۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'مسايل ' به 'مسائل ') |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
«الدر النضيد في الاجتهاد و الاحتياط و التقليد» اثر آیتالله سيد محمد حسن مرتضوى لنگرودى، شرحى تحقيقى بر مسايل، فروعات و مبانى نظرى اجتهاد و تقليد و موضوعات احتياط كتاب فتوايى [[العروة الوثقی]] است. | «الدر النضيد في الاجتهاد و الاحتياط و التقليد» اثر آیتالله سيد محمد حسن مرتضوى لنگرودى، شرحى تحقيقى بر مسايل، فروعات و مبانى نظرى اجتهاد و تقليد و موضوعات احتياط كتاب فتوايى [[العروة الوثقی]] است. | ||
شروع مباحث نويسنده در تقرير و تدريس | شروع مباحث نويسنده در تقرير و تدريس مسائل عروه از 1395ق بوده و آنچه در اينجا طرح شده بيشتر از مسائل خود عروه بوده است. | ||
== انگيزه تأليف == | == انگيزه تأليف == | ||
شناسايى همه | شناسايى همه مسائل مرتبط با اجتهاد و تقليد و تشخيص مبانى و فروعات آن. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
در ذيل متن عروه تحت عنوان تعليقه و اقول، تشريح مبانى و نقل تحليل ادله و مقاصد احكام و | در ذيل متن عروه تحت عنوان تعليقه و اقول، تشريح مبانى و نقل تحليل ادله و مقاصد احكام و مسائل ارائه شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
| خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
از ديگر مباحث نظرى مؤلف بحث درباره واجب كفايى يا نفسى بودن اجتهاد، وجوب تعلم، نفى وجوب نفسى تعلم، توصيف ملكه اجتهاد، ادله جواز تقليد، شرايط افتا و اجتهاد مىباشد. | از ديگر مباحث نظرى مؤلف بحث درباره واجب كفايى يا نفسى بودن اجتهاد، وجوب تعلم، نفى وجوب نفسى تعلم، توصيف ملكه اجتهاد، ادله جواز تقليد، شرايط افتا و اجتهاد مىباشد. | ||
نويسنده معتقد است رسيدن به درجه اجتهاد مسبوق به دانايى نسبت به قواعد منطقى، علم كلام، معارف كتاب و سنت و انس كامل با مذاق اهل بيت است و فردى كه به اجتهاد مىرسد بايد بر مهمترين | نويسنده معتقد است رسيدن به درجه اجتهاد مسبوق به دانايى نسبت به قواعد منطقى، علم كلام، معارف كتاب و سنت و انس كامل با مذاق اهل بيت است و فردى كه به اجتهاد مىرسد بايد بر مهمترين مسائل اصولى مسلط باشد. | ||
وى به تفصيل آراى اخباريان در رد اصولگرايى و اجتهاد را رد كرده و به دفاع از مبانى اجتهادى شيعه پرداخته است. اگر چه در نهايت به اين نتيجه مىرسد كه اختلاف اخبارى و اصولى نه حقيقى بلكه لفظى است. | وى به تفصيل آراى اخباريان در رد اصولگرايى و اجتهاد را رد كرده و به دفاع از مبانى اجتهادى شيعه پرداخته است. اگر چه در نهايت به اين نتيجه مىرسد كه اختلاف اخبارى و اصولى نه حقيقى بلكه لفظى است. | ||
ویرایش