شده بود و به جهت پوشیده ماندن این طرح بر بسیاری از مکتبهای فکری، تأسف شدید خود را ابراز میدارد، چیزی که باعث شده بود از اندیشههای وهابیان حمایت کند چنانکه گویی از آسمان فرود آمده باشد....<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
مؤلف از خلال کاوش و پژوهش خود، از اهمیت والای حدیث «کتاب اللّه و عترتی» نقاب برافکنده، ترس بر او تمکین میکند و آرزو میکند این حدیث در تحلیل نهایی صحیح نباشد؛ چون در آن صورت، پایههای مکتب اهل جماعت، سست و ناپایدار خواهد نمود. ولی سرانجام چنان نشد، زیرا بعد از پژوهش و دقت و تفحص در منابع اصلی، حدیث را در حدی از صحت و و ثاقت یافت که کسی را یارای آن نباشد در آن شک بورزد و باز درباره حدیث «کتاب الله و سنتی» به تفحص و کاوش میپردازد و با وارسی منابع آن چون ترمذی و اسانید آن از ابن داود و ابن ماجه و عرضه اوضاع تاریخی پیدایش حدیث، به بافتنی بودن آن پی میبرد و درمییابد که این حدیث، نمیتواند منبعی قابل اعتماد برای قانونگذاری جامعه بعد از رحلت پیامبر(ص) باشد چون علاوه بر ظنی بودن صدور، حدیثی است مبهم و دلالت آن نارسا. بعد، از گفتگویی که بین او و محدث دمشقی (عبدالقادر الارناؤوطی) رخ میدهد، ذکری به میان آورده که خواندنی است....<ref>همان، ص156</ref> | مؤلف از خلال کاوش و پژوهش خود، از اهمیت والای حدیث «کتاب اللّه و عترتی» نقاب برافکنده، ترس بر او تمکین میکند و آرزو میکند این حدیث در تحلیل نهایی صحیح نباشد؛ چون در آن صورت، پایههای مکتب اهل جماعت، سست و ناپایدار خواهد نمود. ولی سرانجام چنان نشد، زیرا بعد از پژوهش و دقت و تفحص در منابع اصلی، حدیث را در حدی از صحت و و ثاقت یافت که کسی را یارای آن نباشد در آن شک بورزد و باز درباره حدیث «کتاب الله و سنتی» به تفحص و کاوش میپردازد و با وارسی منابع آن چون ترمذی و اسانید آن از ابن داود و [[ابن ماجه، محمد بن یزید|ابن ماجه]] و عرضه اوضاع تاریخی پیدایش حدیث، به بافتنی بودن آن پی میبرد و درمییابد که این حدیث، نمیتواند منبعی قابل اعتماد برای قانونگذاری جامعه بعد از رحلت پیامبر(ص) باشد چون علاوه بر ظنی بودن صدور، حدیثی است مبهم و دلالت آن نارسا. بعد، از گفتگویی که بین او و محدث دمشقی (عبدالقادر الارناؤوطی) رخ میدهد، ذکری به میان آورده که خواندنی است....<ref>همان، ص156</ref> | ||
نویسنده، همچنان به وارسی و تفحص ادامه میدهد و در منابع اهل سنت درباره حدیث «کتاب الله و عترتی» پیجویی میکند. فهرستی که وی در کتاب عرضه داشته نشان میدهد: 24 تن از صحابه و 29 تن از تابعان و 323 تن از روات از قرن دوم تا قرن چهاردهم، این حدیث را نقل کردهاند. درباره کتابهایی که این حدیث را آوردهاند میگوید: کتابها بسیار است، از جمله صحیح مسلم و مستدرک [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابوری]]، مضاف بر روایت حدیث از سوی [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و ترمذی همراه با روایت آن در کتاب «کنز العمال» و کتاب «احقاق الحق» اسدالله تستری که 14 تن از حفاظ وعلما را نام میبرد....<ref>همان</ref> | نویسنده، همچنان به وارسی و تفحص ادامه میدهد و در منابع اهل سنت درباره حدیث «کتاب الله و عترتی» پیجویی میکند. فهرستی که وی در کتاب عرضه داشته نشان میدهد: 24 تن از صحابه و 29 تن از تابعان و 323 تن از روات از قرن دوم تا قرن چهاردهم، این حدیث را نقل کردهاند. درباره کتابهایی که این حدیث را آوردهاند میگوید: کتابها بسیار است، از جمله صحیح مسلم و مستدرک [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابوری]]، مضاف بر روایت حدیث از سوی [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و ترمذی همراه با روایت آن در کتاب «کنز العمال» و کتاب «احقاق الحق» اسدالله تستری که 14 تن از حفاظ وعلما را نام میبرد....<ref>همان</ref> |
ویرایش